«سوپراسترت»؛ این کلمه بهتنهایی یادآور خاطرات نوستالژیک از راکرهایی است که شلوارهای تنگ به پا داشتند و سازهایی با رنگهای هیجانانگیز و نئونی به دست میگرفتند. اگرچه قطعاً رابطهای میان دوره «هیر متال» و سوپراسترتها وجود دارد، اما دامنه تأثیرگذاری این گیتارهای الکتریک خارقالعاده و کارا بسیار فراتر از یک دوره و ژانر مشخص است. هدف از خلق این گیتارها یک چیز بود: ساز را وادار کنیم تا کاری که ما میخواهیم را انجام دهد. فندر استرتوکستر به لطف طراحی ماژولار خود، گیتاری ایدهآل برای محقق کردن این هدف بود و زمینهساز وقوع انقلابی در عرصه گیتارهای الکتریک شد. در این مقاله قصد داریم تاریخچه سوپراسترتها، روند به شهرت رسیدن آنها و جایگاهشان در بین نوازندگان امروزی را بررسی کنیم.
آناتومی استرتوکستر
پیش از آنکه به سراغ مبحث سوپراسترتها برویم، ابتدا باید فندر استرتوکستر یا همان استرت را بشناسیم. اولین استرتوکستر که توسط لئو فندر، بیل کارسون، جورج فولرتون و فردی تاوارز طراحی شده بود، در سال ۱۹۵۴ به بازار آمد. استرت دارای شکل بدنهای منحصربهفرد و غیرهندسی با دو بریدگی در قسمت بالای بدنه بود. این گیتار جزو اولین گیتارهای الکتریک سالید بادی بود که شباهت ظاهری چندانی به گیتارهای آکوستیک نداشت. همچنین بدنه نامتقارن و برشها و خمیدگیهای پشت ساز باعث ایجاد راحتی بیسابقه و همچنین دسترسی فوقالعاده به فرتهای بالا میشد.
استرتوکستر با سه پیکاپ سینگل کویل عرضه شد و به نسبت مدلهای دارای یک یا دو پیکاپ، تنوع صوتی بیشتری را ارائه میکرد. یک سوئیچ انتخاب پیکاپ، یک پیچ کنترل ولوم و دو پیچ کنترل تُن نیز باعث انعطافپذیری صوتی هرچه بیشتر این ساز میشدند. فندر بعداً سوئیچ پیکاپ پنجوضعیته را به این ساز اضافه کرد که به نوازنده اجازه میداد از ترکیب صدای پیکاپها نیز استفاده کند.
استرتهای اولیه از دستهای پیچی از چوب افرا (میپِل)، ۲۱ فرت، طول اسکیل ۲۵.۵ اینچ و شعاع صفحه انگشتگذاری ۷.۲۵ اینچ برخوردار بودند. در دهه ۶۰ میلادی، بهرهگیری از چوب رزوود در ساخت صفحه انگشتگذاری و آرایش خطی گوشیهای کوک به یک امر متداول بدل شد. استرتوکسترهای اولیه همچنین دارای یک سیستم ویبراتوی فنری بودند که به آن Synchronized Tremolo گفته میشد و امکانات نوازندگی را در اختیار گیتاریست میگذاشت که رقبای استرتوکستر قادر به ارائه آن نبودند.
تعریف سوپراسترت
اگر در اینترنت جستجو کنید، با نظرات متفاوتی درباره ماهیت سوپراسترت مواجه میشوید. در این مقاله، منظور از سوپراسترت، هر گیتار استرتوکستر یا شبیه به آن است که تغییراتی ورای مشخصات اصلی کارخانه بر روی آن اعمال شده باشد.
پس هر گیتار طرح استرتوکستر که ترکیب پیکاپهای آن استاندارد نباشد، مکانیزم ترمولوی آن ارتقاء یافته باشد یا شکل دسته آن تغییر کرده باشد، از نظر ما یک سوپراسترت است.
بهعنوان مثال، اگر یک استرتوکستر دارای ترکیب پیکاپ HSS یا ترمولوی قفلشونده یا شعاع صفحه انگشتگذاری تخت باشد، به نظر ما یک سوپراسترت است.
