درجا زدن حس خوشایندی نیست. گاهی ممکن است در جستجوی منبع الهام، خود را در یک مرحله گرفتار کنید و نه مسیری برای پیشرفت و نه راهی برای بازگشت داشته باشید. این حالت بسیار خستهکننده است و ممکن است زمانی فرا برسد که همین درجا زدن، شما را از ادامه راه منصرف کند. شاید هم اصلاً در حال درجا زدن نباشید، ولی دوست داشته باشید سریعتر پیشرفت کنید. در هر حال، راهکار پیشرفت نوازندگی معمولاً در رویکرد فلسفی شما به گیتار نهفته است، نه در ریزهکاریهای تکنیکی. چه در حال درجا زدن باشید و چه قصد پیشرفت کردن و کاویدن ابعاد جدیدی از نوازندگی را داشته باشید، در این مقاله به ۲۵ شگرد اشاره میکنیم که به شما کمک میکنند سطح مهارت خود را ارتقاء دهید.
از پیکهای مختلف استفاده کنید
اغلب ما به یک پیک گیتار عادت میکنیم و رفتهرفته استفاده کردن از پیکهای دیگر برایمان سخت میشود. اما پیک قیمتی ندارد و بیدلیل هم نیست که طراحیهای مختلفی برای پیک صورت میگیرد. هر کدام از آنها کار متفاوتی انجام میدهند. پیک را مانند لنز دوربین در نظر بگیرید. لنزهای گوناگون برای کاربردهای مختلف مانند ثبت تصاویر ماکرو، بزرگتر کردن سوژههایی که در دوردست قرار دارند، ثبت پرتره، جلوههای بصری مانند فیشآی و تیلت-شیفت و … ساخته میشوند. پیکها نیز به همین صورت هستند. برخی برای آکوردنوازی مناسبند، برخی کمک میکنند که ملودیهای سریع را تمیزتر بنوازید و برخی از پیکها نواختن پینچ هارمونیک را سادهتر میکنند. از مزیت قیمت پایین پیکها استفاده کرده و انواع مختلفی را تهیه کنید. کمترین فایده این کار این است که وقتی قرار باشد با ساز و پیکی ناآشنا ساز بزنید، از آنجا که به نواختن با پیکهای مختلف عادت کردهاید، دچار دردسر نمیشوید.
پیک را کنار بگذارید
بسیاری از گیتاریستها هرگز نواختن با پنجه را امتحان نمیکنند و مزایای این روش را از دست میدهند. ساز زدن با پنجه، امکاناتی استثنایی برای کنترل دینامیک را در اختیار شما میگذارد که شاید بیشتر شبیه به کنترل دینامیک توسط نوازندگان سازهای بادی باشد. همچنین صدای اتک آن نیز به گوش شما بیگانه خواهد بود؛ زیرا به صدای برخورد پیک با سیم عادت کردهاید. کافیست به صدای ساز جف بِک یا ریچی کوتزن (Richie Kotzen) گوش کنید تا متوجه شوید بدون پیک ساز زدن میتواند چه صدای غریب اما انسانی و آوازگونهای ایجاد کند.
انعکاس
احتمالاً اولین کاری که پس از خرید گیتار انجام دادید این بود که با گیتار خود روبروی آینه ایستادید و محو تماشای خود با گیتار جدیدتان شدید. اما با گذر کردن از مرحله شگفتزدگی اولیه، باز هم بد نیست که در زمان ساز زدن، به آینه رجوع کنید. این کار کمک میکند تا بسیاری از نقایص ساز زدن خود را بهتر بفهمید؛ نقایصی مثل بد نگه داشتن گیتار یا عدم توازن در اجرای ویبراتو. از آنجا که کوک ویبراتو شما ارتباط مستقیمی با میزان نوسان سیم دارد، استفاده از آینه به شما کمک میکند تا بفهمید آیا این تکنیک را بهطور یکدست اجرا میکنید یا نوسانهای شما کمتر یا بیشتر از حد نیاز هستند.
از خوانندهها الگوبرداری کنید
نحوه جملهبندیهای موسیقایی خوانندهها ممکن است با رویکرد گیتاریستها کاملاً متفاوت باشد. چند خواننده مورد علاقه خود را انتخاب کرده و ببینید چه چیزی باعث منحصربهفرد شدن جملهبندیهای آنها میشود. آزی آزبورن نقطه شروع مناسبی است؛ زیرا جملهبندیهای او بهراحتی قابل انتقال به گیتار هستند. اما وقتی این کار را بهخوبی فرا گرفتید، بد نیست که به سراغ خوانندگانی با تکنیکهای منحصربهفردتر مانند دیوید بووی، بیورک یا مایک پتون (Mike Patton) بروید. به کوچکترین ریزهکاریها توجه کنید: خواننده چگونه با گلیساندو به یک نت رسیده یا از آن فاصله میگیرد، چگونه به شدت و ولوم صدای خود تنوع میدهد، آیا از ویبراتو استفاده میکند یا نه، آیا کاملاً سر ضرب میخواند یا بهطور تعمدی جملهها را کمی زودتر یا دیرتر اجرا میکند، چگونه از از جابجاییهای میکروتُنال استفاده میکند و …
تقلید کنید
همانطور که الگوبرداری از خوانندهها میتواند لذتبخش باشد، تلاش برای فکر کردن مانند نوازندههای محبوبتان نیز میتواند بسیار فرحبخش باشد. مجدداً سعی کنید به جزئیات جملهبندیهای نوازنده توجه کنید. مثلاً یک راه میانبر مناسب برای رسیدن به جملهبندیهای استیو وای این است که در هنگام سولونوازی، یک پینچ هارمونیک را چند فرت دورتر از نتی که واقعاً میخواهید اجرا کنید بنوازید (البته نتی که در گام آهنگ باشد)، سپس با یک اسلاید سریع به نت مورد نظر خود برگردید. با تمرین کافی، خیلی زود میتوانید نکات لازم برای تقلید نوازندگی نوازنده مورد نظر خود را دریابید. اما وقتی به این هدف دست یافتید، آنچه را که یاد گرفتهاید در گوشهای از ذهن خود ذخیره کنید. این روند را به چشم یک پژوهش نگاه کنید؛ پژوهشی برای درک بهتر نحوه کنترل سیمها و وادار کردن گیتار به اجرای خواستههای شما. بدین ترتیب هنگامی که قصد داشته باشید سبک نوازندگی خود را ایجاد کنید، دایرهالمعارف گستردهتری در اختیار خواهید داشت.
سیمهای بیشتر
گیتارهای الکتریک هفتسیم و هشتسیم اغلب با سبکهایی مانند اکستریم متال، پراگرسیو متال و جنت شناخته میشوند؛ اما توانایی این سازها به همین چند سبک خلاصه نمیشود. مثلاً یک گیتار الکتریک ۸ سیم با پیکاپهای سینگل کویل، امکان ایجاد صداهایی شبیه به گیتار بیس را برای شما فراهم میکند و در عین حال، در اختیار داشتن نتهای بیشتر به این معناست که میتوانید معکوسهای گستردهتری را نواخته و یا در نوازندگی با پنجه امکان نواختن خطوط بیس گستردهتری را در اختیار داشته باشید. گیتاری که بیش از شش سیم داشته باشد، لااقل در ابتدای کار به شما کمک میکند بیشتر در قالب ملودی و فواصل فکر کنید تا الگوهای شناختهشده بر روی صفحه انگشتگذاری. سپس میتوانید آنچه که در آزمونوخطا با ساز هفتسیم و هشتسیم فرا گرفتهاید را به نوازندگی بر روی گیتار شش سیم نیز تعمیم دهید.
سیمهای کمتر
برعکس نکته پیشین نیز صادق است. کیت ریچاردز و بیلی کورگن (Billy Corgan) هر دو نوازندگی با گیتار ۵ سیم را امتحان کرده و وس برلند (Wes Borland) و مکس کاوالرا (Max Cavalera) نیز ریفنوازی با گیتار ۴ سیم را امتحان کردهاند. محدود کردن نوازندگی را میتوان با گیتار شش سیم نیز امتحان کرد. کافیست با خود شرط کنید که حق نواختن هیچ نتی بر روی یک سیم را در طول تکنوازی یا آهنگ نخواهید داشت.
با هر دو دست میوت کنید
وقتی به تکنیک میوت بیشتر توجه کنید، صدای ساز شما بسیار تمیزتر میشود. اگر نتی را بر روی سیم می بم مینوازید، از بندهای تحتانی انگشتان دست پردهگیر خود استفاده کنید تا سایر سیمها را ساکت نگه دارید. اگر بر روی سیم می بالا ساز میزنید، با استفاده از کف دست یا کنار انگشت شست دست مضرابزن خود سایر سیمها را ساکت نگه دارید. در هنگام نواختن بر روی سایر سیمها میتوانید این دو تکنیک را با یکدیگر ادغام کنید. به مرور زمان این تکنیک برای شما تبدیل به یک عادت شده و میتوانید هر نتی را کاملاً تمیز بنوازید.
گین را کم کنید
برخی افراد از دیستورشن بهعنوان ابزار کمکی استفاده میکنند؛ خواه دانسته و خواه نادانسته. دیستورشن، تفاوت دینامیک بین نتها را کاهش داده و دریافت صدای مطلوب از ساز را سادهتر میکند. البته از یک نقطه نظر، این امر ایرادی ندارد و هدف ما باید دریافت صدای خوب باشد؛ اما دیستورشنِ بیشازحد میتواند صدای ساز را له کرده و از تأثیر و کوبش آن بکاهد. این نکته خصوصاً در سبکهای پانک و متال بارزتر است که گیتاریستها گین زیادی را به صدای ساز اضافه میکنند تا از خشنتر شدن و کثیفتر شدن سیگنال به سود خود استفاده کنند؛ اما همین کار باعث میشود که اتک و کوبشی که به این قبیل سبکها جان میدهد را از صدای ساز خود بگیرند. بهعنوان یک قانون کلی میتوان گفت که بهتر است در هنگام تمرین در خانه، گین را تا حدی که از نظر شما خوشایند است بالا ببرید؛ اما در هنگام اجرای زنده، حدود یک سوم از گین خود کم کنید. وقتی در خلوت خود با گین پایین ساز میزنید ممکن است صدا به نظر شما بیجان برسد؛ اما در قالب صدای گروه کمتر کردن گین باعث میشود که صدای گیتار بهتر در قالب موسیقی حل شود و در عین حال بهتر جلوه کنید.
امپلیفایر را خاموش کنید
با خاموش کردن امپلیفایر و ساز زدن بهصورت آنپلاگد، میتوانید نکات حائز اهمیتی را درباره صدای ساز خود بیاموزید. بلافاصله پس از خاموش کردن امپ، صدای گز فرتها، نابرابر بودن اتک پیک و نقایص دیگر را خواهید شنید. این امر همچنین باعث میشود توجه بیشتری به ریتم نتهای خود کنید؛ زیرا در زمان خاموش بودن امپ و عدم تقویت ساستین سیگنال، صدای برخورد پیک با سیم غالبتر خواهد بود.
آواز بخوانید
آیا سعی دارید آهنگی با ریتم پیچیده یا یک سولوی سردرگمکننده را یاد بگیرید؟ پیش از اقدام به نواختن هر یک سعی کنید اول قطعه مورد نظر را با آواز بخوانید. این کار راهی مناسب برای نهادینه کردن ریتم قطعه است و بهخصوص در هنگام فراگیری آهنگهایی با کسر میزان نامتداول مفید خواهد بود.
آهنگی که دوست ندارید را یاد بگیرید
موسیقی که به آن علاقه ندارید نیز میتواند چیزهایی به شما بیاموزد. حداقل میتوانید یاد بگیرید که چه کارهایی را نباید انجام دهید. گاهی ممکن است آکوردها، ریتمها و ایدههای ملودیک جدید را با فراگیری آهنگی خارج از دایره سلیقه مرسوم خود بیاموزید. سپس میتوانید این تکنیکها را به دایره موسیقی مورد علاقه خود تعمیم داده و در قالبی که میپسندید اجرایشان کنید. اگر علاقهمند به سبک متال هستید، نواختن یک آهنگ کانتری را بیاموزید. اگر بلوز دوست دارید آهنگهای هیپ هاپ را امتحان کنید. یا مثلاً یک تنظیم متفاوت برای یک آهنگ پاپ درست کنید. نمیتوانید پیشبینی کنید که چه چیزهایی را از این روند خواهید آموخت و دانستن یکی دو آهنگ اضافه هرگز به ضرر شما نخواهد بود.
با تلویزیون همنوازی کنید
موسیقی متن سریالهای تلویزیونی معمولاً خارج از چارچوب هارمونیک مورد انتظار در آهنگهای راک قرار میگیرند. مثلاً از منظر آهنگسازی، موسیقی تیتراژ سریال Family Guy بسیار نامتداول است؛ حداقل نسبت به چارچوبهای مرسوم در سبکهای راک، پاپ، بلوز، متال، ایندی یا کانتری. در جایی از آهنگ، تقریباً با گذشت هر میزان، گام آهنگ نیز عوض میشود. فرا گرفتن چنین آهنگهایی به شما کمک میکند تا روند حرکت از نتی به نت دیگر را با هدایت ملودی درک کنید، نه تحت تأثیر الگوهای صفحه انگشتگذاری.
بدون گیتار آهنگ بسازید
اگر قصد دارید واقعاً خود را از الگوهای صفحه انگشتگذاری خلاص کنید، یک نرمافزار آهنگسازی را باز کرده و شروع به آهنگسازی با خطوط MIDI کنید. ممکن است در حین کار، ملودیها یا آکوردهایی را بنویسید که نواختن آنها بر روی گیتار دشوار است.
معکوس آکوردها را یاد بگیرید
اینکه آکوردی مانند می ماژور را در موقعیت دست باز فرا گرفتهاید، دلیل نمیشود که تنها در همین موقعیت باقی بمانید. هر ترکیب نتی که شامل نتهای می، سل دیز و سی باشد یک آکورد می ماژور به حساب میآید. همین نکته درباره تمامی آکوردها صادق است. حتی میتوانید آکورد می ماژور را با نواختن سیمهای سی و می بهصورت آزاد و پردهگیری نت سل دیز بر روی سیم می بم هم ایجاد کنید.
گام خود را ابداع کنید
بعضی از نوازندهها گامها را بسیار دوست دارند و برخی هم از آنها متنفر هستند. فارغ از اینکه نظر شما راجع به گام چه باشد، میتوانید با خارج شدن از چارچوبهای مرسوم گام، گام منحصربهفرد خود را ایجاد کنید. مثلاً دایمبگ درل و ادی ون هیلن با استفاده از تکنیکی به نام گامهای متقارن (Symmetrical Scale) به موفقیت بسیاری دست پیدا کردند. در این تکنیک یک الگو (معمولاً الگوی سه نتی) را بر روی یک سیم نواخته و سپس همان الگو را بر روی تمام سیمهای دیگر اجرا میکنیم. این کار خارج از چارچوب تمام گامهاست، اما صدای جالبی دارد. اسیر قوانین نباشید. اگر الگوی شما بر روی تمام سیمها صدای خوبی دارد اما بر روی یک سیم بهخصوص بدصدا از آب در میآید، میتوانید یکی دو نت را تغییر دهید. هیچکس شما را به خاطر زیر پا گذاشتن قوانین خودتان زیر سؤال نخواهد برد.
صدای ساز خود را ضبط کنید
چه ویدیو ضبطشده خود را در درگاههایی مانند یوتیوب قرار دهید، چه ساز زدن خود را با تلفن همراه و برای مصرف شخصی ضبط کنید و چه در استودیو خانگی یا حرفهای موسیقی خود را ضبط کنید، از طریق گوش کردن به ساز زدن خود میتوانید نقاط قوت و ضعف و گاه شگفتیهای ریز و درشتی را کشف کنید. بدین صورت میتوانید بفهمید در کجای آهنگ از ضرب افتادهاید یا جملهبندی شما چندان جالب نبوده است. خود را درگیر فکر کردن به کامنتهای انتقادی نکنید. این نظرات اغلب از جانب کسانی است که قصد دارند با بد جلوه دادن سایرین، خود را بهتر نمایش دهند.
در معرض دید باشید
وقتی از نوازندگی در خلوت خود احساس رضایت کردید، در صورت امکان برای عموم نیز اجرا کنید. حداقل سعی کنید با نوازندگان دیگر بهصورت گروهی تمرین کنید. احتمالاً درخواهید یافت که فارغ از سطح نوازندگی شما در تمرین، مهارت شما در هنگام ساز زدن با سایرین کمی کاهش پیدا میکند؛ زیرا در هنگام ساز زدن با سایرین، مؤلفههای بسیار دیگری برای در نظر گرفتن وجود دارد. مثلاً گروه متشکل از اعضای مختلفی است که هر یک درک متفاوتی از زمان دارند، صدا در سالن تمرین با صدایی که در اتاق خواب خود میشنیدید متفاوت است، دچار اضطراب ساز زدن با سایرین میشوید، نورهای استیج ممکن است شما را غافلگیر کنند، ممکن است بیش از حد معمول عرق کنید و الی آخر. این مسائل تقریباً غیرقابل شبیهسازی هستند و تنها وقتی میتوانید آنها را تجربه کنید که با سایر نوازندهها ساز میزنید. از آنجا که هدف اغلب ما این است که با سایرین و برای سایرین موسیقی تولید کنیم، صحنه اجرا یا محل تمرین جایی است که عمیقترین نوع آموزش در آن صورت میگیرد.
با مترونوم تمرین کنید
تمرین با مترونوم شاید کسلکننده باشد؛ اما گوش کردن به ساز نوازندهای که به ضرب تسلط ندارد، از تمرین با مترونوم هم کسلکنندهتر است. بسیاری از نوازندهها عجله دارند تا به نوازندههای سرعتی تبدیل شوند؛ اما اگر مهارت سر ضرب زدن را به دست نیاورده باشید، تنها میتوانید سریع و بدون ریتم ساز بزنید. تلاش کنید تا یاد بگیرید سر ضرب ساز بزنید تا نوازندگی شما شکوفا شود.
یک آهنگ را ریهارمونایز (reharmonize) کنید
آهنگ Day of the Cow 2 از مایک کنیلی (Mike Keneally) را گوش کنید و ببینید که چگونه یک ریف آشنا از متالیکا را از گام مینور به گام ماژور منتقل کرده است. شاید در ابتدا به دلیل اینکه ذهن شما به شنیدن ریف مذکور در گام مینور عادت کرده است، کمی سردرگم شوید؛ اما با گذر کردن از این مرحله میتوانید نکات جالبی درباره هارمونی بیاموزید. اگر دانش شما از تئوری موسیقی برای چنین کاری کافی نیست، کافیست یک آهنگ آشنا را انتخاب کرده و یک نت بهخصوص را در تمام طول آهنگ کمی بالاتر یا پایینتر بنوازید.
یک تنظیم کوارتت زهی را در چند ترک بنوازید
شرح انجام این کار از اسمش پیداست. این کار راهی مفید برای درک بهتر از نحوه همنشینی سازهای مختلف در کنار یکدیگر است. همچنین این روش یک تمرین مناسب برای ساخت صداهای مختلف با تجهیزات شماست. شاید لازم باشد که نتخوانی بدانید یا گوشی بسیار قوی داشته باشید؛ اما کارهای مفید اغلب ساده نیستند. بهعنوان یک گیتاریست باید میراثدار سنت سختکوشی نوازندگان دیگر باشید.
یک ملودی را بر روی یک سیم بنوازید
این روش، درک شما از رابطه بین نتها را ارتقاء میدهند. در واقع با این کار، موسیقی را به یک تجربه خطی تبدیل میکنید که در طول یک سیم امتداد مییابد. اگر تاکنون بر روی شناخت فواصل کار نکردهاید، این کار میتواند روشی مناسب باشد. به مرور زمان این مهارت را پیدا میکنید که با شنیدن دو نت مجزا تشخیص دهید فاصله آنها چند فرت است. اگر بر روی شناخت صفحه انگشتگذاری کار کرده باشید، میتوانید تجربیات حاصل از این تمرین را به نوازندگی بر روی چند سیم نیز تعمیم دهید.
ذهن خود را از موسیقی دور کنید
استیو وای همیشه میگوید که در هنگام تکنوازی، ذهن خود را کاملاً از ابعاد فنی و تئوریک آنچه مینوازد فارغ میکند. او سعی میکند در هنگام ساز زدن، داستانی را برای خود تعریف کند تا مطمئن شود که آنچه از امپلیفایر او خارج میشود، بازسازی انتزاعی یک احساس یا مفهوم است، نه یک قطعه موسیقی که صرفاً برای موسیقی بودن خلق شده است.
به مفهوم PRIDE توجه کنید
مفهوم PRIDE (عبارتی اختصاری که به مفاهیم جملهبندی، ریتم، پیشدرآمد، دینامیک و حسن ختام اشاره دارد) باید در ساز زدن شما هویدا باشد. این نکته برای هر سازی از گیتار و ویولن گرفته تا درامز صدق میکند. همه میدانند که باید به تک تک المانهای فوق توجه کنند؛ اما باز هم میبینیم که در حین اجرا، نوازندگان یک یا چند مورد از این موارد را فراموش میکنند. باید توجه و تخیل شنونده را با یک پیشدرآمد جذب کرده، او را با احساسی قطعی و مشخص به سمت نقطه پایان هدایت کرده و در فاصله بین این دو نقطه هر کاری لازم است بکنیم تا توجه او را از دست ندهیم.
از گیتار فاصله بگیرید
گاهی بد نیست که برای مدتی دست از ساز زدن بکشیم. این نکته با نکته پیشین درباره دور کردن ذهن از موسیقی عجین است: بیرون بروید و از زندگی لذت ببرید، زندگی کردن را تجربه کنید، و سعی کنید رابطه شما با گیتارتان بهنحوی باشد که وقتی از او دور میشوید، دلتان برایش تنگ شود. اخیراً در یک مصاحبه از استیون ویلسون درباره تجربه ساز زدن با گاتری گووَن (Guthrie Govan) پرسیدیم. او گفت: «گاتری یکی از بااستعدادترین نوازندگانی است که دیدهام. انگار اصلاً لازم نیست تلاش کند. من قبلاً با نوازندگانی همچون رابرت فریپ و جان پتروچی ساز زدهام و آنها وقتی که در تور کنسرت هستیم روزی ۶ یا ۷ ساعت تمرین میکنند. اما گاتری حتی به گیتار دست هم نمیزند! واقعاً خیرهکننده است! از او پرسیدم که چرا تمرین نمیکنی؟ پاسخ داد که وقتی پا بر روی صحنه میگذارم دوست دارم چنین حس کنم که انگار دوباره به یک دوست قدیمی برخوردهام و دیدار مجدد یک دوست قدیمی همیشه خوشایند است. برای سایر ما، اینکه قبل از پا گذاشتن بر روی صحنه حتی دستمان را هم گرم نکرده باشیم، غیر قابل باور است؛ اما گاتری واقعاً همین کار را هم نمیکند. تا وقتی که برای اجرا بر روی صحنه ظاهر شود حتی به ساز دست هم نمیزند و این برای من نشانهای است از یک موزیسین واقعی، خلاق و دارای استعداد طبیعی.»
منبع: Seymour Duncan
مترجم: کیان ایرجی