۶ ابزار اندازه‌گیری در مسترینگ که باید نحوه کار با آنها را بدانید

ابزارهای مسترینگ

در هنگام مستر کردن موسیقی، یکی از اهداف اصلی این است که مطمئن شویم آهنگ مورد نظر در حالت استریو یا مونو و در سیستم‌های پخش مختلف، صدای قابل قبولی خواهد داشت. ابزارهای اندازه‌گیری مسترینگ می‌توانند تشخیص اشکالات میکس و دستیابی به سطح ولوم مورد نظر شما برای یک آهنگ را تسهیل کنند و در نتیجه، به نزدیک‌تر شدن آهنگ به وضعیت ایده‌آل برای پخش کمک کنند. کاربرد این ابزارها این است که به شما اطلاعاتی درباره موزیکتان ارائه کنند؛ در نتیجه باید بدانید چگونه اطلاعات حاصله را درک و تفسیر کنید.

شش ابزار اندازه‌گیری اساسی در مسترینگ وجود دارد که بهتر است با آنها آشنا باشید. این ابزارها عبارتند از تحلیلگر طیف (spectrum analyzer)، طیف‌نگار (spectrogram)، بردارسنج (vectorscope)، مقیاس نسبت فاز (phase correlation meter)، لِوِل‌سنج (level meter) و ابزارهای اندازه‌گیری بلندی صدا (loudness meter).

پیش از اقدام به استفاده از هرگونه ابزار یا وسیله اندازه‌گیری در مسترینگ، همیشه کار را از گوش کردن به میکس نهایی شروع می‌کنیم؛ هم در حالت استریو و هم در حالت مونو و بر روی اسپیکرهای مختلف. من شخصاً چند بار به میکس گوش می‌کنم تا با صدای آن آشنا شده و همچنین بتوانم یادداشت‌های لازم درباره آهنگ را بنویسم. این یادداشت‌ها معمولاً شامل مواردی هستند که فکر می‌کنم می‌توان در مرحله مسترینگ آنها را اصلاح کرد. دلیل اینکه پیش از استفاده از ابزارهای اندازه‌گیری به‌طور منتقدانه به موسیقی گوش می‌کنم این است که ابزارهای اندازه‌گیری، گوش ندارند و اتکای بیش‌ازحد به آنها ممکن است تصمیمات من در مرحله مسترینگ را به شکلی ناخوشایند تحت تأثیر قرار دهد.

بسته ابزارهای اندازه‌گیری که من از آن استفاده می‌کنم، iZotope Insight 2 است. این بسته شامل تمام ابزارهای یادشده و همچنین ابزارهای متنوع دیگر است. Insight 2 تنها بسته موجود در این زمینه نیست؛ اما به‌خوبی از عهده وظیفه خود برمی‌آید و رابط گرافیکی مناسبی نیز دارد. من این پلاگین را بر روی خروجی استریو قرار داده و همیشه در حین کار آن را بر روی مانیتور دوم باز نگه می‌دارم.

تحلیلگر طیف

تحلیل گر طیف

تحلیلگر طیف، نموداری بصری است که بلندای صدای فرکانس‌های مختلف را نشان می‌دهد. در حین پخش موسیقی، این نمودار دائماً با داده‌های جدیدتر به‌روزرسانی می‌شود. اگرچه تحلیلگر طیف یک ابزار بسیار ساده است، اما به شما امکان می‌دهد اطلاعات مربوط به موسیقی خود را از روش‌های مختلف بررسی کنید.

تحلیلگر طیف موجود در iZotope Insight 2 به شما اجازه می‌دهد که نحوه پردازش اطلاعات را تعیین کنید. همچنین شما می‌توانید نوع تحلیل داده را به‌صورت زمان واقعی (real-time) یا میانگین زمانی تنظیم کنید. از منوی Average Time می‌توانید سرعت میانگین ۱ ثانیه، ۳ ثانیه، ۵ ثانیه، ۱۰ ثانیه و بی‌نهایت را انتخاب کنید. هرچه مدت زمان میانگین کمتر باشد، نمودار شما پویاتر خواهد بود که این حالت برای تشخیص عناصر مختلف موجود در آهنگ مفید است. زمان میانگین‌ بیشتر منجر به ایجاد نموداری کم‌تحرک‌تر می‌شود که به آرامی افول کرده و می‌تواند به شما در درک تناسب کلی میکس کمک کند.

طیف‌نگار

کاربرد طیف نگار در مسترینگ

طیف‌نگار ابزاری شبیه به تحلیلگر طیف است؛ اما به‌جای ارائه تصویری از بلندای صدا بر مبنای فرکانس، یک مؤلفه دیگر یعنی زمان را نیز به این معادله اضافه می‌کند. اگر چند عکس از یک تحلیلگر طیف بگیرید، آنها را به یکدیگر متصل کنید و محل اتصال این تصاویر را محو کنید، به چیزی شبیه به یک طیف‌نگار خواهید رسید.

طیف‌نگارها معمولاً تصویری دو-بعدی ارائه می‌کنند که با استفاده از شدت رنگ، بلندای صدا را نمایش می‌دهد. بردار X، زمان را نشان می‌دهد و بردار Y، فرکانس را مشخص می‌کند. همچنین ممکن است تصویر حاصل از طیف‌نگار، تصویری سه-بعدی باشد که همان اطلاعات فوق را به‌نحوی واضح‌تر از تصویر دو-بعدی ارائه می‌کند.

بردارسنج

کاربرد بردار سنج در مسترینگ

بردارسنج ابزاری است که شباهت‌ها و تفاوت‌های باند چپ و راست سیگنال استریو را به تصویر می‌کشد. سیگنال‌های مونو، یک خط عمودی را رسم می‌کنند؛ زیرا اطلاعات ارائه‌شده توسط باند چپ و راست در چنین سیگنالی عیناً یکسان است. سیگنال‌های استریو، اشکالی افقی‌تر را تشکیل می‌دهند. سه نوع مرسوم بردارسنج عبارتند از بردارسنج نمونه قطبی (polar sample vectorscope)، بردارسنج سطح قطبی (polar level vectorscope) و بردارسنج منحنی لیساژو (Lissajous vectorscope).

بردارسنج قطبی از مختصات قطبی برای نمایش یک نقطه به ازای هر سمپل (کوچکترین واحد در آدیو دیجیتال) استفاده می‌کند. سیگنال‌های هم‌فاز در فاصله مابین دو خط ۴۵ درجه نمایش داده می‌شوند و سیگنال‌های خارج از این محدوده، خارج از فاز هستند. به یاد داشته باشید که تمام عناصر یک آهنگ نباید هم‌فاز باشند و فقط کافیست که یک آهنگ از نظر شما، هم در پخش استریو و هم در پخش مونو، صدای مناسبی داشته باشد.

بردارسنج سطح قطبی از مختصات قطبی برای رسم خطوطی استفاده می‌کند که نشانگر معدل سمپل‌ها هستند. طول خط در این بردارسنج، نشانگر بلندای صدای داده است و زاویه خط، نشانگر جای‌گیری داده در پهنای استریو. این نوع نشانگر برای اطمینان خاطر از تعادل المان‌های مختلف نسبت به یکدیگر و در پهنای استریو آهنگ، مناسب است. ممکن است گاهی آهنگی را بشنوید که وزن آن در یک گوش سنگین‌تر از گوش دیگر باشد. علت این مشکل این است که عناصر بیشتری توجه شنونده را به یک جهت معطوف می‌کنند. با استفاده از یک بردارسنج سطح قطبی می‌توانید این گونه ایرادات را شناسایی و برطرف کنید.

بردارسنج منحنی لیساژوس از یک نمایشگر نوسان‌نگار برای رسم یک نقطه به ازای هر سمپل استفاده می‌کند. الگوی عمودی نشان می‌دهد که کانال‌های چپ و راست با یکدیگر شباهت داشته و الگوهای افقی از تفاوت مابین داده‌ کانال‌های چپ و راست حکایت دارد. این نیز یکی از راه‌های بررسی بصری وضعیت پهنای استریوی سیگنال در طول زمان است.

مقیاس نسبت فاز

مقیاس نسبت فاز در مسترینگ موسیقی

شاید ساده‌ترین راه برای تشخیص وجود مشکلات فاز، نگاه کردن به مقیاس نسبت فاز باشد. این ابزار، یک خط را بر روی برداری از منهای یک تا مثبت یک نشان می‌دهد. هرچه سیگنال هم‌فازتر باشد، خط مذکور به طرف مثبت بردار و هر چه سیگنال غیر هم‌فازتر باشد، خط به طرف منفی بردار نیل می‌کند. Izotope Insight 2 این ابزار سنجش را در قالب ماژول Sound Field خود جای داده است؛ اما نمونه بهتر این ابزار را می‌توانید در قسمت پایین سمت راست پلاگین Brainworx bx_control V2 مشاهده کنید.

اگرچه استفاده از ابزار مقیاس نسبت فاز بسیار ساده است، اما یک مشکل در مورد این ابزار وجود دارد و آن هم این است که نسبت فاز را به‌طور مشخص و دقیق در بخش‌های مختلف طیف فرکانسی نشان نمی‌دهد. ممکن است تنها در فرکانس‌های تحتانی آهنگ شما مشکلات فاز وجود داشته باشد و با استفاده از این ابزار اینگونه به نظر برسد که آهنگ به‌طور کلی دچار مشکلات فاز است. به همین خاطر بهتر است داده‌های این ابزار سنجش را به‌عنوان امر مطلق در نظر نگیرید. اگر ابزار ابزار مقیاس نسبت فاز به شما نشان می‌دهد که آهنگ شما دارای مشکلات فاز است، باید کمی دقیق‌تر جستجو کنید تا ببینید مشکل دقیقاً از کجاست.

لِوِل‌سنج

لول سنج

یک لول‌سنج خوب می‌تواند پیک واقعی و سطح RMS سیگنال کانال‌های چپ و راست را به شما نمایش دهد. پیک واقعی به شما نشان می‌دهد که در هر برهه از زمان دقیقاً چه اندازه هدروم دارید. این داده‌ها برای اطمینان از عدم کلیپینگ پس از خروجی گرفتن با عمق بیت مشخص، مفید هستند.

وقتی سیگنال آدیو را از ماژول Codec Preview در پلاگین iZotope Ozone عبور می‌دهید، ممکن است مقدار پیک حقیقی شما تغییر کند؛ به‌خصوص در عمق بیت پایین‌تر. با امتحان کردن آهنگ خود در ماژول Codec Preview مطمئن خواهید شد که فارغ از فرمت فایل خروجی، هدروم کافی برای جلوگیری از کلیپینگ در نظر گرفته‌اید.

iZotope Ozone Codec Module

مقیاس RMS با استفاده از معادله‌ای نسبتاً پیچیده به دست می‌آید که حاصل آن به‌طور عمومی به‌عنوان سطح پیک میانگین پذیرفته شده است. هرچه این عدد بزرگتر باشد، دینامیک ترک شما بالاتر و هرچه کوچکتر باشد، دینامیک آهنگ شما کمتر خواهد بود. RMS می‌تواند اطلاعات مفیدی درباره موسیقی در اختیار شما قرار دهد؛ اما استفاده از این داده به‌عنوان استانداردی برای بلندای صدا دیگر رواج ندارد.

در قسمت بعد با جزئیاتی بیشتر درباره استاندارد فعلی سنجش بلندای صدا صحبت می‌کنیم.

سنجش بلندی صدا

سنجش بلندی صدا در مسترینگ

ابزار سنجش بلندی صدا یا LUFS (واحد مقیاس کامل بلندی)، بلندای شنیداری صدا را نشان می‌دهد. اگر سطح بلندای دو آهنگ مختلف بر روی ابزار سنجش معادل ۱۸- LUFS باشد، به احتمال زیاد میزان بلندای صدای هر دو آهنگ به گوش شما نیز یکسان خواهد بود. اگرچه این مقیاس برای رسیدن به سطح بلندای هدف‌گیری‌شده بسیار مفید است و برای همگن کردن بلندای صدای آهنگ‌های یک آلبوم به کار می‌رود، اما همچنین توانسته است با جنگ بلندای صدا (loudness war) نیز مبارزه کند.

پیش از آنکه درگاه‌های استریمینگ صدای همه آهنگ‌ها را یکسان‌سازی کنند، مهندسین مسترینگ تلاش داشتند میزان بلندای شنیداری آهنگ‌های خود را تا حد ممکن بالا ببرند؛ این بدان خاطر است که گوش انسان می‌تواند به اشتباه، صدای بلندتر را باکیفیت‌تر فرض کند. به علت ترجیح دادن بلندی به کیفیت توسط دست‌اندرکاران صنعت صدا، تجربه شنیداری مخاطبان موسیقی روز به روز بدتر و بدتر می‌شد. یکی از مشکلات مخاطبان این بود که وقتی آهنگ‌هایی با سطوح ولوم مختلف در درگاه‌های استریمینگ قرار می‌گرفتند، مخاطب مجبور بود به‌طور دائم صدا را افزایش یا کاهش دهد.

امروزه اسپاتیفای و سایر درگاه‌های استریمینگ، سطح ولوم آهنگ‌ها را با استفاده از الگوریتم‌های منحصربه‌فرد خود یکسان‌سازی می‌کنند. هدف این است که سطح ولوم هر آهنگی که بر روی یوتیوب، اسپاتیفای یا سایر درگاه‌ها می‌شنوید، با سایر آهنگ‌های موجود در این درگاه‌ها تقریباً یکسان باشد.

به لطف این کار، دیگر دلیلی وجود ندارد که کیفیت صدا را فدای دستیابی به بلندای بیشتر کنیم؛ هرچه سطح شنیداری آهنگ شما بیشتر باشد، درگاه استریمینگ کاهش سطح بیشتری را بر روی آن اعمال خواهد کرد.

ابزارهای سنجش LUFS، در زمان مسترینگ برای درگاه‌هایی مانند سی‌دی که یکسان‌سازی سطح ولوم در آنها صورت نمی‌گیرد، بسیار سودمند ظاهر می‌شوند. فرض کنیم آلبومی را مستر می‌کنید که ۱۲ ترک دارد و می‌خواهید سطح ولوم تمام آهنگ‌ها یکسان باشد. در این شرایط می‌توانید یک مقدار LUFS را به‌عنوان هدف قرار داده و سپس آهنگ‌ها را طوری پردازش کنید که همگی به این عدد برسند.

هنوز هم افراد زیادی تلاش می‌کنند تا آثارشان بلندای بهینه‌تری در درگاه‌های استریمینگ داشته باشد. تلاش برای رسیدن به کیفیتی همگن در آهنگ‌های یک آلبوم بسیار مهم است؛ اما اگر تلاش شما در راستای فریب دادن الگوریتم‌های درگاه‌های استریمینگ و افزایش بلندای صدای آهنگ باشد، معتقدم وقت خود را به هدر داده‌اید.

ابتدا اینکه میزان دامنه دینامیک آهنگ شما می‌تواند در تشخیص سبک آهنگ به الگوریتم کمک کند. موسیقی EDM، صدایی قوی با دامنه دینامیک محدود دارد. مقادیر LUFS هدف‌گذاری‌شده در این درگاه‌ها (مثلاً ۱۴- LUFS در اسپاتیفای)، برای چنین سبک‌هایی بیش از حد دینامیک است. بسیاری از افراد از گذر کردن بلندای صدای آهنگشان از حدود تعیین‌شده برای درگاه‌های استریمینگ هراس دارند؛ اما نهایتاً تمام آهنگ‌های موجود در این درگاه‌ها سطح ولومی مشابه با یکدیگر خواهند داشت.

