مقدمه
حالا که گیتار الکتریک خود را انتخاب و خریداری کردهاید، به یک امپلیفایر گیتار نیاز دارید تا ساز خود را به آن متصل کنید. خوشبختانه گزینههای فراوانی در انواع و سایزهای گوناگون در دسترس شماست، ولی متأسفانه، همین تعداد بالای گزینهها، انتخاب امپ را سخت و پیچیده میکند. به همین دلیل، ما یک راهنمای خرید برای شما ترتیب دادهایم تا هر آنچه درباره امپهای تیوب، کومبوها و … لازم است را با شما در میان گذاریم. امیدواریم که از این طریق بتوانید بدون سردرگمی، تجهیزات مناسب کار خود را انتخاب کنید.
در حقیقت، اساسیترین انتخاب شما در همین مرحله صورت میگیرد. این مرحله، نهتنها روی هزینه خرید، بلکه روی مختصات امپ و تُن شما نیز تأثیرگذار است. بیایید ابتدا بهطور مختصر، به این تکنولوژیهای ساخت امپ و مزایای هر یک از آنها بپردازیم.

– تیوب
صدای تیوب، صدایی است که تقریباً در تمام آلبومها و قطعاتی که گوش دادهاید و دوستشان دارید به گوشتان خورده است. این نوع امپ، انتخاب حرفهایهاست و تُن و پاسخ به تاچ نوازنده در آنها بینظیر است. بهعلاوه، امپ تیوب، حتی در واتهای پایین نیز پرسروصداترین گزینه است. یکی از معایب مهم امپهای تیوب این است که تیوبها یا به قول ما فارسیزبانها لامپها، طول عمر مشخصی دارند و پس از مدتی، باید توسط یک تعمیرکار متخصص تعویض شوند و نیازمند تعمیر و نگهداری مداوم هستند.
– سالید-استیت
بهطور کلی، امپهای سالید-استیت بسیار ارزانتر، سبکتر و قابلاطمینانتر از امپهای تیوب هستند، ولی تُن آنها هرگز مثل امپهای تیوب نخواهد بود. این نوع امپلیفایر، بین نوازندههای مبتدی تا متوسط بسیار متداول است؛ البته بسته به سبک موسیقی، بین حرفهایها نیز طرفداران خود را دارد. ساختار الکترونیکی امپهای سالید-استیت، بسیار شبیه به امپهای تیوب است؛ با این تفاوت که در آنها، بهجای تیوب از ترانزیستور استفاده میشود.
– هایبرید
این روزها، امپهای هایبرید دیگر چندان رایج نیستند، ولی هنوز هم جایگاه خود را دارند. معمولاً در ساختار آنها یک پریامپ تیوب در کنار یک پاورامپ سالید استیت قرار میگیرد. نتیجهی این ترکیب، عملکرد باثبات و صدای کلاسیک و تربلدار امپهای سالید-استیت است که در دهه ۸۰ و ۹۰، مورد علاقه گیتاریستهای متال بود. گیتاریستهایی چون Gus G، دایمبگ درل (Dimebag Darrell)، چاک شولدینر (Chuck Schuldiner) و مایکل ایموت (Michael Amott)، همگی، در دورهای از کار حرفهایشان، از امپهای هایبرید استفاده کردهاند.
– دیجیتال
امپهای دیجیتال، از لحاظ قیمتی، تنوع کمتری دارند. این امپها، یا مدلهایی ارزانقیمت و تمرینی هستند، یا مدلهایی بسیار گرانقیمت و حرفهای و مدلهای میانرده زیادی در بازار وجود ندارد. امپهای دیجیتال، با بهرهگیری از تکنولوژی دیجیتال، در پی این هستند که صدا و رفتار امپهای تیوب را تقلید کنند. همه چیز در این گروه از امپها به نرمافزار کامپیوتری برمیگردد. فرض کلی این است که شما میتوانید این نرمافزار را در گذر زمان و بدون نیاز به خریداری سختافزارهای جدید، بهروزرسانی کنید و امپ مدلهای موجود در آن را بهبود بخشید.
امپهای گیتار، دو فرمت رایج دارند: ۱ـ کومبو، ۲ـ استک (یا همان هد و کبینت). کومبو فرمتی است که در آن کل امپ و اسپیکر کبینت در یک پکیج قرار دارد. از سوی دیگر، در فرمت استک، قسمت آمپلیفایر از اسپیکر کبینت جدا است. از بخش امپِ استکها، با عنوان هد و از بخش اسپیکر کبینتِ آنها، تحت عنوان کبینت یاد میشود.

