وبسایت Musicradar از مخاطبان خود خواسته است که ده نوازنده برتر گیتار الکتریک سالهای ۱۹۸۰ الی ۱۹۹۹ را انتخاب کنند و در این مطلب، این نوازندگان را معرفی میکنیم.
بازه زمانی ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۹، مصادف با اوج محبوبیت گیتار در موسیقی جریان اصلی است. دهه هفتاد توسط ادی ون هیلن و با در هم شکستن تمام پیشفرضها نسبت به آنچه از گیتار الکتریک برمیآید، به پایان رسید.
به همین خاطر، موسیقیدوستان در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۹، شاهد ظهور تواناییهای موسیقایی و فنی بودند که به عقیده بسیاری از افراد هرگز تکرار نشدهاند.
گیتاریستهایی مانند استیو وای و جو ستریانی گیتار را به سوی عرصههای جدید به پرواز درآوردند. در همین حین، استیوی ری وان یکتنه سبک نیمهجان بلوز راک را دوباره زنده کرد، اسلش برای نواختن سولو بر روی یک پیانو ایستاد، رندی رودز آهنگ Crazy Train آزی آزبورن را نواخت، The Edge با افکت دیلی زیبای خود استادیومها را مملو از جمعیت کرد و پرینس تصمیم گرفت موسیقی پاپ را نجات دهد.
این دوره برای گیتاریستها دوره جاهطلبی، وسعت بخشیدن به افقهای موسیقایی و مدل موهای جالب بود. اسطورههای گیتار در دهه ۸۰ و ۹۰، تمام جاذبههای لازم را داشتند.
۱. استیوی ری وان
در اوایل دهه ۸۰، موسیقی بلوز دو دهه خستهکننده و سراسر تکرار را پشت سر گذاشته بود. دنیای موسیقی بر این عقیده بود که میداند موسیقی بلوز راک چه شکل و چه صدایی دارد و از این سبک خسته شده است.
تا اینکه استیوی ری وان وارد شد. این نوازنده بلوز تگزاسی همانقدر تحت تأثیر جذابیتهای تئاتری جیمی هندریکس بود که تحت تاثیر صدای ساز آلبرت کینگ. دیوید بووی و جکسون براون هر دو با تماشای نوازندگی او به استعدادش پی بردند و این دیوید بووی بود که در سال ۱۹۸۳، از استیوی ری وان در آهنگ Let’s Dance استفاده کرد.
چند ماه بعد، وان اولین آلبوم خود را به همراه گروه Double Trouble با نام Texas Flood روانه بازار کرد. پس از سالها ساز زدن در کلوپهای شهر آستین، صدای ساز او سدها را شکسته و پا فراتر از تگزاس گذاشت. صدای لیدهای خشن به همراه ویبراتوی قدرتمند استیوی چنان از گیتار استرتوکستر (بدنه سال ۶۳، دسته سال ۶۲ و پیکاپهای سال ۵۹) بیرون میریزد که انگار صدا در برابر گوشهای ما تشریح میشود. استیوی بهسرعت به یک اسطوره گیتار بدل شد؛ موفقیتی یکشبه که دههها برای آن زحمت کشیده شده بود.
۲. مارک نافلر
شیوه نوازندگی نافلر با پنجه، عنصری بنیادین در سبک خیرهکننده اوست. این تکنیک کمیاب در عرصه راک، سرچشمه کوبندگی صدای ساز نافلر در آهنگ Money For Nothing است و باعث میشود که صدای لاغر استرتوکستر در آهنگ Sultans Of Swing تناسب بیشتری پیدا کند. اما حتی با دانستن این نکات نیز به آواز درآوردن یک گیتار الکتریک به شیوه مارک نافلر کار سادهای نیست.
مضاف بر این، او توان آهنگسازی بالایی نیز دارد. جملات گیتار بهیادماندنی و ملودیهای گیرای نافلر و توان داستانسرایی و نکتهسنجی او در قالبی دلپذیر گرد هم میآیند. هر کس که در یک گروه ساز زده باشد، میتواند یکی از شخصیتهای آهنگ Sultans Of Swing را در دنیای واقعی تجسم کند.
فعالیتهای انفرادی او نیز بر خلاف بسیاری از دیگر هنرمندان باعث کاهش محبوبیتش نشد. آهنگ او برای فیلم Local Hero یا آهنگ What it is، کاملاً مطابق با شخصیت هنری او در قالب گروه است.
۳. پرینس
با توجه به مهارت پرینس در تولید موسیقی، آهنگسازی و نواختن چندین ساز، جای تعجب نیست که او بیشتر بهعنوان یک اسطوره موسیقی پاپ شناخته میشود تا یک نوازنده گیتار؛ اما توان خیرهکننده گیتارنوازی، همواره بهعنوان یک برگ برنده در اختیار پرینس بوده است.
طبیعتاً میتوان به گیتارنوازی پُرزرقوبرق و تأثیرگذار او در آهنگهایی مانند Purple Rain ،When Doves Cry یا Little Red Corvette اشاره کرد؛ اما آهنگهای خیرهکننده بسیاری نیز بعداً از او منتشر شد که پرینس در آنها نشان داد کماکان مهارت خود را بر روی ساز حفظ کرده است از آن جمله میتوان به آهنگ Dreamer از آلبوم LOtUSFLOW3R یا آهنگ Guitar از آلبوم Planet Earth اشاره کرد.
شاید بهترین نمونه برای مهارت پرینس، اجرای او در مراسم Rock & Roll Hall of Fame induction در کنار تام پتی، جف لین و… باشد. پرینس در ابتدا در کنارههای استیج و در سایه حضور دارد؛ اما سپس به مرکز استیج میآید و با سولوی گیتار نفسگیر خود همگان را متحیر میسازد. از لبخندی که در حین این اجرا بر لب دارد پیداست که دقیقاً میداند که چه کار میکند.
۴. اسلش
اسلش در اوایل دهه نود و پس از آن، به یکی از سمبلهای موسیقی راک بدل شد. او در کنار گروه گانز اند روزز، پرده اکلیلی کهنه متال دهه ۸۰ را از چهره موسیقی لسآنجلس کنار زد.
این گروه صدای کوچه و خیابانهای کمتر دیدهشده از این شهر پُرزرقوبرق را در معرض دید همگان قرار داد و چهره موسیقی این شهر را متحول کرد. نوازندگی کوبنده و قدرتمند اسلش بیانگر کامل این روند بود: حرکت دست چپ او غیرمتعارف، شیطنتآمیز و شرورانه بود و صدای ساز او بهطرز عجیبی سخت و محکم.
ظاهر سمبولیک و بیبدیل اسلش نیز جای بحث دارد. او مثال بارز یک گیتاریست است؛ کسی که میتواند نواختن هر نوع موسیقی، از موسیقیهای هارد راک سریع گرفته تا جملههای بلوزی رمانتیک را با یک تکه چوب ماهون و چند سیم بهطرزی زیبا اجرا کند.
۵. استیو وای
حرفه موسیقایی استیو وای تحت حمایت چند نام بزرگ شکل گرفت که هر یک از آنها به نوبه خود از مهارت این گیتاریست نیویورکی شگفتزده شده بودند. دوست هممدرسهای او یعنی جو ستریانی در ابتدا به او گیتار نواختن آموخت. فرانک زاپا پس از آنکه استیو وای نت دستنویس آهنگ Black Page را برایش فرستاد، او را در گروه خود استخدام کرد. خواننده سابق گروه ون هیلن، دیوید لی راث، او را بهعنوان گیتاریست در پروژه شخصی خود استخدام کرد (و باید توجه داشت که راث نوازندگی ون هیلن را هر شب از نزدیک دیده بود).
بهرغم همه اینها، وای نوازندهای است که تصویر دقیقی از شخصیت حرفهای مختص به خود دارد؛ کسی که موسیقی بیکلام گیتار را به یک گونه هنری مبسوط بدل کرده است. سبک نوازندگی دهه هشتادی و خلاقیتهای او بر روی گیتار (بهعنوان مثال، وای اولین کسی است که آهنگی را با گیتار هفت سیم ضبط کرده)، مرزهای موسیقی را جابجا کرده است. به آلبوم خیرهکننده Flex-Able گوش کنید که در سال ۱۹۸۴ ضبط شده است؛ این آلبوم نوعی از خلاقیت جنونآمیز موسیقایی آلترناتیو-پاپ و پست-راک را به نمایش میگذارد که بیست سال بعد از انتشار این آلبوم و با شروع عصر استریمینگ تبلور یافت.
سبک نوازندگی او هیجانانگیز، بسیار پیچیده و حتی طنزآمیز است. بله، سبک وای تا سر حد امکان تکنیکی و پیچیده است، اما هدف او هرگز این نیست که شما را با حافظه عضلانی گسترده خود شگفتزده کند؛ بلکه میخواهد شما همواره در حال حدس زدن باشید و از خود بپرسید که گیتار چه کار دیگری میتواند بکند؟
۶. جو ستریانی
ستریانی یکی از بزرگترین آموزگاران گیتار بود؛ مردی که بسیاری از ستارگان از جمله استیو وای، کرک همت، اندی تیمونز و الکس اسکولنیک را تربیت کرد و خود نیز به موفقیتهای بسیاری دست یافت.
حرفه موسیقایی ستریانی سرمشقی برای سایرین بوده است. آلبوم تأثیرگذار او به نام Surfing With The Alien که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد، نقطه عطفی جدید در موسیقی محسوب میشد. این آلبوم، سبک موسیقی بیکلام با گیتار را بازتعریف کرد و هنرمندانی چون The Apaches و هنک ماروین را به نسلی کهنه بدل کرد.
همچنین خلاقیت او در ابداع تورهای کنسرت G3 با سه گیتاریست بزرگ در هر تور (شامل نوازندگانی مانند پال گیلبرت، استیو وای و جان پتروچی)، ثابت کرد که تقاضای عمیقی از طرف هواداران و سایر نوازندگان برای تماشا و تحسین بزرگترین نوازندگان جهان وجود دارد.
سبک نوازندگی تمیز و کنترلشده جو ستریانی از نظر اجرایی خیرهکننده است. کمتر نوازندهای در جهان دقت و کوک او را داشته و توان این را دارد که بتواند بهطرزی چنین استثنایی از آن استفاده کند. مثلاً آهنگ Shapeshifting از آلبوم سال ۲۰۲۰ او با پاساژی تمام میشود که بهشدت شبیه به صدای آواز نهنگها است. ستریانی گیتار را جوری به سخن در میآورد که سایرین توان آن را ندارند.
۷. گری مور
مور مانند بیشتر بزرگان موسیقی، مراحل مختلفی را در طول حرفه هنری خود تجربه کرده که هر یک چیزی به گنجینه گیتار اضافه کردهاند. در زمان فعالیت با گروه Thin Lizzy، آهنگهایی مانند Still In Love With You باعث شد یک اسطوره راک را بشناسیم؛ با سولوهای گیرا، ملودیهای استوار و آواز گیتار الکتریک. او به همراه گروه Colosseum II، مرزهای موسیقی پراگرسیو را جابجا کرد.
سپس حرفه خود را با آهنگ Still Got the Blues مجدداً دگرگون کرد و نسخهای جدید و باکیفیت از بلوز الکتریک را ارائه کرد؛ چکیدهای خالص از حس شرم و آسیبپذیری که همیشه در سبک نوازندگی و آهنگسازی او محسوس بود.
و پس از آن، آهنگ Parisienne Walkways؛ نمایشی استادانه از بلوزنوازی مور که در اوج دوران راکنوازیاش ضبط شد. فیل لاینت در این آهنگ وکال اصلی را میخواند؛ اما آواز ساز گری مور گیراتر است. تماشای اجرای زنده او مانند تماشا کردن یک ورزشکار پرش ارتفاع است؛ نتهای او گویی در هوا معلق میمانند و قوانین فیزیک را به چالش میکشند.
۸. جان فروشانتی
گروه Red Hot Chili Peppers نوازندگان گیتار مختلفی داشته است؛ اما فروشانتی در تاریخ ۳۸ ساله این گروه، حضوری طلسمگونه و سحرانگیز دارد. وقتی این نوازنده در سال ۱۹۸۸ به عضویت رد هات چیلی پپرز درآمد، تنها یک طرفدار نوجوان گروه بود که سابقه نوازندگیاش به اتاق خانه خود محدود میشد.
فعالیت او با رد هات چیلی پپرز منجر به تولید بزرگترین آهنگهای گروه شده است؛ با این وجود، او فعالیتهای زیادی نیز بهصورت انفرادی داشته و گوشههای خلاقانه عالم موسیقی را کاویده است. فروشانتی در سال ۲۰۰۴ شش آلبوم منتشر کرد و دهه گذشته را نیز به تولید موسیقی الکترونیک مشغول بوده است.
اما نوازندگی گیتار او، هسته خلاق بزرگترین آهنگهای Red Hot Chili Peppers است. فروشانتی گیتاریستی است که بهخوبی به سایر اعضای بند پاسخ داده و جملات خود را حول محور سکشنِ ریتم استوار فلی و چد اسمیت شکل میدهد. او به همان اندازه که با آکوردنوازی بر روی استرتوکستر خود ایفای نقش میکند، میتواند پاساژهای فانک، بندهای خیرهکننده و بداههنوازیهای شبیه به جیمی هندریکس را هم اجرا کند.
۹. رندی رودز
دهه ۸۰ از حیث معرفی گیتاریستهای خیرهکننده هیچ کمبودی ندارد. بسیاری میدانند که شهرت ادی ون هیلن باعث شد تا بسیاری از با اعتمادبهنفسترین نوازندگان نیز در ابتدای این دهه دست از ساز زدن بکشند و تکنوازیهای گیتار در جدول آهنگهای پُرفروش قرار گیرند؛ اما رندی رودز پدیدهای کاملاً متفاوت بود. کودکی ساکت و خجالتی که با موسیقی بیتلز و رولینگ استونز بزرگ شده بود، با تماشای یک اجرای آلیس کوپر متحول شده بود و شروع به تمرین موسیقی هارد راک کرده بود.
در سال ۱۹۸۰، رودز با آزی آزبورن آشنا شد که یک سال پس از اخراج از گروه Black Sabbath، هنوز راه خود را پیدا نکرده بود. اغراق نیست اگر بگوییم که همکاری این دو باعث احیای حرفه موسیقایی خواننده سابق Black Sabbath شد. دانش رندی رودز از موسیقی نئوکلاسیک، سطحی از توان موسیقایی را به همراه داشت که مکملی بینقص برای انرژی افسارگسیخته آزبورن بود. این همکاری به رودز اجازه میداد تا کلیشههای مرسوم موسیقی متال را شناخته و از آنها دوری کند؛ آن هم در زمانی که این سبک موسیقی عمیقاً به نوآوری نیاز داشت.
آهنگهای Crazy Train و Mr Crowley سریعاً به امضای ویژه او بدل شدند. اولی به علت ریف آغازین پُرانرژی و دومی به خاطر نوازندگی سریع و اپرایی او. این مسیر سرمشقی برای آینده حرفه آزی آزبورن شد.
۱۰. The Edge
دیوید هاول ایوانز یا The Edge، گیتاریستی است که مینیمالیسم را بهطرزی استادانه اجرا کرد. گروه U2 در زمانهای پا به عرصه گذاشت که صحنه موسیقی توسط گروههای سبک پانک درنوردیده شده بود. این گروه، دیدگاه سیاسی و رویکرد موسیقایی بیتعارف جنبش پانک را مورد استفاده قرار داد، از محدودیتهای این سبک بهعنوان ارزشی برای خود استفاده کرد و تنظیمهای خلوت را به سرودهایی اساطیری، فضادار و عاری از نوازندگیهای پُرزرقوبرق و پیچیده بدل کرد.
دِ اِج، لایههای هارمونیک سیم آزاد، آکوردهای میوتشده و آرپژها را با استفاده از دیلی EHX Memory Man، به صداهایی حجیم و لایهبندیشده تبدیل میکند. او بهخوبی میداند برای اینکه یک گیتار بتواند فضای یک استادیوم را پر کند، باید فضای خالی کافی برای طنین ریورب ایجاد شود و از بهکارگیری آکوردهای حجیم در تنظیم خودداری شود. بدین ترتیب، The Edge شاید بهترین نمونه از نوازندهای باشد که این جمله معروف را بهخوبی درک کرده است: «نتهایی که از نواختن آنها اجتناب میکنید، بالاترین درجه اهمیت را دارند.»
۱۱. تام مورلو
در سال ۱۹۹۱ که Rage Against the Machine اولین آلبوم خود را منتشر کرد، اینگونه به نظر میرسید که تام مورلو در همان اولین گام به بلوغ کامل رسیده است.
اما در حقیقت او سالها برای رسیدن به سبک نوازندگی خود تلاش کرده بود و تأثیر گروههایی مانند Run DMC و Public Enemy را با تأثیر گروههای راکی مانند Led Zeppelin ،Black Sabbath و Iron Maiden ترکیب کرده بود. بهعلاوه، او به همراه گروه سابق خود به نام Lock Up با شرکت Geffen Records قرارداد بسته بود.
همه اینها بدان معنا بود که وقتی موقعیت برای گروه Rage Against the Machine فراهم شد، مورلو کاملاً باتجربه و آماده درخشیدن بود. با در نظر گرفتن آهنگهایی مانند Wake Up ،Bulls On Parade ،Know Your Enemy ،Sleep Now In the Fire و … میتوان ادعا کرد که در دهه ۹۰ هیچ گیتاریستی نیست که بیش از او ریفهای تاریخساز را یکی پس از دیگری به بازار موسیقی معرفی کرده باشد.
دیگر آنکه تام مورلو با الهام گرفتن از تکنولوژی سمپلینگ در موسیقی هیپ هاپ، گیتار را متحول کرد و با استفاده از تنها ۵ پدال، دنیایی از صداهای فضادار مانند آژیر، صدای هلیکوپتر و اسکرچهای دیجیها را به دایرهالمعارف صداهای گیتار اضافه کرد.
اگر به مجلههای گیتار در دهه نود نگاهی بیندازید، به احتمال زیاد به تقاضای خوانندگانی برخواهید خورد که میخواهند یاد بگیرند چطور مانند تام مورلو اسکرچ ایجاد کرده و یا تُن او در آهنگ Guerrilla Radio را بازسازی کنند و این نشانه بارز یک گیتاریست افسانهای است.
منبع: MusicRadar
مترجم: کیان ایرجی