دوم اینکه دلیل یکسان‌سازی سطح صدا توسط درگاه‌های استریمینگ این بود که کیفیت صدا فدای بلندای آن نشود. مضاف بر این موارد، هر درگاه استریمینگ، سطح آدیو را به میزان مشخص‌شده مختص خود تغییر می‌دهد. در نتیجه توصیه می‌کنم در هنگام میکس و مسترینگ به‌گونه‌ای عمل کنید که آهنگ شما صدایی «زیبا» داشته باشد و کیفیت صدا فدای هیچ مؤلفه‌ای نشود و اولویت خود را روی یکدست بودن کیفیت و ولوم قرار دهید و نه بلندای صدا.

برای به دست آوردن تخمینی دقیق از اینکه درگاه استریمینگ تا چه حد از سطح ولوم شما خواهد کاست، آهنگ‌های خود را در وب‌سایت loudnesspenalty امتحان کنید. این وب‌سایت توسط یان شپرد از شرکت MeterPlugs طراحی شده است و به شما اجازه می‌دهد که آهنگ خود را بارگذاری کرده و با دقتی بالا، میزان کاهش ولوم آن توسط درگاه‌هایی از قبیل یوتیوب، اسپاتیفای، تایدال، پاندورا و آی‌تیونز را بررسی کنید.

سخن آخر

ابزارهای مسترینگ

اگرچه ابزارهای اندازه‌گیری مسترینگ به‌طور مستقیم بر روی سیگنال شما تأثیر نمی‌گذارند، اما در تشخیص مشکلات میکس و رسیدن به سطح ولوم هدف‌گذاری‌شده بسیار مفید هستند. علاوه بر این شما می‌توانید با آنالیز کردن آهنگ‌های دیگران توسط این نرم‌افزارها نکات مفیدی را از آنها بیاموزید. آیا مستر آهنگ‌های هنرمند مورد علاقه شما دچار کلیپینگ شده است؟ آیا پهنای استریو را بیش‌ازحد زیاد می‌کنند؟ با تحلیل آهنگ‌های هنرمندان مختلف می‌توانید از نسبت به روند میکس و مسترینگ موسیقی آنها دیدگاه عمیق‌تری پیدا کنید.

شاید برای شما جالب باشد بدانید آهنگی که تصویر تحلیل گرافیکی آن را در این مقاله مشاهده کرده‌اید، نسخه MP3 (با کیفیت ۱۹۲kbps) از آهنگ ۱۰۰Bars & Gunnin از Ramirez است. شاید متوجه شده باشید که فرکانس‌های فوقانی، حدوداً در محدوده ۱۵ کیلوهرتز، به‌طور کامل حذف شده‌اند. داده‌های موجود در محدوده بالاتر از ۱۵ کیلومتر در این آهنگ عمدتاً نویزهای سطح پایین هستند که فکر می‌کنم به علت استفاده از dither بر روی سیگنال ایجاد شده باشند. اگرچه از لحاظ نظری، گوش انسان توان شنیدن تا محدوده ۲۰ کیلوهرتز را دارد، اما بسیاری از افراد صداهای بالاتر از محدوده ۱۵-۱۶ کیلوهرتز را نمی‌شنوند. برخی از مهندسین آدیو این فرکانس‌ها را به‌طور کامل حذف می‌کنند؛ اما شخصاً ترجیح می‌دهم داده‌های موجود در دامنه‌های بالا را دست‌نخورده باقی بگذارم.

در عالم آدیوی دیجیتال، به‌ندرت می‌توان برای انجام کاری روش درست یا غلط مشخص کرد. قوانین برای این وضع شده‌اند که آنها را زیر پا بگذارید. اگر پس از بارگذاری آهنگ‌های خود در درگاه‌های استریمینگ از صدای آنها راضی هستید، آنچه که باید را به دست آورده‌اید. مسترینگ برای فرمت‌های فیزیکی مانند صفحه داستان جداگانه‌ای دارد که بهتر است شرح آن را به مقاله‌ای دیگر موکول کنیم.

منبع: Black Ghost Audio
نویسنده: Charles Hoffman
مترجم: کیان ایرجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *