۵ راهنمایی الکس اسکولنیک برای بدل شدن به یک گیتاریست بهتر

۵ راهنمایی الکس اسکولنیک برای تبدیل شدن به یک گیتاریست بهتر

در بحث وسعت تکنیکی و سبک، کمتر گیتاریستی در دنیا وجود دارد که توانایی رقابت با الکس اسکولنیک (Alex Skolnick) را داشته باشد. او در اکثر اوقات، شنوندگان خود را با ریف‌ها و سولوهای منحصربه‌فردش در گروه Testament شگفت‌زده می‌کند و در اوقات دیگر نیز همراه با گروه موسیقی جز خود یعنی Alex Skolnick Trio، در حال ترکیب و سبک bebop و راک به شکلی بسیار زیباست.

بدون شک اسکولنیک را می‌توان یکی از خلاق‌ترین گیتاریست‌های حال حاضر دنیا دانست و او بهتر از تقریباً هر گیتاریستی می‌داند که چه چیزی را در چه زمانی بنوازد. اما طبق گفته اسکولنیک، مهارت نوازندگی گیتار او هنوز هم در حال تکامل است. وی در این باره چنین گفته است: «من با وجود سابقه بسیار در نوازندگی گیتار، هنوز هم همیشه پذیرای نکات مفید و انتقاداتی سازنده در این زمینه هستم و همواره سعی در بهبود مهارت نوازندگی خود دارم. این رویکرد، یک ویژگی اخلاقی مشترک بین تمامی نوازندگان محبوب من است. تقریباً تمامی گیتاریست‌هایی که به آنها علاقه‌مندم، حتی در دهه ششم و هفتم زندگی خود نیز از یادگیری نکات جدید باز نمی‌ایستند و همواره همانند روز اول یادگیری، مشتاقانه در حال آموختن جزئیاتی جدید درباره گیتار هستند.»

اگر تا کنون شاهد نوازندگی اسکولنیک بوده باشید، احتمالاً با خود فکر می‌کنید که اجرا در چنین سطحی، مطمئناً نیازمند تمرکز و تفکری بسیار در کل طول نوازندگی است؛ اما جالب است بدانید که او در تلاش است به سطحی از مهارت دست یابد که دیگر نیاز به فکر کردن و تمرکز در طول نوازندگی نداشته باشد. وی در این رابطه گفته است: «یک هدف جالب و شاید دیوانه‌وار من در زندگی، دست یافتن به سطحی از مهارت نوازندگی گیتار است که در آن، بتوانم یک قطعه موسیقی را آنقدر آسان و بدون فکر بنوازم که انگار در حال استفاده از یک چنگال هستم! می‌خواهم نوازندگی به همین اندازه برایم آسان و به‌نوعی “خودکار” شود. همین الان هم آثاری وجود دارند که می‌توانم آنها را به همین آسانی بنوازم؛ اما مطمئناً در حال حاضر توانایی نواختن تمامی قطعات موسیقی به این شکل را ندارم. من این سطح از مهارت موسیقی را به‌عنوان هدف خود قرار داده‌ام؛ حال باید دید تا زمانی که زنده‌ام به آن دست می‌یابم یا خیر!»

اگر می‌خواهید نوازندگی خود را به سطحی بالاتر ارتقاء دهید و برای بهبود هر روزه مهارت خود مشتاق هستید، نکاتی از قول الکس اسکولنیک افسانه‌ای که در این مطلب به آنها می‌پردازیم می‌توانند به شما کمک کنند.

۱- با خود صادق باشید

«هضم و رعایت این نکته برای بسیاری از افراد می‌تواند دشوار باشد: برای این که به گیتاریستی بهتر تبدیل شوید، نخست باید در مورد میزان مهارت و قابلیت‌های خود در نوازندگی با خود صادق باشید. حقیقت این است که همگی ما می‌خواهیم به گیتاریست‌هایی عالی تبدیل شویم و در سطحی بسیار بالا به نوازندگی بپردازیم. طبیعتاً دستیابی به چنین سطحی، آرزوی هر گیتاریستی است؛ اما واقعیت و سطحی که به‌عنوان یک گیتاریست در آن قرار دارید، می‌تواند از این هدف بسیار دور باشد. برای دستیابی به این آرزو، در پله اول باید سطح فعلی خود در نوازندگی را قبول کنید و با آن کنار بیایید. پس از رسیدن به این ذهنیت، می‌توانید بر روی نقاط ضعف خود و برطرف ساختن آنها تمرکز کنید. اما این ذهنیت نیازمند بلوغ فکری و فروتنی خاصی است که بسیاری از افراد از آن بی‌بهره هستند.»

