داستان استثنایی‌ترین تلکسترهای جهان

داستان جالب‌ترین نمونه‌های تلکستر در دنیا

اگر از یک نوازنده گیتار الکتریک بخواهید که یک گیتار برای کل اجراهای خود تا آخر عمرش انتخاب کند، پس از استرتوکستر، احتمالاً تلکستر (Telecaster) انتخاب او خواهد بود. جالب است که ساده‌ترین گیتار سالید بادی لئو فندر، امروزه منعطف‌ترین و کاربردی‌ترین آنهاست.

اما اگر کمی به عقب رفته و اجداد تلکستر، یعنی دو گیتار الکتریک Broadcaster و Esquire را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که سادگی ساختار این ساز، هدف اصلی لئو فندر در طراحی آن بوده است. در واقع، بسیاری از نمونه‌های پروتوتایپ این نوع از گیتار، پیچیدگی بالاتری از نمونه‌های نهایی آن داشته‌اند و فندر این ساز را پیش از عرضه به بازار، تا حد زیادی ساده‌سازی کرده است.

تلکستر برای اولین بار در دهه پنجاه میلادی توسط شرکت فندر و برای موزیسین‌های حرفه‌ای آن زمان به بازار عرضه شد و گیتاری کاملاً جدید، با ظاهری بی‌سابقه بود. اما با گذر زمان، این ساز زیبا با فرهنگ موسیقی آمریکا عجین شد و معنایی جدید به خود گرفت. چند سال پس از عرضه تلکستر به بازار، این ساز به‌حدی محبوب شده بود که می‌توانستید آن را در دست بسیاری از گیتاریست‌ها در اجراهای زنده‌شان ببینید. در واقع، صدای شفاف و ویژه تلکستر را می‌توان شکل‌دهنده یک نسل از موسیقی و موزیسین‌های آمریکا دانست.

می‌توان گفت که محبوبیت خارق‌العاده تلکستر، لئو فندر را به هدف خود که طراحی این گیتار برای موزیسین‌های فعال و حرفه‌ای بود، رساند.

پس از درگذشت صاحبان نخستین نمونه‌های تلکستر، این سازها معمولاً توسط اعضای خانواده آنها نگهداری شده است و اکنون با گذر زمان، ویژگی‌های این گیتارها و داستان‌های جالبی که در پس آنها نهفته است، بسیار جذاب‌تر و مهم‌تر از آنچه صاحبانشان تصور می‌کرده‌اند، شده است.

اگر یک نوازنده و علاقه‌مند جدی گیتار الکتریک باشید، احتمالاً با موزه و فروشگاه گیتار خارق‌العاده Well Strung Guitars واقع در Farmingdale ایالت New York آشنا هستید. چهار تلکستر در این مکان وجود دارند که نگاه هر مخاطبی را به خود جلب می‌کنند و داستان‌هایی بسیار جالب در پس آنها نهفته است. این چهار ساز را می‌توان کمیاب‌ترین نمونه‌های تلکستر در دنیا دانست. در این مطلب قرار است تا این چهار گیتار الکتریک و ماجراهای حول آنها را همراه با متخصص کهنه‌کار گیتار الکتریک فعال در مرکز Well Strung Guitars، یعنی دیوید دیویدسون (David Davidson)، مورد بررسی قرار دهیم.

اگر می‌خواهید جالب‌ترین نمونه‌های گیتار تلکستر در دنیا را مشاهده کنید و با آنها آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنیم مطالعه این مطلب را ادامه دهید.

Fender ‘Lamp Switch’ Esquire تولید سال ۱۹۴۹

گیتار الکتریک فندر تلکستر

برخی از اوقات، ساده‌ترین و عادی‌ترین گیتارها، غنی‌ترین تاریخچه را یدک می‌کشند. این دسته از گیتارها، در نگاه اول، تنها از یک یا دو ویژگی جزئی عجیب برخوردارند که آنها را از نمونه‌های دیگر متمایز می‌سازد؛ اما همین جزئیات است که آنها را به سازهایی بسیار مهم بدل می‌کند.

یکی از این سازها، یک نمونه پروتوتایپ از گیتار الکتریک Esquire، از خویشاوندان نزدیک تلکستر است که سوییچ انتخاب پیکاپ آن، در واقع یک کلید خاموش و روشن بازشده از روی یک چراغ مطالعه است!

این امر که این گیتار Esquire از یک سوییچ سه‌حالته معمول برخوردار نیست، احتمالاً بدین معناست که یک نمونه پروتوتایپ بسیار قدیمی و اولیه از Esquire است که نمونه آن، در اولین بروشورهای چاپ‌شده از اسکوایر دیده می‌شد.

دیوید دیویدسون در مورد این ساز توضیح می‌دهد: «بسیار خوش‌شانس هستم که توانستم این گیتار را از صاحب آن خریداری کنم. داستان یافتن این Esquire و خریداری آن، به این شکل بود که فرزند صاحب اصلی گیتار با من تماس گرفت و گفت که قصد فروش آن را دارد. صاحب اصلی این ساز منحصربه‌فرد، یکی از کارمندان شرکت فندر بوده است و این گیتار الکتریک نیز توسط شرکت به او هدیه داده شده است. در واقع، این Esquire توسط صاحب آن خریداری نشده است و فندر آن را به‌صورت رایگان به او اهدا کرده است. این ساز تا چندی پیش نزد خانواده صاحب اولیه آن باقی مانده بود و پس از دهه‌ها، فرزند این خانواده تصمیم به فروش آن گرفت. جالب است بدانید که فرایند خرید این گیتار برای من نزدیک به سه سال طول کشید! من طی چندین و چند ایمیل و تماس تلفنی با فروشنده این ساز در ارتباط بودم تا بالاخره توانستم پس از مدتها، او را ملاقات کنم و گیتار را از او تحویل بگیرم.»

دیویدسون در ادامه افزوده است: «فکر می‌کنم سال ۲۰۱۷ بود که من برای حضور در رویداد NAMM، به ایالت کالیفرنیا سفر کردم. صاحب این اسکوایر نیز در کالیفرنیا ساکن بود و به همین دلیل، پیش از سفر با او تماس گرفتم و به او اطلاع دادم که به‌زودی به کالیفرنیا می‌آیم. او نیز به ملاقات با من و معامله گیتار به‌صورت حضوری اشتیاق نشان داد و به دنبال آن، من برای او و همسرش، دو بلیت برای سفر به شهری که در آن مستقر بودم ارسال کردم. روز ملاقات، او همراه با همسر خود به هتلی که در آن سکونت داشتم آمد و گیتار را نیز با خود آورد. وقتی که کیس ساز را در دست او دیدم، به‌شدت هیجان‌زده شدم! کیسی که گیتار در آن قرار داشت، یک‌ هارد کیس با روکش کنفی از نوع موسوم به thermometer بود که همراه با نمونه‌های بسیار قدیمی و اولیه تلکستر و اسکوایر عرضه می‌شد. با وجود گذشت چندین دهه، این کیس بسیار نو و تمیز بود. پیش از این ملاقات، با وجود اینکه مکاتباتی مفصل با صاحب این گیتار استثنایی داشتم، اما او هیچ‌گاه عکسی شفاف و باکیفیت از آن برای من ارسال نکرده بود و من تنها یک عکس سیاه‌وسفید و تار از آن در اختیار داشتم. با دیدن‌ هارد کیس ویژه این گیتار اما با خود گفتم که قرار است روز شگفت‌انگیزی را تجربه کنم!»

گیتار الکتریک فندر تلکستر

«وقتی که کیس را باز کردم و اولین بار این Esquire را دیدم، متوجه نشدم که این ساز دقیقاً همان سازی است که فندر عکس آن را با دوربین شخصی خود برای چاپ در بروشورهای اسکوایر در سال ۱۹۵۰ گرفته است. دلیل اینکه کمی طول کشید تا این موضوع را متوجه شوم، این بود که گیتاری که در بروشور مذکور وجود داشت، به یک لوگوی فندر بر روی هداستاک خود مزین بود. اما این لوگو بر روی هداستاک، پس از گرفتن عکس به آن افزوده شده بود و در نمونه حقیقی گیتار وجود نداشته است. در واقع، در تصویر بروشور، فندر یک لوگو را بر روی هداستاک چاپ کرده است که با کمی دقت می‌توان به دلیل اندازه بزرگتر آن نسبت به لوگوی واقعی موجود بر روی هداستاک اسکوایرهای آن زمان، متوجه شد که این لوگو حقیقی نیست. گیتار واقعی عکس مذکور، در دستان من قرار داشت و هیچ لوگویی بر روی هداستاک آن وجود نداشت!»

تشخیص این امر که این ساز، همان ساز موجود در تصویر بروشور سال ۱۹۵۰ فندر است، کمی برای دیویدسون زمان‌بر بود؛ اما طبق گفته وی، از همان اول نیز مشخص بود که این گیتار زیبا، نمونه‌ای بسیار اولیه از Esquire است و در واقع، یک نمونه پروتوتایپ است.

وی در این باره چنین گفته است: «زمانی که قطعات گیتار را یکی‌یکی باز کردم، توانستم به نکاتی کلیدی از هویت و اصالت این Esquire دست بیابم. تمامی جزئیات این ساز گواه بر آن داشتند که با نمونه‌ای بسیار قدیمی و یک پروتوتایپ از اسکوایر روبرو هستم. برای مثال، کاملاً واضح بود که بریج این گیتار، دست‌ساز است و انگار آهن آن بر روی یک سندان قرار گرفته و با ضربات چکش به آن شکل داده شده است. پتانسیومترها نیز در این ساز بسیار قدیمی و ساخت سال ۱۹۴۹ بودند و همچنین همانطور که گفته شد، سوییچ تنظیم پیکاپ آن در واقع یک کلید خاموش و روشن چراغ خواب بود که انگار از یک فروشگاه لوازم الکتریکی خریداری شده است! حفره‌ای که سیم‌کشی و اجزای الکترونیک ساز در آن جا گرفته بود نیز کوچک‌تر از آن چیزی بود که در نمونه‌های تولیدی تلکستر و اسکوایر دیده می‌شود. این امر بدین دلیل است که گیتار مورد بحث، به سوییچ سه‌حالته انتخاب پیکاپ مجهز نبود. هیچ تاریخی نیز بر روی دسته این ساز حک نشده است که خود، گواه بر این امر دارد که پیش از دهه پنجاه میلادی ساخته شده است.»

دسته گیتار الکتریک فندر تلکستردیویدسون افزوده است که بدنه بسیاری از نمونه‌های پروتوتایپ Broadcaster و Esquire، نشان از آن دارد که فندر قصد داشته تا بدنه این دو ساز را به‌صورت چندتکه تولید کند؛ اما در نمونه‌های نهایی و عرضه‌شده به بازار، بدنه به شکلی ساده‌تر و یک‌تکه تولید شده است.

وی در این باره گفته است: «این Esquire، بدنه‌ای چندلایه مشهور به بدنه پن‌کیکی داشت که تقریباً در تمامی نمونه‌های پروتوتایپ و آزمایشی گیتارهای فندر در آن زمان دیده می‌شود. من یک برادکستر با سریال ۰۰۰۹ نیز در اختیار دارم که به بدنه‌ای پن‌کیکی مجهز است؛ اما آن گیتار الکتریک، بدنه‌ای از جنس چوب کاج دارد، در حالی که بدنه این اسکوایر از چوب درخت زبان گنجشک ساخته شده است. دلیل شهرت این نوع بدنه به بدنه پن‌کیکی، این است که برای شکل‌گیری آن، فندر هشت لایه از چوب را بر روی یکدیگر، همانند پن‌کیک قرار داده است که امری بسیار جالب است و امروزه در گیتارهای فندر دیده نمی‌شود.»

یک سوال که احتمالاً در ذهن شما نیز نقش بسته است، این است که این اسکوایر، چندمین ساز از میان چندین نمونه پروتوتایپ شناخته‌شده‌ای است که فندر پیش از تولید انبوه برادکستر و اسکوایر ساخته است؟ ویژگی‌های سخت‌افزاری و جزئیات منحصربه‌فرد این گیتار الکتریک باعث شده است که دیویدسون بتواند تاریخ حدودی ساخت آن را حدس بزند.

وی در این باره می‌گوید: «فکر می‌کنم که این گیتار، دومین یا سومین نمونه پروتوتایپ ساخته‌شده از گیتار اسکوایر باشد. شکی نیست که Snakehead اولین گیتار ساخته‌شده با بدنه تلکستر توسط فندر است. به جز این، من زمانی یک اسکوایر با بدنه‌ای از جنس چوب کاج نیز در اختیار داشتم که اکنون، یک فرد بسیار مشهور صاحب آن است. گیتار مذکور از یک رابط کنترلی ویژه برخوردار بود که به شکل اریب بر روی بدنه نصب شده بود و لبه‌های تیز پلاک پایه آن نیز همانند رابط کنترلی بیس‌های Precision Bass، تیز بود. آن گیتار الکتریک به سوییچ انتخاب پیکاپ تجهیز نشده بود و تنها از ناب‌های ولوم و تن برخوردار بود. به دلیل اینکه این نمونه از اسکوایر، به یک رابط کنترلی بزرگ و شبیه به آنچه در نمونه‌های تولیدی اسکوایر دیده می‌شود برخوردار است، حدس می‌زنم که نمونه پروتوتایپ سوم از این ساز باشد. زیرا تقریباً مطمئنم که پس از پروتوتایپ دوم، رابط کنترلی شکلی شبیه به آنچه بر روی این گیتار وجود دارد به خود گرفته است و حتی برادکستر شماره ۰۰۰۹ ما نیز از همین رابط کنترلی برخوردار است. با این شواهد، به احتمال زیاد، این ساز، نمونه آزمایشی سومی است که از گیتارهای برادکستر و اسکوایر تولید شده است.»

هداستاک گیتار الکتریک فندر تلکستر

طبق گفته دیویدسون، اینگونه از سازهای پروتوتایپ شرکت فندر، معمولاً با قطعات یا موادی ساخته می‌شدند که از وسایلی از صنایع دیگر برگرفته شده بود. این امر احتمالاً به دلیل کاربرد آزمایشی این گیتارها بوده است و استفاده از قطعات اختصاصی و باکیفیت در آنها اهمیتی نداشته است.

توضیح شخص دیویدسون در این باره چنین است: «نکته دیگری که در مورد این نمونه از اسکوایر وجود دارد، پیک‌گارد آن است که از یک سینی غذا ساخته شده است. فندر در آن زمان، در حال آزمایش اشکال مختلف پیک‌گارد برای اسکوایر و برادکستر بوده است و به نظر می‌رسد که در این ساز پروتوتایپ، به نتیجه نهایی رسیده است؛ اما در اینجا و در برادکستر ۰۰۰۹ من، ظاهراً ماده مورد استفاده برای ساخت پیک‌گارد هنوز مشخص نشده بوده و به همین دلیل از سینی‌های پلاستیکی موجود در رستوران‌ها و کافه تریا‌ها برای ساخت این بخش از این دو گیتار استفاده شده است! در واقع، فندر برای ساخت پیک‌گارد این دو پروتوتایپ، کف یک سینی پلاستیکی را به شکل پیک‌گارد تلکستر بریده است و آن را بر روی این گیتارها نصب کرده است!»

«پیک‌گارد، هم در این اسکوایر و هم در برادکستر شماره ۰۰۰۹، با چهار پیچ بر روی بدنه ساز نصب شده است. اما این اسکوایر به‌خصوص را می‌توان اولین گیتار الکتریک ساخته‌شده توسط فندر دانست که از پیک‌گاردی به شکل پیک‌گارد‌های نمونه‌های امروزی تلکستر و اسکوایر برخوردار است. دو نمونه پروتوتایپ قبلی و قدیمی‌تر این ساز همانند Snakehead، به پیک‌گارد‌هایی کوچکتر مجهز هستند که تنها بخش راستی سیم‌های ساز را می‌پوشاند. به همین دلیل است که احساس می‌کنم این گیتار، اولین نمونه‌ای از اسکوایر است که به پیک‌گاردی بزرگ تجهیز شده است. اما در این ساز، پیک‌گارد با یک پیچ کمتر نسبت به نمونه‌های پروتوتایپ بعدی بر روی بدنه نصب شده است که خود نکته‌ای بسیار جالب است.»

Fender 1958 Contour Telecaster

گیتار الکتریک Fender 1958 Contour Telecaster

اسکوایری که پیش‌تر در مورد آن صحبت کردیم، سازی بسیار مهم بود که چندین دهه از انظار عمومی پنهان مانده بود. اما گیتار مذکور، تنها تلکستری نیست که چنین سرگذشتی دارد؛ بلکه تلکستری که قرار است به آن بپردازیم نیز یک ساز به ظاهر عادی، با تاریخچه‌ای شگفت‌انگیز است که پس از دهه‌ها، به‌تازگی توسط دیوید دیویدسون کشف شده است. برخی از سازها، شاید ظاهری همانند نمونه‌های عادی خود داشته باشند؛ اما داستان نهفته در پس آنها، می‌تواند آنها را به وسیله‌هایی بسیار ارزشمند و استثنایی تبدیل کند.

این تلکستر ساخت سال ۱۹۵۸ و نمونه چپ‌دست آن که هر دو در حال حاضر در مرکز Well Strung Guitars نگهداری می‌شوند، از این دسته سازها هستند. اما نمونه عادی این گیتار الکتریک، از یک ویژگی جالب برخوردار است که آن را به سازی مهم‌تر تبدیل می‌کند و نمونه چپ‌دست آن از آن بی‌بهره است. این ویژگی، همانگونه که از نام ساز (Contour به معنای قوس) پیداست، قوس بخش پشتی و گوشه بالایی بدنه است که در گیتارهای تلکستر نظیر ندارد و در استرتوکسترهای فندر دیده می‌شود. این قوس‌ها توسط صاحب این ساز به آن افزوده نشده‌اند و در واقع، از زمان تولید توسط فندر بر روی بدنه آن وجود داشته‌اند.

دیوید معتقد است که داستان تولید این گیتار، به اواخر دهه پنجاه میلادی و یک جنجال کوچک که توسط دو خواهر موزیسین در کارخانه فندر به پا شده بود بازمی‌گردد. این جنجال توسط جرج فولرتون (George Fullerton)، از طراحان ارشد وقت فندر و با ساخت یک نسخه ویژه از تلکستر به پایان رسید که در ادامه، جزئیات آن را از زبان دیوید دیویدسون خواهید شنید.

«این دو گیتار، متعلق به دو خواهر دوقلوی مشهور به خواهران Friedlich بوده است که در یک گروه موسیقی با نام Tweedle Dees فعال بودند. نمونه چپ‌دست این جفت تلکستر، متعلق به Esther Friedlich بود که چندی پیش، من این ساز را از شخص او خریداری کردم. اما خواهر او که Bertha نام داشت، گویا زنی درشت‌اندام بوده است و به همین دلیل است که گیتار او از قوس‌های استرتوکستر برخوردار است. گفته می‌شود که در اواخر دهه پنجاه میلادی، این دو خواهر دوقلو به فروشگاه مرکزی فندر مراجعه می‌کنند و با دیدن یک تلکستر به رنگ Three-Tone Sunburst، دلباخته آن می‌شوند. اما برتا، با در دست گرفتن این گیتار، از وزن زیاد آن و فشاری که به بدن او می‌آورد شکایت می‌کند. فولرتون که در آن زمان در فروشگاه حضور داشته است نیز به دلیل تن صدای بالای برتا و جنجالی که به پا کرده بود، به‌سرعت متوجه این موضوع می‌شود و به بخش اصلی فروشگاه و پیش او می‌رود. او به برتا می‌گوید که می‌تواند این مشکل را با اعمال تغییراتی بر روی طراحی بدنه گیتار حل کند و برتا نیز با شنیدن حرف جورج فولرتون، تصمیم به سفارش این ساز می‌گیرد. جورج مشکل برتا را با طراحی بدنه تلکستر او با قوس‌هایی در پشت و گوشه جلویی آن، درست همانند یک استرتوکستر، حل می‌کند و گیتار سفارشی او را چند ماه پس از سفارش به او تحویل می‌دهد.»

گیتار تلکستر فندر

خواهران فریدلیش نیز چندی بعد و همانند بسیاری از فعالان موسیقی در دهه پنجاه میلادی در آمریکا، فراموش شدند و زندگی خود را بدون فعالیت موسیقی و همانند افرادی عادی ادامه دادند. اما آنها هیچ‌گاه دو گیتاری که به‌صورت سفارشی از شرکت فندر خریداری کردند را فراموش نکردند و پس از گذشت چند دهه، خواهر چپ‌دست برتا، یعنی استر، تصمیم به فروش گیتار خود گرفت. طولی نکشید که راه استر برای فروش این ساز، به دیوید دیویدسون ختم شد و او نیز از پیشنهاد استر برای فروش گیتار، استقبالی گرم به عمل آورد.

دیویدسون در این باره می‌گوید: «من برای ملاقات با استر، به خانه او واقع در شهر Clinton ایالت Iowa رفتم. او یک زن پیر و شکسته بود که خلق‌وخویی بسیار بانمک و شیرین داشت. اما شگفتی من با دیدن کیس این گیتار الکتریک شروع شد. او‌ هارد کیس را به دست من داد و من با کمی بررسی، با خود گفتم که بعید است این ساز بیش از چند بار استفاده شده باشد! کیس را باز کردم و با یک تلکستر ۵۸ چپ‌دست کاملاً نو مواجه شدم. پس از باز کردن کیس، استر نیز شروع به تعریف داستان خواهر خود و گیتار او کرد؛ اما در میان توصیفات خود، هیچ‌گاه به قوس‌های ویژه بدنه گیتار برتا اشاره نکرد. احتمال می‌دهم که این مورد در آن زمان از یاد او رفته بود. پس از اتمام صحبت استر، از او پرسیدم که گیتار خواهرش کجاست؟ او گفت که خواهرزاده‌اش، Anne، در حال حاضر از آن ساز نگهداری می‌کند و قصد فروش آن را نیز ندارد. آن گیتار تنها چیزی است که برتا برای دخترش ان به جای گذاشته است و به همین دلیل ارزشی بسیار برای او دارد.»

«در جواب این صحبت به او گفتم که مشکلی نیست؛ اما فکر می‌کنید که می‌توانم یک عکس از این دو تلکستر در کنار یکدیگر بگیرم؟ او گفت که در این باره باید با خواهرزاده‌اش تماس بگیرد و برای انجام این کار، به سمت تلفن دیواری خانه‌اش رفت. پس از صحبت استر با خواهرزاده‌اش، من گوشی تلفن را از استر گرفتم و محل زندگی‌اش را از او پرسیدم. او گفت که در شهر بولدر (Boulder) واقع در ایالت کلرادو زندگی می‌کند که فاصله‌ای قابل توجه با خانه استر داشت. با خود فکر کردم که اگر همین حالا یک پرواز به سمت شهر بولدر پیدا کنم، می‌توانم تا صبح به آنجا برسم. اما احتمالاً برای اینکه زود به او برسم، باید سوار چند پرواز مختلف با هواپیماهای بین‌شهری کوچک شوم. با فکر هزینه پروازها، حس کردم کارت بانکی‌ام در حال آتش گرفتن است! به هر حال، او با اکراه قبول کرد که من برای عکس‌برداری از دو گیتار در کنار یکدیگر به خانه او بروم و من نیز به او گفتم که ظهر روز بعد به خانه او خواهم رسید. Anne پیش از اتمام تماس، چندین بار به من گوشزد کرد که گیتار مادرش را نمی‌فروشد و به او در این مورد اصرار نکنم. من هم با پذیرفتن این موضوع، به سمت خانه او عازم شدم.»

دیوید مطمئن نبود که با رفتن به خانه Anne، قرار است با چه گیتاری مواجه شود و نمی‌دانست که می‌تواند ساز را از او بخرد یا خیر؛ اما شوق او برای دیدن یک تلکستر منحصر‌به‌فرد ساخت فندر در دهه پنجاه میلادی، باعث شد تا سریعاً به سمت بولدر حرکت کند.

دیوید درباره این ملاقات چنین می‌گوید: «با اولین پرواز خود را به بولدر رساندم و به‌محض اینکه به خانه Anne رسیدم، متوجه شدم که با یک زن عجیب و شلخته روبرو هستم! آشغال و گرد و خاک کل خانه را گرفته بود و تنها چیزی که در آن جلب توجه می‌کرد،‌ هارد کیس فندری بود که بر روی میز نهارخوری قرار داشت. مشتاقانه از او پرسیدم که گیتار در این کیس است؟ او نیز با در جواب من با طعنه گفت بله؛ گیتار در این کیس است!»

«کیس را باز کردم و با مواجه شدن با قوس‌ گوشه بدنه ساز، بسیار متعجب شدم. پس از کسب اجازه از Anne، ساز را برداشتم و قوس پشت بدنه آن را دیدم. Anne که متوجه تعجب من شده بود، با لبخندی گفت بله؛ انتظار داشتم که تعجب کنی! این گیتار با بقیه تلکسترها متفاوت است.»

«من تلکستر چپ‌دست استر را نیز با خود برده بودم تا از آن در کنار گیتار ویژه برتا عکس بگیرم. قرار دادن این دو ساز در کنار یکدیگر، حسی بسیار خوب به من داده بود؛ اما Anne در تمام این مدت بسیار غرغرو بود و می‌خواست که زودتر از خانه او بروم. من هم به همین دلیل سعی کردم که زیاد در آنجا نمانم و خانه او را زود و بدون تلکستر برتا ترک کردم. اگر بخواهم راستش را بگویم، حتی بحث خرید گیتار را پیش نکشیدم؛ زیرا کمی از او ترسیده بودم!»

دیوید پس از ملاقات با دختر برتا، با او در تماس بود و با وجود اینکه فکر نمی‌کرد Anne هیچ‌گاه گیتار مادرش را بفروشد، درِ معامله را مدت‌ها بر روی او باز نگه داشت.

دیویدسون می‌گوید: «کریسمس همان سال، برای او کارت تبریک فرستادم؛ اما جوابی دریافت نکردم. سال بعد هم در پشت میز خود بودم و هنگام مرتب کردن میز، با خود فکر کردم که امسال هم یک کارت تبریک برای او ارسال کنم. این بار هم کارت تبریک، حامل همان متن پارسال بود که چنین نوشته شده بود: «داشتم به تو فکر می‌کردم و امیدوارم که حالت خوب باشد. اگر هر زمان نظرت در مورد فروش گیتار عوض شد، فراموش نکن که آخر از همه، با من تماس بگیری!» من از جمله آخر در مکاتبه با صاحبان تمامی گیتارهایی که مدتی طولانی قصد خرید آنها را دارم استفاده می‌کنم و به‌گونه‌ای به امضای من در این شرایط تبدیل شده است! با این جمله، در واقع می‌خواهم به صاحب ساز بگویم که با تمامی خریداران گیتاری که می‌شناسد مشورت کند و پس از اخذ پیشنهاد‌های قیمتی تمامی آنها، با من تماس بگیرد. این بار هم پس از ارسال کارت تبریک، هیچ پاسخی دریافت نکردم. در این مدت، چندین بار به ریچی فریدمن (Richie Friedman) که در آن زمان همکارم بود گفته بودم که خرید این تلکستر غیرممکن است. پس از سفر به بولدر و عکاسی از دو ساز در کنار یکدیگر، عکس‌های آنها را به ریچی نشان داده بودم و او به من گفت: «باورم نمی‌شود! چگونه توانستی چنین گیتاری را خریداری نکنی؟» من نیز به او گفتم که خرید این گیتار کاملاً غیرممکن بود؛ تنها کافی بود تا بحث معامله را پیش بکشم و او مرا با جارو کتک بزند!»

گیتار تلکستر فندر

«یک سال گذشت و من باز هم به مناسبت کریسمس برای او یک کارت تبریک ارسال کردم. در ماه ژانویه همان سال و کمی بعد از کریسمس، تلفن همراهم زنگ خورد و یک شماره ناشناس با پیش‌شماره ۳۰۳، متعلق به ایالت کلرادو بر روی آن دیدم. با خود گفتم ۳۰۳؟ من چه کسی را در کلرادو میشناسم؟ ناگهان Anne به خاطرم آمد و با این نقطه (به قلبش اشاره می‌کند) حس کردم که اوست. تلفن را جواب دادم و گفتم:«سلام Anne!» او با شنیدن اسم خود، خنده‌ای کوتاه کرد. می‌توانم بگویم که این تنها باری بود که صدای خنده او را شنیدم. Anne گفت: «قبل از اینکه صحبت را شروع کنیم، می‌خواهم چیزی را بدانم. تو یک فروشنده گیتار هستی، نه؟ پس اگر این گیتار که متعلق به مادرم بوده است را به تو بفروشم، تو آن را به شخص دیگری خواهی فروخت و در این راه نیز سود خواهی کرد. هیچ‌یک از اینها از نظر من اشکالی ندارد؛ اما مشکل من اینجاست که با این کار، کل داستان مادر و خاله‌ام برای همیشه از صحنه روزگار محو می‌شود.» من نیز در جواب گفتم: «بله، متأسفانه احتمالاً همینطور است.» Anne گفت: « بخش سخت ماجرا برای من همینجاست. من هر سال کارت‌های تبریک کریسمس شما را دریافت می‌کنم و می‌فهمم که شما گیتار مادرم را می‌خواهید. اما چگونه با فروش آن کنار بیایم؟ این ساز تنها چیزی است که از مادرم برای من به جا مانده و با فروش آن، داستان مادرم برای همیشه فراموش خواهد شد.» همینطور که با او صحبت می‌کردم به دنبال راه‌حلی برای مشکل او بودم که ناگهان چراغی در ذهنم روشن شد! به Anne گفتم: «بگذار چیزی را به تو بگویم؛ من و چندی از دوستانم در حال ساخت یک موزه گیتار در ایالت تنسی هستیم. این موزه قرار است مکانی بی‌بدیل باشد و تا به امروز، هیچ موزه‌ای شبیه به آن تأسیس نشده است. اگر پس از خرید ساز از تو، آن را در کنار گیتار خاله‌ات در موزه و در اتاقی ویژه با نام The Vault (به معنی گاوصندوق یا خزانه) به نمایش بگذارم و داستان آنها را برای تمامی مراجعین با تمام جزئیات، اعم از سفر مادر و خاله‌ات به Santa Ana و دلیل شکل ویژه این گیتار تعریف کنم، راضی به فروش آن می‌شوی؟ همچنین قول می‌دهم که این داستان را ضبط کرده و آن را برای تمامی کارمندان موزه پخش کنم تا آنها نیز بتوانند آن را کلمه به کلمه برای مراجعین تعریف کنند. اگر قول بدهم که این کار را کنم، گیتار را به من می‌فروشی؟» او نیز در جواب گفت: «یک بلیت هواپیما بگیر و به سمت خانه من بیا!»

«بلیت را خریداری کردم و پس از ساعت‌ها تأخیر به دلیل هوای برفی ماه ژانویه، بالاخره عازم کلرادو شدم. زمانی که به خانه Anne رسیدم، او از من خواست که مجدداً داستان موزه را برای او تعریف کنم. من یک کوله‌پشتی پر از اسکناس به همراه داشتم و آماده بودم که مبالغی هنگفت را برای خرید گیتار به Anne پرداخت کنم. پس از تعریف داستان موزه، او از من خواست که به مذاکره در مورد جزئیات معامله بپردازیم. با علم بر اینکه او چندان وضع مالی خوبی ندارد، از او پرسیدم که قیمت پیشنهادی او چقدر است. او نیز در جواب گفت: «قرار است که این گیتار را در موزه به نمایش بگذارید؟ پس لازم نیست پولی بدهید.» او حتی حاضر به دریافت یک پنی نیز نشد و همین امر مرا بسیار غمگین کرد. هنوز هم زمانی که به آن روز و حرکت سخاوتمندانه Anne فکر می‌کنم، عذاب وجدان می‌گیرم و در هم می‌شکنم. البته که من دقیقاً همان کاری را با گیتار مادر او کردم که قولش را به او داده بودم.»

سرانجام، این دو تلکستر در موزه موسیقی Songbirds به نمایش گذاشته شدند و داستان جالب صاحبانشان نیز بازدیدکنندگان بسیاری را به وجد آورد. اما شوربختانه، کاهش قابل توجه تعداد مراجعین به موزه Songbirds در دوران فراگیری بیماری کرونا، باعث شد تا این موزه با مشکلات مالی مواجه شود و تصمیماتی سخت برای آینده خود اتخاذ کند. یکی از این تصمیمات، کاهش تعداد گیتارهای به‌نمایش‌گذاشته‌شده و منعطف کردن تمرکز محتوای موزه بر روی تاریخ کلی موسیقی بود که باعث شد این دو تلکستر در کنار بسیاری دیگر ازسازهای موزه، به دیویدسون و دیگر صاحبانشان پس داده شوند.

پس از این ماجرا، دیویدسون قصد داشت تا گیتار الکتریک را به صاحبش پس دهد. او در این مورد می‌گوید: «من با Anne تماس گرفتم تا گیتار را به او بازگردانم؛ اما هر چه با او تماس گرفتم، موفق به صحبت با او نشدم و به نظر می‌رسید که شماره خانه او دیگر در شبکه موجود نبود. با خود گفتم که شاید اوضاع مالی بد او باعث شده است که خانه‌اش را از دست بدهد؛ اما با کمی بررسی بیشتر متوجه شدم که او متأسفانه فوت کرده است.»

باید گفت که اینجا داستان این تلکسترها تمام می‌شود. اما مقاله‌ای که مجله Guitarist در مورد این دو ساز تهیه کرد، آنها را به گیتارهایی مشهور تبدیل کرده است و احتمالاً یاد آنها در ذهن تمامی خوانندگان این مجله باقی خواهد ماند.

دیویدسون درباره احتمال فروش این تلکسترها توضیح داده است: «اگر روزی بخواهم این دو گیتار را بفروشم، مبلغ حاصل از آن را صرف کاری خواهم کرد که روح استر، برتا و ان را شاد کند. شاید یک مؤسسه هنری تأسیس کردم یا کاری مشابه انجام دادم. در حال حاضر برنامه روشنی در این راستا ندارم؛ زیرا نمی‌دانم مشتری این دو ساز حاضر به پرداخت چه مبلغی بابت آنها می‌شود.»

Fender 1964 ‘Sparkle’ Telecaster

Fender 1964 ‘Sparkle’ Telecaster

برخی اوقات، حتی سازهایی که تا کنون ندیده و در دست نگرفته‌ایم نیز می‌توانند نقشی بسیار مهم در زندگیمان ایفا کنند. این داستان، در مورد تلکستری که اکنون قرار است به آن بپردازیم صدق می‌کند.

این تلکستر در سال ۱۹۶۴ ساخته شده است و به یک فینیش نقره‌ای بسیار زبر و غیرمعمول در بدنه و هداستاک خود مزین است. البته که امروزه و بر اثر گذر زمان، این فینیش از نقره‌ای به زرد تغییر رنگ داده است.

گیتاری که در مرکز Well Strung Guitars و در اختیار دیوید دیویدسون قرار دارد، یکی از سه نمونه‌ای است که از این ساز تولید شده است. هدف فندر از ساخت این تلکستر، تجلیل از موزیسین سبک کانتری و ستاره تلویزیون، باک اونز (Buck Owens) و گروه موسیقی او، یعنی The Buckaroos بوده است.

گفته می‌شود که یک نمونه از سه نسخه تولیدشده از این تلکستر ویژه، به شخص باک اونز، یک نمونه دیگر آن به گیتاریست او یعنی دان ریچ (Don Rich)(که در جوانی و طی یک تصادف مرگبار در سال ۱۹۷۴ درگذشت) و نمونه سوم آن نیز به جورج فولرتون، طراح ارشد وقت فندر اهدا شده است.

نسخه‌ای از این گیتار الکتریک که در حال حاضر از آن در مرکز Well Strung Guitars نگهداری می‌شود، نمونه‌های متعلق به باک و دان ریچ نیست و پیش‌تر در اختیار فولرتون بوده است. اما در حالی که این ساز احتمالاً تا کنون توسط باک اونز یا دان ریچ لمس نشده است، همین که چنین ارتباط نزدیکی با باک داشته است، برای شگفت‌زده شدن وینس گیل (Vince Gill)، موزیسین و مجموعه‌دار مشهور، کافی بود.

گیتار الکتریک تلکستر فندر

دیوید دیویدسون درباره این ساز توضیح داده است: «در مجموع، سه تلکستر با این فینیش براق که از خرده‌های شیشه نقره‌اندود ساخته شده است، توسط فندر برای بزرگداشت باک اونز به تولید رسیده است. ویدیوهای بسیاری در فضای مجازی وجود دارد که دان ریچ را در حال نواختن نمونه‌ای از این ساز که در اختیار او بود نشان می‌دهند. تلکستر باک نیز تا جایی که اطلاع دارم، اکنون در اختیار خانواده اوست. طبق اطلاعاتی که در دست دارم، دسته گیتار دان ریچ در طی زمانی که در اختیار او بود، یک بار تعویض شد و همین امر باعث شد که شکل آن ساز نسبت به نمونه‌های دیگر کمی تغییر کند. همچنین فکر می‌کنم که ساز مذکور اکنون در تالار موزیسین‌ها در نشویل به نمایش گذاشته شده است. با این اوصاف، به نظر می‌رسد که گیتاری که من در اختیار دارم، نسخه متعلق به جورج فولرتون است. این تلکستر سالها پیش به من به‌عنوان نسخه متعلق به دان ریچ فروخته شد؛ اما فکر می‌کنم چنین نیست و این ساز در واقع در اختیار طراح ارشد وقت فندر بوده است. البته با احتساب اینکه تنها سه عدد از این ساز تولید شده است، باید بگویم که برایم هیچ اهمیتی ندارد که نمونه‌ای که در اختیار دارم، کدام‌یک از آنها است!»

دیویدسون درباره فینیش براق و عجیب Sparkle Telecaster که حسی همانند سمباده دارد، چنین گفته است: «فندر پس از ساخت این سه تلکستر، دیگر هیچ‌گاه یک گیتار با فینیش خرده شیشه‌ای همانند آنها نساخت. این فینیش از نزدیک و در لمس دستان، هیچ شباهتی به فینیش‌های ابداع‌شده توسط دنیس سویدن (Dennis Swiden) ندارد.»

اگر با دنیس سویدن آشنایی ندارید، باید بگوییم که این هنرمند طی دهه شصت میلادی، در بخش فینیش گیتار با شرکت فندر همکاری کرد.

«چیزی که بر روی این سه ساز پرداخته شده است، یک فینیش کاملاً متفاوت است که فکر می‌کنم چیزی شبیه به آن بر روی هیچ گیتار الکتریک دیگری وجود ندارد. روش ساخت و پرداخت این فینیش، هیچ‌گاه توسط فندر اعلام نشد؛ اما من فکر می‌کنم بخش‌های براق آن، از خرده شیشه‌هایی بسیار ریز تشکیل شده است که طی پروسه‌ای، لبه‌های تیز آنها از بین رفته است. به نظر می‌رسد که بر روی این خرده‌های شیشه نیز یک لایه رزین اپوکسی زده شده است که علاوه بر ایفای نقش به‌عنوان پوشش بدنه، سطحی نرم و درخششی مضاعف نیز به گیتار بخشیده است.»

«یک لایه کیلر از جنس نیتروسلولز نیز به‌عنوان لایه نهایی بر روی فینیش این ساز پرداخته شده است که به مرور زمان، به رنگ زرد مایل به نارنجی تغییر رنگ داده و رنگی طلایی به گیتار بخشیده است. همچنین فکر می‌کنم این تلکستر یکی از اولین گیتارهای فندر است که به تاپ میپل مجهز است. با توجه به همین امر، من سال تولید این ساز را ۱۹۶۳ یا ۶۴ تخمین می‌زنم.»

دلیل اینکه این ساز اهمیت معنوی بسیاری برای وینس گیل داشت و او را از لحاظ احساسی دگرگون کرد، خاطرات کودکی او و قدرت نوستالژی در موسیقی و اتفاقات خانوادگی برای او بود.

گیتار الکتریک فندر تلکستر

دیویدسون درباره ملاقات خود با گیل در زمانی که این تلکستر را برای او برده بود، چنین می‌گوید: «وقتی که این گیتار را برای وینس گیل بردم که آن را ببیند و کمی با آن نوازندگی کند، او داستانی جالب را برای من از کودکی خود تعریف کرد. طبق گفته وینس، پدر او در زمان کودکی قصد داشته است تا پس از سالها با هم‌گروهیان موزیسین خود در زمان دبیرستان، اجرایی کوچک داشته باشد. قرار بر این بوده است که این گروه موسیقی که پدر وینس نیز در آن حضور داشته، یک اجرای کوتاه کمدی بر اساس برنامه تلویزیونی مشهور آن زمان، یعنی Hee Haw انجام دهند. یکی از مهمترین اشخاص حاضر در این برنامه تلویونی نیز باک اونز بوده که در آن زمان، وینس طرفدار پر و پا قرص او بوده است. در این اجرا قرار بوده است که هر یک از اعضای گروه موسیقی، نقش یکی از اشخاص حاضر در این برنامه که مهمترین‌های آنها، باک اونز و دان ریچ بودند را بازی کند. وینس نیز زمانی که این موضوع را متوجه شده است، به پدر خود اصرار کرده است که نقشی در این اجرا داشته باشد. پدر وینس نیز با خواسته او موافقت کرده و نقش دلخواهش را از او پرسیده است؛ وینس نیز در جواب گفته است: «دوست دارم Chapparal باشم؛ می‌خواهم عضوی از گروه Buckaroos باشم! می‌خواهم نقش Don Rich را بازی کنم!»

«وینس به من گفت که این گیتار تلکستر، یکی از تأثیرگذارترین و الهام‌بخش‌ترین سازها در زندگی او بوده است و او را برای تبدیل شدن به یک نوازنده بزرگ تشویق کرده است. زمانی که این گیتار را نزد وینس برده بودم، او توانست مدتی با این ساز ارزشمند به نوازندگی بپردازد و طبق گفته خود وینس، این تجربه برای او تکرارنشدنی بوده است. البته من به او گفتم که نمی‌دانم این تلکستر دقیقاً همان گیتاری است که متعلق به دان ریچ بوده است یا خیر؛ زیرا حدسیات ضد و نقیض در مورد این ساز، حتی اکنون هم بسیار زیاد است و به همین دلیل من نمی‌توانم با قطعیت در این باره نظر دهم. اما وینس واکنشی باورنکردنی به این صحبت من داشت. او با وجود اینکه مطمئن نبود که این گیتار الکتریک، دقیقاً همان سازی است که متعلق به دان ریچ بوده است یا خیر، از در دست گرفتن و نواختن آن بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بود و گفت همین که این ساز، یکی از سه گیتار شبیه به ساز دان ریچ در دنیاست، برای من کافیست و همین الان نیز حس می‌کنم که در صحنه، در کنار باک اونز در حال نوازندگی هستم! وینس فردی بسیار متواضع و فروتن است و همین ویژگی‌ها، او را به یکی از بهترین انسان‌هایی که دیده‌ام تبدیل کرده است.»

Fender 1971 Thinline Telecaster

Fender 1971 Thinline Telecaster

یکی از خوشرنگ‌ترین و زیباترین ساز‌های موجود در مرکز Well Strung Guitars را می‌توان این تلکستر Thinline آبی‌رنگ ساخت سال ۱۹۷۱ دانست. این گیتار الکتریک، با رنگ و پیک‌گاردی خاص، برای به نمایش گذاشتن در رویداد NAMM سال ۱۹۷۱ تولید شده است و از یک سری کوچک از سازهای تلکستر تین‌لاین است که همگی به رنگ‌هایی جسورانه و زیبا و برای مصارف تبلیغاتی به تولید رسیده‌اند.

رنگ برخی از گیتارهای این سری، در یک جدول که در اختیار فردی تاوارز (Freddie Tavares)، یکی از طراحان وقت شرکت فندر قرار داشت، نوشته و مستند شده‌اند. اما رنگ این تلکستر به‌خصوص، در این جدول ذکر نشده است که خود، بر ارزش این ساز می‌افزاید و آن را به گیتاری غیرمعمول‌تر بدل می‌کند.

دیوید درباره این گیتار الکتریک منحصربه‌فرد و رنگ آن چنین گفته است: «ما در Well Strung Guitars، رنگ این تلکستر را Ocean Turquoise (به معنای فیروزه‌ای اقیانوسی) نامیدیم؛ زیرا نزدیک‌ترین رنگ به آن، همین رنگ مشهور بود و به‌واقع، نام بهتری برای آن نیافتیم. من اکنون چند گیتار به رنگ اصلی Ocean Turquoise در اختیار دارم؛ اما رنگ این ساز، غنی‌تر، پررنگ‌تر و تیره‌تر از رنگی است که فندر آن را Ocean Turquoise می‌نامد. رنگ این تلکستر به‌خصوص در جدول تاوارز نبود و به همین دلیل می‌توان گفت که هیچ نامی ندارد. اما همین امر نیز بخشی از جذابیت گیتار است که به رنگی مزین است که نام آن در هیچ جایی مستند نشده است.»

اما تنها رنگ فیروزه‌ای تیره این تلکستر نیست که نظر هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند؛ بلکه پیک‌گارد مرواریدی آن که رنگی بنفش مایل به صورتی دارد نیز خود بسیار زیباست و در کنار رنگ ویژه بدنه، ظاهری بی‌مانند و بسیار چشمگیر به ساز بخشیده است.

توضیحات دیویدسون درباره این بخش از این تلکستر تین‌لاین، چنین بوده است: «رنگ این پیک‌گارد زمانی به آن افزوده شده است که پلاستیک استفاده‌شده برای ساخت آن، در حالت ذوب قرار داشته است. در واقع، این امر برای تمامی پیک‌گارد‌های گیتارهای ساخته‌شده در این دوره توسط فندر و گیبسون صدق می‌کند. نکته دیگری که در مورد این پیک‌گارد و در کل تمامی پیک‌گارد‌های فندر وجود دارد، این است که پلاستیک مورد استفاده برای ساخت آن، در قالب یک رول بزرگ به شرکت تحویل داده می‌شود و برای نصب بر روی گیتار، باید داغ شود و پس از صاف شدن، به شکل مورد نظر بریده شود. به همین دلیل است که پیک‌گارد‌های فندر، یک ویژگی بسیار مشهور دارند که آن هم تاب برداشتن است! این به این دلیل است که پلاستیک پیک‌گارد پس از تغییر شکل، تمایل به بازگشت به شکل اولیه خود دارد و آرام آرام شروع به تاب برداشتن می‌کند تا تبدیل به یک رول شود!»

گیتار الکتریک فندر تلکستر

«نکته‌ای در مورد تلکسترهای تین‌لاین وجود دارد که با کمی دقت متوجه آن خواهید شد. این گیتار در نمونه‌های اولیه خود در سال ۱۹۶۸، با یک پیک‌گارد با ۱۱ جای پیچ عرضه می‌شد؛ اما تولیدات بعد از سال ۱۹۶۸ و تا سال ۱۹۷۱ از این ساز، پیک‌گارد‌هایی با ۱۵ یا بعضاً حتی ۱۷ جای پیچ دارند. قابل حدس است که این تصمیم، به دلیل تمایل بسیار پیک‌گارد این گیتار به خم شدن و تاب برداشتن اتخاذ شده است. فکر می‌کنم که در خط تولید Thinline در آن زمان، پیک‌گارد را بر روی ساز قرار می‌دادند و پس از نصب پیچ‌های اولیه بر روی آن، نقاط بادکردگی آن را پیدا می‌کردند و یک پیچ بر روی آن بخش می‌بستند. به همین دلیل است که اگر با دقت به پیک‌گارد چندی از تین‌لاین‌ها یا در کل تلکسترهای فندر در آن دوره نگاه کنید، متوجه می‌شوید که هر یک از آنها، الگوی پیچ کمی متفاوت از دیگری دارد. در گذشته و زمانی که تازه شروع به فعالیت در زمینه گیتار کرده بودم، با دیدن یک Thinline با پیچ‌های بیش از ۱۵ عدد بر روی پیک‌گارد، فکر می‌کردم که صاحب آن برای برطرف کردن تاب پیک‌گارد چند پیچ به آن افزوده است. بعدها متوجه شدم که این پیچ‌های اضافه، توسط خود فندر و در کارخانه بر روی این گیتارها نصب می‌شوند.»

«بدترین و ترسناک‌ترین نکته در مورد این سازها، جداسازی پیک‌گارد آنها برای دسترسی به قطعات الکترونیکشان است. نصب دوباره پیک‌گارد این تلکسترها پس از جداسازی آن، اصلاً کار آسانی نیست؛ زیرا این بخش بلافاصله پس از جداسازی، شروع به تغییر شکل می‌کند و نصب دوباره آن بر روی گیتار به شکل صاف و بی‌نقص، کاری نیازمند تجربه و تخصص بالاست. این مشکل، کابوس هر دارنده فندر Thinline ساخت این دوره زمانی است!»

دیویدسون در ادامه با لبخند می‌گوید:« صرف نظر از این نکته، می‌توانم بگویم که مطمئنم این رنگ جذاب، رنگ اصلی این تلکستر است. فینیش این ساز بدون شک همان فینیش اورتانی است که در این دوره توسط فندر استفاده می‌شده است. همچنین مطمئنم که فندر این رنگ را بر روی هیچ گیتار دیگری نیز نزده است. نزدیک‌ترین رنگ به این رنگ جذاب که تا به حال دیده‌ام، یک رنگ از پالت رنگ شرکت خودروسازی پونتیاک با نام Mariner Turquoise است که در سال ۱۹۶۷ بر روی اتومبیل‌های این شرکت زده می‌شد. تنها چیزی که به ذهنم می‌رسد همین است!»

منبع: Guitar World
مترجم: امیر تولی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *