۱. بررسی نکردن فاز
فاز مبحث پیچیدهای است و ممکن است سالها تمرین لازم باشد تا بتوانیم بهدرستی بشنویم که چه زمانی نیاز به اصلاح فاز داریم. هنگامی که یک منبع صدا را با بیش از یک میکروفون ضبط میکنیم، همیشه مقداری اختلاف فاز وجود دارد. هدف این است که سیگنالهای متفاوت را تا حد ممکن همفاز کنیم. فرض کنیم یک گیتار آکوستیک را با دو میکروفون ضبط کردهایم. صدا بهصورت همزمان به هر دو میکروفون خواهد رسید. بسته به میزان اختلاف زمان رسیدن صدا به دو میکروفون ممکن است برخی از فرکانسها همپوشانی کرده و صدای یکدیگر را کاهش دهند.
با تغییر فاصله میکروفونها نسبت به منبع صدا یا با جابجایی زمانی فایلهای صوتی ضبطشده میتوانید اختلاف زمان دو برداشت را تغییر داده و رابطه فازی این دو را بهبود دهید.
یک نقطه شروع خوب برای این کار این است که دکمه معکوس کردن قطب پریامپ را برای یکی از میکروفونها روشن کرده و سپس با دقت گوش کنید و ببینید در کدام موقعیت فرکانسهای بم دچار افت میشوند. هنگامی که سیگنالی خارج از فاز باشد، فرکانسهای بم خود را از دست میدهد. البته عدم تطابق فاز میتواند فرکانسهای میانی و فوقانی را هم تحت تأثیر قرار دهد.
من طرفدار پلاگین Auto-Align هستم که رابطه فازی بین چند میکروفون را بهطور خودکار اصلاح میکند. به یاد داشته باشید که صرفاً با اصلاح فاز، صدای دریافتی شما بهتر نمیشود. پس حتی در هنگام استفاده از پلاگینهایی مانند Auto-Align هم باید صدا را با دقت گوش کنید. این پلاگین نهتنها ابزاری فوقالعاده برای اصلاح مشکلات فاز است، بلکه ابزاری برای تمرین دادن گوش شما برای شنیدن مشکلات فاز نیز به حساب میآید.
همچنین چه صدای اتاق را توسط یک میکروفون واقعی ضبط کنید و چه از پلاگینهای ریورب برای ایجاد صدای اتاق استفاده کنید، باید اختلاف فاز بین سیگنال ریورب و سیگنال خام را بررسی کنید. صرف اینکه شما از یک پلاگین برای ایجاد ریورب استفاده کردهاید باعث نمیشود که در سیگنال خروجی مشکلات فاز به وجود نیاید.
در صورتی که از یک سیگنال ورودی خام گیتار برای ترکیب با سیگنال امپلیفایر استفاده میکنید هم حتماً اختلاف فاز بین سیگنال خام و سیگنال امپلیفایشده را بررسی کنید. در اغلب مواقع، این سیگنالها همفاز نیستند.
۲. تعیین گین
امپلیفایرهای گیتار از نظر پاسخدهی پیچ ولوم و تأثیر آن بر جنس صدا، با هم تفاوت دارند. یک امپلیفایر ممکن است صدایی کاملاً متفاوت بین ولوم ۳ تا ۵ از خود نشان دهد. بگذارید بخش عمده کار را امپ انجام دهد. پیش از اینکه پدالی بر سر راه امپلیفایر گیتار قرار دهید، صدای خود امپ را بهدرستی تنظیم کنید. حتی اگر از گین پریامپ استفاده میکنید هم حالتهای مختلف پیچ ولوم را امتحان کنید.
معمولاً امپها هنگامی که گین پریامپ بالا و ولوم مستر پایین باشد، صدایی ضعیف ایجاد میکنند. در حالت ایدهآل باید رنگآمیزی (saturation) پاور امپ و پریامپ را با هم ترکیب کنیم.
پریامپ میکروفون میتواند در ایجاد رنگهای صوتی گوناگون به شما کمک کند. برخی از پریامپهای میکروفون، دارای کنترل گین و کنترل ولوم خروجی مجزا هستند. بهعنوان مثال من ترجیح میدهم بر روی پریامپ Neve ۱۰۷۳ از گین بالاتری استفاده کنم تا خود پریامپ کمی اوردرایو ایجاد کند.
۳. استفاده نکردن از پیچ ولوم
رنگهای صوتی بسیاری را میتوان با یک گیتار الکتریک ایجاد کرد. با کم کردن پیچ ولوم گیتار، شخصیت صوتی ساز تغییر میکند. هنگام ایجاد صدای مورد نظر خود، موقعیتهای مختلف پیچ ولوم را آزمایش کنید.
۴. استفاده از پدال بافر قبل از پدال فاز
پدالهای فاز ژرمانیوم واکنش خوبی به تعداد بالای پدالهای افکت پیش از رسیدن سیگنال به خود نشان نمیدهند؛ بهخصوص پدالهای افکت بافرشده. قرار دادن یک پدال بافر یا یک افکت بافرشده قبل از پدال فاز ژرمانیوم ممکن است باعث شود که پدال فاز، عملکردی عجیب و غیرمنتظره داشته باشد.
۵. آزمایش نکردن زنجیره سیگنال
بسیاری از گیتاریستها راجع به افکتهایی که به مدت طولانی از آنها استفاده میکنند، محافظهکار میشوند و دست به ترکیب پدالبورد خود نمیزنند. تغییر مکان افکتها در زنجیره سیگنال میتواند صداهایی غیرعادی و جالب تولید کند. به همین خاطر است که من ترجیح میدهم با پدالبوردهای فیکسشده جلسه ضبط را برگزار نکنم و چینشهای مختلف افکتها را آزمایش کنم.
۶. استفاده نکردن از یک تیونر خوب
ارزش تیونر آنقدر که باید درک نمیشود. بسیاری از گیتاریستها صدها دلار خرج یک پدال اوردرایو میکنند، ولی برای خرید تیونر هیچ بودجهای در نظر نمیگیرند. یک پدال تیونر مناسب، در استودیو ارزش واقعی خود را نشان میدهد.
۷. پایبند نبودن به صداها
مهندسین صدای امروزی به هیچ صدایی پایبند نیستند. این دیدگاه که در آینده و در مرحله میکس نیاز به انعطافپذیری زیادی در صداها خواهیم داشت، همیشه درست نیست. البته یاد گرفتن چگونگی ایجاد صداهای عالی کمی زمانبر است و همیشه در ابتدا اشتباهاتی خواهیم داشت؛ اما ضبط صداهایی که به صدای نهایی مورد نظر ما نزدیک باشد، به روند تولید آهنگ کمک خواهد کرد. هنگامی که صداهای مورد استفاده در مرحله ضبط به صدای نهایی نزدیک باشد، انتخاب برای پرودوسر سادهتر خواهد بود.
۸. استفاده افراطی از کمپرسور
من صدای کمپرسورها را بهشدت دوست دارم؛ اما در اغلب شرایط، صداها را چندان کمپرس نمیکنم. گاهی ممکن است به مقدار زیادی کمپرشن برای یک صدای بهخصوص نیاز داشته باشیم؛ اما استفاده زیاد از کمپرسور نباید حالت پیشفرض ما باشد. اگر برای سیگنال گیتار از کمپرسور استفاده میکنید، سعی کنید نشانگر کاهش سیگنال در ابتدا فقط کمی حرکت کند. سپس اگر احساس نیاز کردید، میتوانید میزان کمپرشن را بیشتر کنید.
۹. عدم استفاده از کاهنده صدای امپ
هیچ چیز جای صدای رنگآمیزیشده امپلیفایرهای لامپی را نمیگیرد. اگر یک آمپلی فایر در استودیو خود دارید ولی نمیتوانید ولوم آن را خیلی زیاد کنید، پیشنهاد میکنیم یک کاهنده صدای امپلیفایر (amp attenuator) تهیه کنید. شاید پس از خرید کاهنده صدا نیز نتوانید با ولومهای خیلی پایین به ضبط گیتار بپردازید؛ اما حداقل میتوانید با ولومی متعارف صدای امپهای لامپی در ولوم بسیار بالا را ایجاد کنید.
۱۰. استفاده نادرست از Re-Amping
اگر گزینه دیگری جز Reamp کردن سیگنال خود ندارید، حتماً این کار را انجام دهید. اما اگر انتخاب شما بین ضبط کردن مستقیم امپلیفایر و استفاده از تکنیک Re-Amping است، حتماً راه اول را انتخاب کنید. پس از مقایسههای مکرر هر دو روش، با اطمینان به شما میگویم که صدای حاصل از این دو روش یکسان نیست. اگر صدای امپ را بهدرستی ضبط کنیم، سیگنال نهایی همواره بهتر خواهد بود.
۱۱. تغییر مکان امپلیفایر
در اغلب اوقات، آمپلی فایر گیتار را در گوشه اتاق گذاشته و میکروفون را مقابل آن قرار میدهیم. اما در جلسه بعدی ضبط خود، پیش از آنکه شروع به میکروفونگذاری امپ کنید، آن را در نقاط مختلف اتاق گذاشته و با دقت به صدای حاصله گوش کنید. صدای امپ را پیش از میکروفونگذاری تنظیم کنید و توجه کنید که اتاق چه تأثیری بر روی صدای آن میگذارد.
۱۲. استفاده از یک روش میکس واحد برای همه پروژهها
در مرحله ضبط و میکس گیتار الکتریک، اغلب سعی میکنم برحسب عادت و بدون فکر کار نکنم. هر بار به صدا گوش میکنم و تغییرات لازم را اعمال میکنم. گاهی لازم است که فرکانسهای زیر ۱۰۰ هرتز را ببندم و گاهی استفاده از فیلتر ضروری نیست. گاهی از یک کمپرسور استفاده میکنم و گاهی این کار را نمیکنم. همیشه به یاد داشته باشید که پروسه ضبط بستگی به شرایط دارد. البته باید تکنیکهای مخصوص ضبط و میکس گیتار را بلد باشید؛ ولی به خاطر داشته باشید که هر بار و بدون فکر از چند تکنیک ثابت استفاده نکنید.
۱۳. انتظار همصدا بودن دو امپ متفاوت
پدالهای بسیاری در بازار موجودند که ادعا میکنند صدای امپ شما را شبیه به یک امپلیفایر مارشال، VOX یا فندر میکنند. حقیقت این است که این پدالها چنین کاری نمیکنند!
ممکن است بتوانید با این پدالها، برخی از مشخصههای صوتی یک امپ را در صدا ایجاد کنید؛ اما هرگز نمیتوانید کاری کنید که یک امپلیفایر فندر صدایی شبیه به یک امپلیفایر مارشال تولید کند. این پدالها اکثراً صدا را بیش از اندازه واقعی کمپرس میکنند و یا تنها با استفاده از اکولایزر سعی بر شبیهسازی صدای یک امپ دارند. احساس، رنگآمیزی و شاخصههای صوتی بهخصوص هر امپلیفایر، فقط با استفاده از همان دستگاه قابل تولید است.
حتماً امپلیفایری را بخرید که صدایی نزدیک به صدای مطلوب شما ایجاد کند. در مراحل بعدی میتوانید تغییرات خفیفی در صدا ایجاد کنید؛ اما هرگز نمیتوانید صدای امپ را بهطور کامل تغییر دهید.
۱۴. آزمایش نکردن رنگآمیزی صدا
امپلیفایر و پریامپ تنها نقاطی در زنجیره سیگنال نیستند که میتوانیم در آنها اوردرایو ایجاد کنیم؛ بلکه میتوانیم با استفاده از پلاگینهای Saturation نیز این کار را انجام دهیم. برخی اوقات صدایی که در آهنگهای قدیمی میشنوید ترکیبی از چندین قسمت مختلف زنجیره سیگنال است که هر یک کمی اوردرایو به صدا اضافه کرده است.
۱۵. استفاده نکردن از گیتارهای مختلف برای ترکهای مختلف
استفاده از یک گیتار ثابت با پدالهای ثابت و مشخصات ثابت برای تمام بخشهای یک آهنگ، همپوشانیهای فرکانسی زیادی ایجاد خواهد کرد. در واقع با این کار شما فرکانسهای مشخص را بارها و بارها بر روی هم انباشته میکنید. تغییر دادن هر یک از این المانها، حتی صرفاً تغییر گیتار مورد استفاده، میتواند فرکانسهای متفاوتی ایجاد کند و کار میکس را آسانتر سازد.
۱۶. استفاده بیشازحد از فرکانسهای بم
سیگنال گیتار الکتریک آنقدر هم که فکر میکنید به فرکانسهای بم نیاز ندارد. البته منظور این نیست که تمام فرکانسهای تحتانی را با اکولایزر از بین ببرید؛ بلکه باید با دقت زیاد به سیگنال گوش کنید و به یاد داشته باشید که جای خالی برای کیک و بیس در نظر بگیرید.
یک نکته برای کسانی که از شبیهساز امپلیفایر استفاده میکنند: بسیاری از صداهای پیشفرض در نرمافزارهای شبیهساز، بیشازحد فرکانسهای بم دارند. حدس من این است که هدف سازندگان این پیشفرضها، این است که شما به محض شنیدن صدا، به آن علاقهمند شوید. در هنگام استفاده از این پیشفرضها، به میزان فرکانسهای بم آنها توجه کنید.
۱۷. ساده نکردن زنجیره سیگنال
من طرفدار ضبط کردن گیتار با استفاده از پدالبورد نیستم. همواره ترجیح میدهم کوتاهترین مسیر ممکن برای رسیدن سیگنال به آمپلی فایر گیتار را در نظر بگیرم تا کمترین تخریب ممکن در سیگنال اتفاق بیفتد. در اجرای زنده نمیتوان از استفاده از چندین پدال اجتناب کرد. اما در استودیو همواره پدالهای غیرضروری را از مسیر سیگنال خارج کنید تا نهتنها کابلکشی شما سادهتر شود، بلکه سیگنالی خالصتر به دست آورید.
۱۸. آزمایش نکردن کیفیت و طول کابل
در هنگام اجرای زنده، ممکن است گیتاریستها به کابلهای بلند برای حرکت کردن آزادانه روی استیج نیاز داشته باشند. اما باید بدانید که کابلهای بلند شخصیت صدای گیتار را تغییر میدهند. یکی از متداولترین مشکلات کابل بلند، از دست رفتن فرکانسهای بالاست. برخی از گیتاریستها این کاهش فرکانس های بالا را میپسندند؛ اما من نه. این را در نظر داشته باشید که کیفیت و طول کابل مورد استفاده توسط شما، صدای گیتار را تغییر میدهد. تمام کابلهای در دسترس خود را امتحان کنید و ببینید که صدای کدامیک مناسبتر است.
۱۹. تنظیم نکردن اکولایزر بر روی امپلیفایر گیتار
از اینکه پیچهای اکولایزر امپلیفایر خود را جابجا کنید، واهمه نداشته باشید. من بسیاری از گیتاریستها را دیدهام که یک بار امپ خود را تنظیم کرده و دیگر به پیچهای اکولایزر آن دست نمیزنند. اگر جنس صدای امپلیفایر، مناسب استفاده حال حاضر شما نیست، همیشه تغییر صدا را از امپ شروع کنید و نه از اکولایزرهای بعدی در مسیر سیگنال.
۲۰. گوش نکردن
فراموش نکنید که پیش از آنکه درگیر پروسه ضبط شوید، به دقت به صدای گیتار و امپ گوش دهید. حتیالامکان، تغییرات لازم و ضروری را پیش از شروع ضبط انجام دهید.
منبع: Pro Audio Files
نویسنده: Mark Marshall
مترجم: کیان ایرجی