– کومبو
امپهای کومبو فضای کمتری را اشغال میکنند و نقلوانتقال آنها راحتتر است. در واقع، در ابتدا همه امپها کومبو بودند، اما پس از چند سال، امپهای گیتار آنقدر قدرتمند شدند که نیازمند کبینتهای جداگانه بودند.
امروزه، امپهای کمبو، عمدتاً یا امپهای کوچک تمرینی هستند یا بازتولید نمونههای وینتج که برای کار در استودیو و اجرا طراحی شدهاند. در حال حاضر، شرکتهایی مثل فندر، Vox، مسا بوگی و Tone King، به تولید کومبوهای محشر میانرده تا رده بالا مشغول هستند و کیفیت امپهای آنها، شاهدی است بر این امر که کومبوها، حتی برای حرفهایها هم مناسب هستند.
– استک
جالب است بدانید که هدف اصلی از طراحی استکها، آسانتر نمودن نقلوانتقال امپهای بسیار بزرگ و قدرتمند بود. رایجترین فرمت استکها، متشکل از یک هد بزرگ و یک کبینت ۴×۱۲ اینچی است، اما انواع بزرگتر و کوچکتر بسیاری در بازار وجود دارد و هر یک از آنها، جایگاه خود را در دنیای امپها دارند.
برای مثال، گروههای کوچک، احتمالاً امکانات کافی برای نقلوانتقال کبینتهای ۴×۱۲ اینچی را ندارند؛ بنابراین به یک کبینت ۲×۱۲ یا حتی ۱×۱۲ اینچی بسنده میکنند. این کبینتها، وزن کمتری دارند و در نتیجه، نقلوانتقال آنها آسانتر است.
ضمناً این کبینتهای کوچکتر، در استودیوهای خانگی و اتاقهای تمرین و کلاً مکانهایی که نیازی به صدای بسیار بلند نیست، بسیار کاربردی هستند. این کبینتها نهتنها جای کمتری اشغال میکنند، بلکه در مقایسه با نمونههای بزرگتر، بهشکل قابلتوجهی کمسروصداتر هستند.
یک خاصیت دیگر استکها این است که شما میتوانید در جستوجوی صدای مورد نظرتان، کبینتهای گوناگون را با هدهای مختلف ترکیب و سازگار کنید و نتایج مختلفی به دست آورید.
در ادامه، به برخی از کبینتها و موارد کاربرد آنها میپردازیم:
۱x10
این کبینتها، برای کومبوهای کوچک و مواقعی که تنها صدای کلین و کرانچ میخواهیم، بسیار مناسب هستند. البته این سایز میتواند بسته به نوع و برند اسپیکر، تا حدی هم از عهده گینهای بالاتر بربیاید، ولی از آن انتظار پانچ نداشته باشید. کبینتهای ۱x10، معمولاً در اجراهای کوچک و کارهای استودیویی به کار گرفته میشوند.
۱x12
کبینتهای ۱x12، کمی از مورد قبلی بزرگتر هستند؛ بنابراین گین بیشتری را در اختیار شما قرار میدهند و در فرکانسهای بمتر، پانچ بهتری را تجربه میکنید. این سایز، برای اتاقهای تمرین و کار در استودیو مناسب است.
۲x10
این سایز، برای تنهای کلین تا کرانچ مناسب است، اما برای صداهای هایگین چندان عالی نیست. میتوان گفت سایز متداول برای اجرا با امپهای وینتج استایل، همین سایز است.
۲x12
سایز ۲x12، به سایز استاندارد در اجراهای امروزی تبدیل شده است. نقلوانتقال کبینتهای ۲x12 آسان است و صدای قدرتمندی تولید میکنند. این اندازهی کبینت، برای اجرای زنده و کار در استودیو بسیار مناسب است.
۴x10
سایز ۴x10 چندان متداول نیست، ولی گهگاه میتوان در امپهای وینتج، یکی از آنها را دید. این کبینتها که معمولاً فقط در اجرای زنده کاربرد دارند، بلندترین صدای اسپیکرهای ۱۰ اینچی را ارائه میکنند؛ ولی بههرحال، در اغلب اوقات، یک کبینت ۲x10 نیز کافی است.
۴x12
استاندارد راک استارها! در هر کنسرت حرفهای، حداقل دو عدد از این کبها را روی استیج خواهید دید. این کبینتها بزرگ و سنگین هستند، ولی فرکانسهای بیس و پانچ تولیدشده توسط آنها نظیر ندارد. شاید در استودیوها هم از این سایز استفاده شود، ولی روی استیجهای خیلی بزرگ، بسیار بهتر خود را نشان میدهند.
یکی دیگر از اجزای مهم تشکیلدهنده امپ، اسپیکرهای آن است. شاید کار دشواری به نظر آید، ولی بسیاری از امپها دارای اسپیکرهای قابل تعویض هستند و شما میتوانید بنا بر سلیقه و نیاز خود، آنها را با اسپیکرهای مورد نظر خود تعویض کنید و صدا را تغییر دهید. کومبو یا استک، فرقی نمیکند؛ همواره میتوانید اسپیکر مورد نظر خود را امتحان، انتخاب و تعویض کنید.
اصلیترین سازندگان اسپیکر برای امپهای گیتار عبارتند از سلستیون (Celestion)، امیننس (Eminence) و جنسن (Jensen). شرکتهای دیگری نیز به ساخت اسپیکرهای باکیفیت مشغول هستند، ولی این سه برند، بخش اصلی بازار را در دست دارند.
در امپهای گیتار، معمولاً اسپیکرهای ۱۰ یا ۱۲ اینچی کار گذاشته میشود. مدلهای ۱۰ اینچی بیشتر برای کومبوهای کوچک و تنهای وینتج مناسب هستند، درحالیکه مدلهای ۱۲ اینچی صداهای پانچیتری ارائه میکنند و برای موسیقی راک و سبکهای هویتر بهتر هستند.
اما از آن گذشته، انواع گوناگون اسپیکرهای ۱۰ اینچی و ۱۲ اینچی، صداهای مختلفی ارائه میکنند. چطور میتوانیم بفهمیم که مثلاً کدام اسپیکر ۱۲ اینچی، همان اسپیکری است که ما نیاز داریم؟ شاید بهترین گزینه، همان اسپیکری باشد که توسط کمپانی سازنده روی امپ نصب شده است. این اسپیکر، پس از آزمونهای بسیار زیاد برای امپ شما انتخاب شده و قرار است مناسبترین اسپیکر برای امپ شما باشد. اما اگر واقعاً برای تعویض آن مصمم هستید، لیست زیر، برخی از اسپیکرهای رایج و چگونگی صدادهی آنها را برای شما روشن میکند.
Celestion Vintage 30
برای گیتاریستهایی که انتظار دارند از یک امپ، هر نوع صدایی را دریافت کنند، این اسپیکر بهترین گزینه است. به خاطر فرکانسهای تربل این اسپیکر، صدای آن از درون میکس بیرون میزند و میتوانید اطمینان داشته باشید که صدای ساز شما حتماً شنیده میشود. Vintage 30 برای راکهای هایگین و متال بسیار محبوب است. این اسپیکر، بهخصوص زمانی که با یک اسپیکر گرمتر در یک کبینت ۲×۱۲ یا ۴×۱۲ ترکیب شود، بهخوبی از عهده اُوردرایو بر میآید.
Celestion Greenback
Greenback، برای صداهای کلین تا اوردرایوهای میدگین بسیار پرطرفدار است. این اسپیکر، میدرنجی نرم و بوستشده ارائه میدهد. ممکن است این مدل را در سبکهای هویتر نشنوید، ولی این به معنی عدم شایستگی آنها نیست. درست مثل Vintage 30، این اسپیکرها نیز، بهتنهایی و یا در ترکیب با اسپیکرهای قدرتمندتر، در فرکانسهای بم بسیار عالی عمل میکنند.
Celestion Creamback
Creamback، در دهه ۶۰ و برای ارائهی میدرنجهای مدهوشکننده طراحی شد و بهسرعت، خود را در دل گیتاریستهای بلوز و راک مثل هندریکس، کلپتون و بک جا کرد. زیرا این نوازندهها، در آن زمان، در پی اسپیکرهایی قدرتمند با توان پرتاب میدرنج بالا بودند.
Celestion G12T-75
مقدار خروجی این اسپیکر، با خروجی Vintage 30 برابر است، ولی حجم فرکانسهای بم آن بسیار زیادتر است. این بیس مضاعف باعث میشود که بدون نیاز به اسپیکر کبینتهای بیشتر، کل استیج را پوشش دهید. در ضمن اگر بهصورت جدی به نواختن سبکهای هوی میپردازید، این اسپیکر جفت خوبی برای Vintage 30 یا Greenback خواهد بود؛ چرا که پانچ عالی و میدرنجهای خوشآهنگی ارائه میکند.
Celestion Seventy 80
Seventy 80، اسپیکری نیست که بهصورت پیشفرض روی یک امپ درجه یک نصب شده باشد، ولی بین گیتاریستهایی که به میدرنج اهمیت میدهند، بسیار محبوب است. این اسپیکر صدایی استوار و پاسخگو عرضه میکند و برای سبکهای راک و متال بسیار مناسب است. اگر شما نوازندهی سبکهای مدرن هستید، این اسپیکر انتخاب بدی نیست.
Celestion Rocket 50
با اینکه Rocket 50 زمان زیادی را روی استیجهای بزرگ دنیا نگذرانده، ولی اگر بودجه پایینی دارید و در جستجوی یک امپ مناسب برای همه سبکها هستید، انتخاب این اسپیکر و افزودن آن به امپ، میتواند چارهی کار باشد.
طبیعتاً بهجز این مدلها، اسپیکرهای دیگری نیز در بازار وجود دارد. بعضی از آنها از متریالهای بسیار جالبی ساخته شدهاند؛ مثلاً Eminence Cannabis Rex از کنف ساخته شده است. اما در نهایت، بهترین راه برای فهمیدن اینکه کدام اسپیکر با نوازندگی شما و امپ شما بیشترین سازگاری را دارد، آزمونوخطا است. خوشبختانه تعویض اسپیکر در اکثر امپها بسیار ساده است و نیازی به متخصص ندارد.
– وات یا توان
در دنیای آمپلیفایرهای گیتار، بهخصوص اگر با امپهای استک سروکار داشته باشیم، دو کلمهی وات و امپدانس را زیاد میشنویم. این دو پدیده، در اینکه چه اسپیکری با امپ شما سازگاری دارد، دخیل هستند. اگر هِد و کبی بخرید که با هم سازگار نباشند، هم هد و هم کبینت شما در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
وات یا واتِج مقدار قدرت امپلیفایر شما است. وات امپ مشخص میکند که یک امپ، با حداکثر ولوم، چه مقدار به اسپیکر فشار وارد میکند. این امر را با مقدار ولوم اشتباه نگیرید، چرا که مقدار بلندی صدا ارتباط مستقیمی با واتج امپ ندارد. بعضی از امپهای ۱۵ واتی، بهواسطه ساختار و طراحیشان (تیوب، سالید استیت، یا…)، از بعضی از امپهای ۳۰ واتی صدای بلندتری دارند. بهطور کلی، تا زمانی که واتج کبینت از واتج امپ بیشتر باشد، مشکلی پیش نخواهد آمد.
– امپدانس یا مقاومت
امپدانس مسألهی قابلتوجه و گستردهای است، ولی تنها نکتهای که لازم است شما به آن توجه کنید، سازگار بودن هد و کبینت است. برای مثال، اگر ورودی کبینت شما ۸ اهم است، خاطرجمع شوید که از خروجی مونوی ۸ اهم آمپلیفایرتان استفاده میکنید.
اگر هد شما ۱۰۰ وات خروجی ۸ اهمی داشته باشد، ولی کبینت شما دارای ورودی ۸ اهم و توان ۶۰ وات باشد، تا زمانی که با ولوم پایین با آن امپ کار کنید، احتمالاً به مشکلی بر نمیخورید، ولی بهمحض کرنک کردن امپ، یک جای کار حتماً دچار مشکل خواهد شد.
به همین دلیل، بسیار مهم است که همیشه کبینت، به لحاظ مقاومت یا امپدانس (اهم)، با هد یکسان باشد. همچنین، باید حداقل، از لحاظ توان یا واتج (وات)، توان تحمل قدرت هد شما را داشته باشد. معمولاً در کبینتهای ۴×۱۲، این موضوع نگرانکننده نیست؛ چرا که چهار اسپیکر، معمولاً توان تحمل اکثر امپها را دارند. ولی در کبینتهایی که از یک اسپیکر یا دو اسپیکر بهرهمند هستند، واقعاً باید حواستان جمع باشد که چیزی را از کار نیندازید.
در نهایت، اگر مطمئن نیستید، بهتر است از همان کبینتی استفاده کنید که قرار بوده با هد شما سازگار باشد. بدین شکل، نهتنها همیشه صدای خوبی دریافت میکنید، بلکه سلامت و امنیت تجهیزات شما نیز تضمین میشود.
منبع: وبسایت Andertons
ترجمه: بابک آخوندی