این روزها کلمه تنظیم شبیه توهین شده است!
سازبندی، تنظیم و نوشتن، از اساس با میکس تفاوت دارند.
به نظر من میکس بهنوعی شبیه لباس پوشیدن است؛ «اگر جلب توجه نمیکنم احتمالاً کتوشلوارم خاص نیست». در حالی که تنظیم بیشتر شبیه قیافه واقعی ماست؛ «اگر جلب توجه نمیکنم باید ۱۰-۱۲ کیلو کم کنم».
پذیرش اینکه میکس آهنگ ما مطلوب نیست، بسیار آسانتر از این است که بپذیریم به تنظیم و تولید بهتری نیاز دارد.
وقتی میکس آهنگ ما نیاز به بهبود دارد، میتوانیم وانمود کنیم که عملکرد ما خوب بوده است و همه تقصیرها متوجه مهندس میکس است؛ اما وقتی آهنگی که تولید کردهایم دچار نقص است، یعنی ما مسئول کمبودهای آن هستیم.
به نظر من این حقیقت تلخ تولید موزیک آنقدر در مغز ما جا افتاده است که فکر میکنیم میکس باید همه مشکلات موزیک را حل کند. به همین علت وقتی میخواهیم مشکلات آهنگمان را حل کنیم ناخودآگاه سراغ میکس میرویم؛ در حالی که ریشه مشکلات جای دیگری است.
روشن است که میکس از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ ولی مکتب فکری من این است که آهنگ باید قبل از میکس، صدای «آهنگ» بدهد.
در ادامه، چهار مشکل را بررسی میکنیم که باید در مرحله تنظیم حل شوند، نه در میکس.
۱- صداهایی که با هم ترکیب نمیشوند
ابزاری که استفاده میکنیم: اکولایزر و کمپرسور
یک پریسِت خوشصدا را باز میکنیم. بعد یک پریسِت دیگر را باز میکنیم که آن هم صدای محشری دارد. وقتی این دو را کنار هم میگذاریم، متوجه میشویم که در کنار هم صدای مناسبی ایجاد نمیکنند. در نتیجه به استفاده افراطی از اکولایزر و کمپرسور روی میآوریم. این کار مثل این است که به زور چکش، یک مهره مربعی را در حفرهای گرد جای دهیم.
ابزاری که باید استفاده کنیم:
بهترین ابزار برای حل مشکلات ضربی، اجرای بهتر و تمیزتر است؛ اما ویرایش کردن نیز میتواند مؤثر باشد. حتی وقتی اجرای نوازنده عالی باشد نیز معمولاً به کمی ویرایش نیاز است.
تلاقی نتها به تنظیم مربوط است. اگر یک خط بالارونده و یک خط پایینرونده داریم، ممکن است آکورد ناخواستهای ایجاد شود که به گوش درست نیاید.
سعی کنید یک ملودی اصلی بنویسید و چند ملودی کمکی. تکرار میکنم، «ملودی کمکی».
یک ملودی کمکی، اگر به ملودی اصلی کمک نکند، جایی در آهنگ ندارد.
۲- کِدِر بودن
ابزاری که استفاده میکنیم: اکولایزر
شاید بپرسید مگر برطرف کردن کِدِر بودن صدا از وظایف اصلی میکس نیست؟!
تا حدی بله؛ ولی فراموش نکنید که وظیفه میکس صرفاً کمک به تنظیم است.
در حقیقت اگر از اول به همه چیز موزیک فکر کرده باشید، برای رسیدن به شفافیت نیاز چندانی به EQ نیست.
ابزاری که باید استفاده کنیم:
ابزار اصلی ما برای جلوگیری از کِدِر شدن صدای موزیک، سازبندی است. اگر همه سازها در یک دامنه فرکانسی باشند، حجمی متراکم از صداها در آن دامنه ایجاد میشود.
طبیعتاً وقتی قطعهای با هفت ترومپت مینویسیم، نمیخواهیم که ترومپتها صدای هفت ساز جداگانه بدهند؛ بلکه هدف ما این است که صدای یک ارکستر بادی واحد داشته باشیم.
این امر در مورد بقیه سازها نیز صادق است و یک پیانو، دو کلارینت و یک گیتار باید صدای یک ارکستر واحد بدهند.
البته بعضی اوقات هدف ما همین فشردگی است؛ ولی اگر هدف این نباشد، EQ راهحل نهایی است.
۳- بیرمق بودن
ابزاری که استفاده میکنیم: اکولایزر، ریورب، دیلِی و کمپرسور
وقتی آهنگ ما لاغر و کمجان باشد، حداکثر تلاش خود را به خرج میدهیم تا قدرت پیدا کند.
صدای خروجیهای ریورب و دیلِی را بیشتر میکنیم، سازها را تک تک EQ و کمپرس میکنیم تا موزیک را پُر کنند و در نهایت، صدایی به دست میآوریم که کمی از صدای اولیه بهتر است اما ایدهآل نیست.
ابزاری که باید استفاده کنیم:
برای پُر کردن صدا، تنظیم و سازبندی بسیار اثرگذارتر از میکس هستند.
یک راه معمول برای پر کردن صدای موزیک، نوشتن سازهای بیشتر است؛ چه بهعنوان لایه برای صداهای قبلی و چه بهعنوان صداهای منحصربهفرد (مگر آنکه بخواهید موزیک شما مینیمال باشد).
بعضی تنظیمها نیاز به برخی سازهای مشخص دارند؛ مثلا یک تنظیم راک که دارای گیتار، بِیس، درامز و صدای خواننده است، شاید به چند لاین گیتار ریتم و پرکاشن نیاز داشته باشد تا پُرتر و مهیجتر صدا بدهد.
سبکهای دیگر ممکن است نیازمند سازهای قدرتمند دیگری باشند؛ مثلا پیانوی الکتریک، آکاردئون، سینتیسایزر یا حتی آنسامبل مثل ارکستر زهی یا بادی.
مخلص کلام: صدایی که وجود ندارد را نمیتوانید میکس کنید! در زمان میکس، بسیاری از اوقات به مرحله تنظیم برمیگردم و چند ساز و صدای کمکی را اضافه میکنم تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
۴- جلب توجه
ابزاری که استفاده میکنیم: هر چیزی که دم دست باشد
در عصر موزیک لوپمحور، هر کاری بتوانیم انجام میدهیم تا آهنگمان به چشم بیاد: اتومیشن، اتفاقهای ناگهانی، کمپرسور، دیستورشن، ریورب و…
نمیخواهم راجع به هیچیک از این ابزارها بدگویی کنم. اصلاً لذت شغل ما به همین چیزهاست. ولی در حالت ایدهآل، نکته جالب توجه موزیک باید جزئی از موزیک باشد و مهندس میکس فقط باید این نکتههای جالب را تقویت کند؛ نه اینکه آنها را به وجود بیاورد.
ابزاری که باید استفاده کنیم:
نکات جالب توجه آهنگ باید در مرحله تنظیم ایجاد شوند.
مثلاً وِرس اول فقط با یک درامز، پیانو و بِیس شروع شود و در نیمه دوم، گیتار اضافه شود و نتهای بِیس یک اکتاو بالاتر بروند و درامز هم کمی بیشتر روی Hi-hat مانور دهد.
مخلص کلام اینکه نکته مهم، نتها و پارتهای هر ساز نیست؛ بلکه نحوه پیشرفت هر قسمت، تغییرات لهجه ساز در هر قسمت و چگونگی شکلگیری لحظات حساس موزیک است که اهمیت بسیار زیادی دارد.
نتیجهگیری
میکس یک بخش الحاقی در روند تولید موسیقی است، نه بیشتر.
این روزها بیشازحد به میکس پرداخته میشود؛ تا حدی که فکر میکنیم تفاوت بین آهنگ «حرفهای» و «مبتدی» در میکس آنها نهفته است. ولی واقعیت این است که یک تنظیم حرفهای، خودبهخود میکسشده صدا میدهد و وظیفه یک مهندس میکس، جمعبندی کار و برطرف کردن ایرادات جزئی است.
ستونهای واقعی تولید موسیقی، تنظیم و سازبندی هستند.
منبع: Pro Audio Files
مترجم: کیان ایرجی