مدلهای سفارشی اولیه
تغییر و سفارشیسازی استرتوکسترها تا دهه ۸۰ امر مرسومی نبود؛ اما برخی از نوازندگان از اوایل دهه هفتاد شروع به تغییر دادن استرتوکسترهای خود کرده بودند. ریچی بلکمور از گروه دیپ پرپل، از سال ۱۹۷۴، استرتی با دو پیکاپ هامباکر را به دست میگرفت.
بهعنوان یک نمونه دیگر میتوان به گیتار مایکل همپتون در اجرای زنده George Clinton: The Mothership Connection مربوط به سال ۱۹۷۶ اشاره کرد. در این اجرا، او از یک استرت به رنگ Sunburst با سه پیکاپ هامباکر و سردسته برعکس استفاده میکند که در آن دوران نادر بود.
ادی ون هیلن و یک استاندارد جدید
هر بحثی درباره سوپراسترتها، بدون اشاره به گیتار مشهور «Frankenstrat» ادی ون هیلن، نیمهتمام است. این گیتار الکتریک را میتوان سرمشقی برای دیگر سوپراسترتها به شمار آورد. هدف از طراحی Frankenstrat آن بود که صدای قدرتمند گیتارهای گیبسون قدیمی با نواخت و کارایی استرتوکستر ترکیب شود. فرانکنسترت بر اساس طرح بدنه استرتوکستر ساخته شد. این گیتار دارای یک پیکاپ هامباکر PAF در موقعیت بریج بود که ادوارد آن را از روی یک گیتار گیبسون ES-335 برداشته بود. او همچنین یک دسته چوب افرای ۲۱ فرت را بر روی این گیتار نصب کرد که پهنتر و تختتر از دستههای متداول استرت بود. ون هیلن بعدها مکانیزم ترمولوی قدیمی گیتارش را با یکی از اولین نمونههای مکانیزم ترمولوی قفلشونده Floyd Rose جایگزین کرد.
چیزی نگذشت که سایر نوازندگان شناختهشده اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ نیز از این بدعت پیروی کرده و از گیتارهایی با پیکاپهای هامباکر و ترمولوی Floyd Rose استفاده کردند.

نفوذ به جریان اصلی
شهرت برقآسای ادی ون هیلن منجر به پدید آمدن ژانر شرِد گیتار شد. گیتاریستها در سراسر جهان با شنیدن آهنگ «Eruption» شروع به آزمودن تکنیک تَپینگ دو دستی و استفاده بیرحمانه از ترمولو جهت اجرای تکنیک dive-bomb کردند. گیتارسازان مشهور از قبیل گرُوِر جکسون (Grover Jackson) نیز که برای مشتریان خود گیتارهای سفارشی میساختند، از این محبوبیت نهایت استفاده را برده و چنین گیتارهایی را بیش از پیش برجسته ساختند.
در اوایل دهه ۸۰، تولیدکنندگانی از قبیل جکسون، شارول، کریمر و آیبانز اقدام به تولید انبوه سوپراسترتها کردند. این گیتارها نقاط مشترکی با یکدیگر داشتند که معرف سوپراسترتهای دهه ۸۰ است. از جمله این ویژگیها میتوان به ترکیب پیکاپهای HH یا HSS، ترمولوی قفلشونده، دستههای نازک و پهن و صفحه انگشتگذاری بلندتر با ریدیس ترکیبی اشاره کرد. گیتاریستهای آیندهنگری مانند جو ستریانی و استیو وای نیز با سازهای مدرن و پُرتوان خود به افزایش محبوبیت سوپراسترتها کمک کردند.
چهرهای شناختهشده در عصر MTV
اگرچه نوازندگان سبکهای مختلف، از جز فیوژن گرفته تا ترش متال، از سوپراسترتها استفاده میکردند، اما این گیتارها بیشتر با ژانر گلَم متال شناخته میشوند. چه با آهنگهای هارد راک الهامگرفته از متال و چه با پاور بَلِدهای بهیادماندنی، گیتاریستهای محبوب و زبردست گلَم متال باعث شدند تا سوپراسترتها به چهرهای آشنا در MTV و مجلههای موسیقی بدل شوند. در نتیجه، سوپراسترتها نیز رفتهرفته شکل و شمایلی متناسب با این دوره به خود گرفتند و مشخصات بارزی مانند شکلهای عجیبوغریب بدنه، سردستههای بسیار تیز و پرداختهای براق و جلوهگر در میان آنها مرسوم شد. در اواخر دهه ۸۰، اگر میخواستید گیتاری با طرح گورخری داشته باشید که بتوان از آن بهعنوان نیزه برای شکار نهنگ نیز استفاده کرد، احتمالاً میتوانستید آن را در نزدیکترین فروشگاه آلات موسیقی پیدا کنید.

افول در اوایل دهه نود
هدف اصلی از خلق سوپراسترتها، ایجاد یک گیتار الکتریک سفارشی برای نیازهای نوازندگان ماهری بود که عملکردی فراتر از مدلهای استاندارد کارخانه میخواستند؛ اما زیادهرویهای گیتارسازان در اواخر دهه ۸۰، بر این هدف سایه انداخت. لذا وقتی که مخاطبان رفتهرفته از ظواهر و زرقوبرق افراطی گلم متال خسته شدند، نسبت به سوپراسترتها نیز بدبین شدند. چندی بعد، سبک گرانژ پا به عرصه گذاشت و گیتارهای نوک تیز از مد افتادند.
با این وجود، بر خلاف باور عمومی، سوپراسترت در دهه نود از بین نرفت. از تام مورلو از گروه Rage Against the Machine گرفته تا جری کانترل از گروه Alice in Chains، هنوز هم برخی از نوازندگان سطح بالا خواهان سازهایی سطح بالا بودند. اما نوازندگان دهه نودی ظاهری سادهتر را میپسندیدند؛ روندی که هنوز هم ادامه دارد.

سوپراسترتها در قرن بیستویکم
سوپراسترت در قرن بیستویکم زنده و پویا است و به تکامل خود ادامه میدهد. برندهای نامآشنا و برندهای تازهکار، کماکان نوآوری میکنند و به گیتاریستهای تکنیکی امروزی، ابزارهای خلاقانهای را هدیه میدهند که نسلهای پیشین قدرت تخیل آن را نیز نداشتند.
معماران اصلی سوپراسترت مانند جکسون، شارول، کریمر و آیبانز، کماکان مدلهای قدیمی و نوستالژیک خود را به بازار ارائه میکنند و در کنار آنها، سازهایی بهروز با مشخصات امروزی از قبیل پیکاپهای اکتیو و پیکاپهای مالتی-ویس، دستههای مالتی-اسکیل و سختافزار پیشرفته را نیز در خطوط تولید خود دارند. علاوه بر این، شرکتهایی مانند شکتر و ای اس پی نیز تنوع بیپایانی از گیتارهای امروزی را به دوستداران سوپراسترتها عرضه میکنند.
فندر نیز گیتارهای American Ultra-Luxe را با الهام از سوپراسترتها به بازار عرضه کرده است که دارای ترکیبهای مختلف پیکاپ نویزلس، دسته مدرن، صفحه انگشتگذاری با شعاع ترکیبی، گوشیهای کوک و ترمولوی قفلشونده و دیگر مشخصات امروزی هستند. PRS Fiore نیز یک گیتار الکتریک دابل کات با مشخصاتی شبیه به سوپراسترتها است. برای کسانی که به گیتارهای فوق-مدرن علاقه دارند، طراحیهای شرکتهایی مانند استرندبرگ میتواند مناسب باشد.
هر گیتاریست حداقل به یک گیتار شرِد نیاز دارد
فارغ از اینکه چند گیتار الکتریک دارید، کلکسیون شما بدون حداقل یک سوپراسترت کامل نمیشود. حتی اگر تکنیکهای شرد در دایرهالمعارف موسیقایی شما جایی ندارند، باز هم وقت گذراندن با یکی از این گیتارها، حتماً باعث ایجاد ایدههایی جدید در ذهن شما خواهد شد.
منبع: Sweetwater
نویسنده: Mac McDonough
مترجم: کیان ایرجی