برای پیشرفت باید تمرین کرد. بهعلاوه، بسیار مهم است که خود را قویاً نقد کنیم. پیش از شروع این مطلب خاطرنشان میکنم که نکات زیر پنج اشتباه رایج هستند که شخصاً در بین گیتاریستها دیدهام و خودم هم مرتکب آنها شدهام. شاید شما مرتکب این اشتباهات نشوید، اما این مقاله میتواند نقطه شروع خوبی برای تجزیه و تحلیل نقاط ضعفتان باشد.
۱. ویبراتو
ویبراتو تکنیکی است که در دنیای گیتاریستها بسیار دست کم گرفته میشود و همه فکر میکنند قادر به اجرای آن هستند؛ در حالی که اینطور نیست.
تکنیک ویبراتو به این معنی نیست که دست خود را به سرعت حرکت دهید تا جایی که تمام طول سیم به لرزش درآید. در حقیقت تکنیک صحیح ویبراتو ناشی از حرکتی آرام است که صرفاً کمی لرزش طبیعی به نتی که نواختهاید، اضافه میکند.
نکتهای که اغلب در اجرای ویبراتو فراموش میشود، زمانبندی است. ویبراتو هم باید مثل نتهای شما روی ضرب باشد. اجرای یک تکنیک به این معنی نیست که خود را از پایبندی به ضرب و کوک معاف کنیم.
با ذکر این نکته به بحث کوک میرسیم. اجرای ویبراتو مانند بِند نیمپردهای نیست. فالش شدن یا از ضرب خارج شدن ویبراتو هر دو از نوازندگی با استرس سرچشمه میگیرند.
در آخر، ویبراتو را بر روی هر نتی که بیش از یک ضرب سیاه طول میکشد، اجرا نکنید. کشیدن یک نت الزاماً به این معنی نیست که باید از ویبراتو استفاده کنید. بگذارید اینگونه شرح دهم: اگر از یک افکت ویژه بر روی تمام نتها استفاده کنید، آن افکت دیگر ویژه نیست. پس ویبراتو را فقط در جای مناسب استفاده کنید؛ مثل همه تکنیکهای دیگر.
۲. ضرب
اگر صدای ساز خود را در هر نقطهای از دوران نوازندگی خود ضبط کرده باشید، احتمالاً متوجه این نکته شدهاید که از ضرب خارج میشوید. شاید با گذشت سالها در این زمینه پیشرفت کرده باشید، شاید هم نه.
البته عجیب است که گیتاریستها در زمینه نگه داشتن ضرب و خواندن نت تا این حد بدنام شدهاند، ولی به هر روی مشکل اغلب گیتاریستها در نگه داشتن ضرب از این امر سرچشمه میگیرد که در شروع نوازندگی، گیتار را به چشم سازی که تنها زیر و بمی نتها در آن اهمیت دارد، فرض میکنند. بنابراین آنها گامها و آکوردهای مختلف را یاد میگیرند، اما حتی یک لحظه به این فکر نمیکنند که فارغ از نوع ساز، تمام نتهای موسیقی باید روی ضرب آهنگ قرار بگیرند.
راهحل پیشرفت، یک ابزار ساده است: مترونوم.
همانطور که بهعنوان یکی از افراد جامعه مهارت خواندن را اضافی نمیدانید، بهعنوان گیتاریست هم نباید به استفاده از مترونوم بهعنوان یک گزینه متفرقه نگاه کنید.
۳. تجسم دسته
من عمیقاً به این نکته اعتقاد دارم، اما بسیاری از گیتاریستها به آن اهمیتی نمیدهند. شاید این مهارت ظاهراً مربوط به سطح پیشرفته باشد، ولی هرچه زودتر شروع به تجسم نتها، گامها و آکوردها روی دسته کنید، بهتر است.
با این ایده شروع میکنیم: نواختن گامها و آکوردها با استفاده از الگوها و شکلهای بصری بر روی دسته مزایا و معایبی دارد:
– مزایا: وقتی این شکلها و الگوها را یاد بگیرید، میتوانید هر گامی را در هر کلیدی بدون تغییر در انگشتگذاری و فکر کردن به نتهای گام بنوازید.
– معایب: با فکر نکردن به نتها ممکن است نسبت به موسیقی تنبل و از جزئیات غافل شوید. کار به جایی میرسد که بدون فکر، صرفاً از شکلها پیروی میکنید.
حرفم این نیست که در همان ابتدای کار باید تمام نتها را یاد بگیرید. اول شکلها و الگوها را بیاموزید، سپس فواصل و در نهایت نتها را.
هیچیک از ما در ابتدا همهچیز را نمیآموزیم. تجسم کردن نتهای روی دسته باید برای همه ما یک هدف باشد؛ زیرا با کسب دانش در مورد فرتبورد، نهتنها هر کاری را دانسته انجام میدهیم، بلکه به نتهایی که مینوازیم نیز اهمیت بیشتری خواهیم داد.
۴. نُتهای بیشازحد
شاید تابهحال با خود گفته باشید: «موقع سولو زدن صرفاً الگوها و گامها را بالا و پایین میکنم و نمیدانم چهکار دیگری میتوان کرد». این بدان خاطر است که در قالب الگوها فکر میکنید، نه در قالب نتها. هر نتی رنگ و بوی خود را دارد و هر چه زودتر این نکته را فرا بگیرید، بهتر است.
چنین اشتباهاتی، برخلاف کوک و ضرب، در نگاه اول به چشم نمیآیند. ولی نتیجه آنها کاملاً واضح است: هرجومرج ناموزون بهجای سولوهای بهیادماندنی.
این اشتباهات با دو سرفصل موسیقی سر و کار دارند: تجسم دسته و مهمتر از همه، تمرین گوش.
پیشتر به سرفصل اول پرداختیم، پس برسیم به نکته دوم یعنی تمرین گوش در سولونوازی. همیشه باید در فراگیری گامهای جدید از گوش خود بهره بگیرید. تأکید میکنم؛ همیشه!
آموختن یک گام با خیره شدن به نقطههای روی کاغذ کمکی به شما نخواهد کرد. باید هنگام نواختن گام، نتها را همراه ساز با صدا بخوانید. باید بتوانید با شنیدن نت پایه، گام را بهصورت آواز بخوانید. این تمرینی برای گوش شما است و کمک میکند که نقش هر نت در گام را بهتر درک کنید.
۵. تنبلی
برای توضیح نکته آخر کلمه بهتری پیدا نکردم. گیتار ساز سادهایست، ولی خبره شدن در آن بسیار سخت است. بهعلاوه، گیتار سازی است که برخی با بلد بودن تنها دو آکورد سر دسته، ادعای نواختن آن را دارند.
به همین خاطر عدهای هنگام شروع نوازندگی، چند آکورد ساده و یک گام را میآموزند و فکر میکنند گیتاریست شدهاند؛ چون دوستانشان هم همین کار را میکنند.
منظور من این نیست که برای شروع گیتار باید ده سال به کنسرواتوار بروید یا زندگی خود را وقف ساز کنید. منظورم این است که گاهی زودتر از آنچه باید، دست از آموختن میکشیم.
اگر گیتار زدن (یا نواختن هر سازی) بهعنوان کاری دشوار و نیازمند اراده قوی قلمداد میشد، احتمالاً فقط افراد سختکوش دست به این کار میزدند.
نواختن یک ساز هم مانند خیلی از مهارتها باید در طی سالهای متمادی کامل و کاملتر شود. پس صبر داشته باشید، ولی تنبلی نکنید و برای آموختن نکات جدید مشتاق باشید.
جمعبندی
امیدوارم این مقاله را به چشم انتقاد کورکورانه از گیتاریستها نبینید. به هر حال من هم یک گیتاریست هستم و قطعاً عاری از اشتباه نیستم. به اعتقاد من اولین گام برای رفع یک مشکل، به رسمیت شناختن آن است. پس صادقانه فکر کنید، آیا تابهحال هیچیک از این پنج اشتباه را مرتکب شدهاید؟
منبع: Tutsplus
نویسنده: Lenny Pietrolata
مترجم: کیان ایرجی
درود
بسیار عالی بود.
بدرود