«مطمئناً تا کنون صدها بار شاهد این صحنه بوده‌اید که یکی از دوستان گیتاریستتان یک سولوی پیچیده و زیبا را بشنود و پس از اتمام آن بگوید که من هم می‌توانم چنین چیزی را بنوازم. ممکن است که دوست شما فعلاً نتواند آن سولوی زیبا را بنوازد و هیچ اشکالی هم ندارد؛ اما اگر او با خود در مورد میزان مهارتش صادق نباشد، هیچ‌گاه نمی‌تواند راه تبدیل شدن به گیتاریستی بهتر را بیابد و به آن سطح از نوازندگی برسد.»

«ممکن است که شما بهترین گیتاریست در خانواده خود یا حتی محله خود باشید؛ اما اگر خود را در مقیاسی بزرگتر از جامعه قرار دهید، مطمئناً دیگر بهترین نخواهید بود. در یک شهر بزرگ، هر چقدر هم که نوازنده‌ای ماهر باشید، قطعاً چندین و چند گیتاریست ماهرتر از شما نیز وجود دارد. این واقعیت را قبول کنید و با دانستن آن، بیشتر و هدفمند‌تر به تمرین بپردازید.»

الکس اسکولنیک

۲- از پروسه و مسیر پیشرفت لذت ببرید

«سالها پیش، حدوداً در زمانی که تازه شروع به یادگیری نوازندگی گیتار کرده بودم، با یک کتاب آموزشی عظیم مواجه شدم که اطلاعات موجود در آن برای من بیش‌ازحد فراوان و پیچیده بود و توان درک آن را نداشتم. در این کتاب، تمامی گام‌ها، مد‌ها، روش‌های انگشت‌گذاری و آکوردهای موجود در دنیا ذکر شده بود و من در آن زمان واقعاً نمی‌دانستم که باید با این حجم از اطلاعات چه کنم! با خود می‌گفتم ای وای، یعنی برای تبدیل شدن به یک گیتاریست خوب باید تمامی این مباحث را بدانم؟ دانستن آن حجم از اطلاعات در آن زمان برای من امری غیرممکن به نظر می‌رسید.»

«کمی پس از مواجه شدن با این کتاب، آهنگ Day Tripper از گروه موسیقی بیتلز (Beatles) را شنیدم. این قطعه، یک ریف ساده و جذاب، با ماهیتی یادآور گیتارهای سبک سرف (surf) دارد و سادگی آن باعث شد که با خود فکر کنم می‌توانم آن را بنوازم. در نتیجه، سازم را برداشتم و این ریف را در موقعیتی بسیار نزدیک به بریج ساز نواختم تا صدای زنگ‌گونه جالب گیتار آن را نیز بازآفرینی کنم. پس از نواختن این ریف، به سراغ یادگیری نواختن آهنگ اصلی فیلم جیمز باند (James Bond) رفتم و آن را نیز به همین شکل، با تنی شبیه به گیتارهای سرف نواختم. در این نقطه، از نواختن موسیقی بدون توجه به مباحث پیچیده حس بسیار خوبی داشتم و از مسیر پیشرفت خود نیز راضی بودم. در همین حین، نگاه کردن به آن کتاب بزرگ و پیچیده دیگر حس بدی به من نمی‌داد و همان قدم‌های کوچکی که در ارتقای مهارت نوازندگی خود برداشته بودم، برداشتن قدم‌های بزرگتر را در ذهن من به امری ممکن تبدیل کرده بودند.»

۳- سعی نکنید کسی باشید که نیستید

«تأثیرپذیری از جامعه در تمامی زمینه‌ها امری ناگزیر و بسیار آسان است. برخی از اوقات، یک گیتاریست به‌حدی از شهرت می‌رسد که در کانون توجه قرار می‌گیرد و این امر، ممکن است شما را نیز وسوسه کند تا از آن شخص الگوبرداری و تقلید کنید. تمجید و طرفداری از یک گیتاریست، کاری کاملاً طبیعی و سالم است؛ اما اگر آن فرد نوازندگی چنان بدیعی دارد که باعث تحسین شما شده است، بهتر است که سعی در تقلید از او در نوازندگی خود نداشته باشید.»

«به یاد دارم زمانی که شاگرد گیتاریست مشهور جو ستریانی (Joe Satriani) بودم، اینگوی مالمستین (Yngwie Malmsteen) تازه به شهرت رسیده بود و همه دوستداران و نوازندگان گیتار الکتریک، مشغول تمجید او بودند. من نیز با تأثیر گرفتن از جو حاضر، به یک طرفدار جدی او تبدیل شده بودم. ستریانی که از علاقه بسیار من به مالمستین باخبر شده بود، تلویحاً به من گفت: «این که طرفدار او باشی کاملاً طبیعی است؛ اما سعی کن که بیش‌ازحد به نوازندگی او علاقه‌مند نشوی و سعی نداشته باشی که همانند او گیتار بنوازی؛ زیرا چند سال بعد، مالمستین از این جایگاه خارج می‌شود و شخص دیگری به چنین محبوبیتی خواهد رسید.» جالب است که بدانید این حرف ستریانی کاملاً درست بود و در واقع، چند سال پس از مالمستین، خود او به این جایگاه دست یافته بود! گیتاریست‌ها در آن دوران به‌حدی دلباخته ستریانی شده بودند که تقریباً تمامی آنها، سعی در یادگیری نواختن آثار آلبوم Surfing With The Alien را داشتند. اما من با رهنمود شخص او، فاصله خود را از این فضا حفظ کردم و سخنان او را به خاطر آوردم. این اتفاق که ستریانی چنین نکته‌ای را به من آموخت و پس از آن، خود شخصی بود که به آن جایگاه دست یافت، برای من بسیار جالب بود. جو یک معلم فوق‌العاده بود و تأثیری بسیار مثبت بر روی نوازندگی‌ام و حتی رویکرد من در زندگی داشت؛ اما من با آموزه‌های خود او، هیچ‌گاه سعی نکردم که همانند او گیتار بنوازم. ستریانی یک نوازنده بسیار ماهر بود که به شهرتی بسیار نیز دست یافته بود؛ اما او در سبک خود نوازندگی می‌کرد که لزوماً ارتباطی با سبک نوازندگی من نداشت.»

الکس اسکولنیک

۴- افکار منفی را از خود دور کنید

«نااُمید شدن و افسردگی در مسیر یادگیری موسیقی بسیار شایع است و تقریباً همگی ما آن را حداقل در دورانی تجربه کرده‌ایم. ممکن است همانطور که گفتم، زمانی به محیطی بزرگتر از آنچه در آن حضور دارید بروید و با دیدن گیتاریست‌هایی ماهرتر از خود، با خود بگویید: ای وای! من فکر می‌کردم که گیتاریست خیلی خوبی هستم؛ اما الان می‌بینم که یک نوازنده دست و پا چلفتی‌ام! برای این که به این نتیجه برسید، حتی نیاز نیست که به محیطی بزرگتر بروید و تنها کافیست تا کمی در فضای مجازی گشت‌و‌گذار کنید تا با چندین و چند نوازنده بسیار ماهر جدید آشنا شوید. با این وجود، باید طرز فکر مثبت خود را حفظ کنید و خود را دست کم نگیرید. واقع‌گرایی به شکلی منطقی می‌تواند برای شما در مسیر یادگیری سازنده باشد؛ اما نباید بگذارید که این رویکرد، به منفی‌گرایی و از بین رفتن انگیزه‌تان منجر شود.»

«منفی‌بافی و منفی‌گرایی می‌تواند در اشکال بسیار متفاوتی در ذهن شما بروز کند. من به‌شخصه چندین و چند نوازنده بسیار ماهر می‌شناسم که تا کنون موفق به برنده هیچ جایزه‌ای نشده‌اند و بعضاً حتی نام آنها نیز در هیچ مجله و رسانه‌ای ذکر نشده است. این افراد می‌توانند با توجه به شرایط خود، به‌آسانی به افرادی منفی‌باف و بی‌انگیزه تبدیل شوند؛ اما اکثر آنها می‌دانند که این رویکرد، تنها باعث در جا زدن و در نهایت رها کردن نوازندگی خواهد شد. تقریباً تمامی این افراد، امروزه نوازندگانی فعال هستند و به نوازندگی عشق می‌ورزند. تنها چیزی که در مسیر شما در تبدیل شدن به یک گیتاریست ماهر مهم است نیز لذت بردن شما از کاری است که انجام می‌دهید.»

«من به‌شخصه موزیسینی عجیب هستم؛ من عاشق متال هستم اما سبک موسیقی که در آن فعالیت می‌کنم تا حدی جز محسوب می‌شود. من امروزه مشهور هستم؛ اما بعضاً می‌بینم که طرفدارانم در فضای مجازی می‌گویند چرا به الکس اسکولنیک بیشتر پرداخته نمی‌شود؟ حقیقت این است که من هیچ‌گاه به این بخش از قضیه فکر نمی‌کنم و به همین شهرتی که امروز به آن دست یافته‌ام نیز می‌بالم و از آن رضایت کامل دارم. مهمترین چیز برای من، حس‌و‌حالم هنگام نوازندگی است و آنچه با این کار به دنیا می‌بخشم. سمی هیگار (Sammy Hagar) فردی ثروتمند است که هفت خودروی فراری (Ferrari) دارد. من امروز حتی یک فراری نیز ندارم؛ اما اگر هدف من از زندگی خریداری چیزهایی همچون خانه‌های بزرگ و خودروهای سوپراسپرت بود، به سراغ شغلی دیگر می‌رفتم که در آن به‌سرعت به این موارد دست یابم. من از آنچه امروز به آن مشغولم بسیار لذت می‌برم و هیچ‌گاه آن را تغییر نخواهم داد.»

۵- قطعاتی که به آنها تسلط ندارید را تمرین کنید، قطعاتی که به آنها تسلط دارید را اجرا کنید و تفاوت میان این دو را درک کنید

«این نکته می‌تواند یک جمع‌بندی مناسب برای تمامی دیگر نکاتی باشد که در این مطلب به آن پرداخته‌ام: موقعیت خود را در مسیر تبدیل شدن به یک گیتاریست ماهر بدانید و همزمان هدف خود را نیز فراموش نکنید. خوب است که در صورت امکان، هر از چند گاهی به‌صورت زنده به اجرا بپردازید؛ اما توجه کنید که در یک اجرای زنده، باید قطعاتی که به آنها مسلط هستید را بنوازید و در واقع، حین نوازندگی به شکلی مشهود در حال تفکر نباشید. قطعاتی که برای اجرای زنده انتخاب می‌کنید، باید به شکلی کامل درون ذهن شما جذب شده باشند و بتوانید آنها را به شکلی تقریباً خودکار بنوازید! به این شکل، شما زمان و تمرکز کافی برای ارتباط برقرار کردن با مخاطبان خود را در اختیار خواهید داشت. یک اجرای زنده نباید برای شما یک چالش باشد و در واقع، باید یک جشن کوچک به مناسبت رسیدن به جایگاهی باشد که در زمینه نوازندگی گیتار در آن قرار دارید.»

«در مقابل، احتمالاً قطعاتی وجود دارند که به نواختن آنها چندان مسلط نیستید و باید برای اجرای صحیح آنها، تمرکزی کامل داشته باشید. ایده‌هایی که در حال کار بر روی آنها هستید یا قطعاتی که رؤیای نواختن آنها را دارید، از این دسته از موارد هستند. بهتر است که این دسته از قطعات را به شکلی شخصی نگه دارید و آنها را تنها در زمانی که تنها هستید تمرین کنید. از تمرین این دسته از قطعات دست برندارید؛ زیرا با تمرین صحیح، مطمئناً می‌توانید روزی آنها را در روبروی انبوهی از تماشاچیان بنوازید!»

«مسلماً این کاری است که من خود نیز از شروع نوازندگی تا به امروز آن را انجام داده‌ام و در کل، در تمام زندگی خود این رویکرد را دنبال کرده‌ام. قطعاتی که من در اجراهای زنده می‌نوازم، آثاری هستند که به نواختن آنها کاملاً مسلط هستم. قطعاتی نیز وجود دارند که هیچ‌گاه مرا در حال نواختن آنها ندیده‌اید یا حتی آنها را نشنیده‌اید؛ زیرا هنوز به شکلی کامل به نواختن آنها مسلط نشده‌ام و یا در حال کار بر روی آنها و بهبودشان هستم. بنابراین، نواختن این قطعات هنوز مختص زمان‌های تمرین من است. نکته مهم این است که من هم می‌خواهم اجراهایی عالی بر روی استیج داشته باشم و هم به شکلی مفید به تمرین نوازندگی بپردازم. این دو بخش از نوازندگی، باید کاملاً از یکدیگر تفکیک شوند. در نتیجه، اگر قطعه مورد نظر شما برای اجرا به شکلی کامل آماده نیست و یا نمی‌توانید آن را با تسلطی صد درصدی بنوازید، به تمرین آن در زمان شخصی خود ادامه دهید تا به آن کاملاً مسلط شوید و زمان اجرای آن به شکل زنده برای شما فرا رسد. در این زمان، با اجرای زنده آن قطعه متوجه خواهید شد که تمرینات شما به ثمر نشسته است!»

امیدواریم با این نکات، بتوانید به شکلی هدفمند‌تر و با رویکردی مفید‌تر به یادگیری نوازندگی گیتار ادامه داده و در این زمینه، تبدیل به یک ستاره شوید!

منبع: Guitar Player
نویسنده: Joe Bosso
مترجم: امیر تولی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *