چرا گیتار می‌زنم؟ (مصاحبه با رادین مینوچهر)

مصاحبه با رادین مینوچهر

هر روز عده کثیری از مردم جهان قدم در راه موسیقی می‌گذارند و به اصطلاح، سفر موسیقایی خود را آغاز می‌کنند. بسیاری از این افراد، ساز گیتار را به‌عنوان اولین ساز خود برمی‌گزینند. این انتخاب ممکن است به دلیل فراگیر بودن، در دسترس بودن منابع، قیمت، اندازه، سبک‌های متعددی که با این ساز اجرا می‌شود و یا به دلایل دیگر شکل بگیرد. البته سازهای محبوب بسیاری وجود دارند که توسط افراد مختلف به‌عنوان ساز اول برگزیده می‌شوند؛ مثلاً سازهای کلیدی، سازهای کوبه‌ای و سازهای اصیل هر کشور. اما آمارها بر این دلالت دارند که گیتار، محبوب‌ترین ساز برای مبتدی‌هاست.

هر گیتاریست برای انتخاب ساز گیتار دلیلی داشته و در مسیر آموزش و رشد، دیدگاهی منحصر‌به‌فرد نسبت به مسیر پیموده‌‌شده کسب کرده است.

در سری مطالب «چرا گیتار می‌زنم؟»، با چند نوازنده به گفتگو نشستیم تا دلایل و چند و چون گیتاریست شدنشان را از زبان خود ایشان بشنویم و از آنها بخواهیم تجربیاتی که با صرف زمان و انرژی بسیار به دست آورده‌اند را با ما در میان بگذارند. در سومین قسمت، با رادین مینوچهر گفتگو کرده‌ایم.

نکته: این مصاحبه توسط کیان ایرجی در سال ۱۴۰۰ انجام شده است.

مصاحبه با رادین مینوچهر

– چند وقته که ساز می‌زنی؟

گیتار کلاسیک رو از سال ۹۴ شروع کردم. از بچگی کلاس اُرف می‌رفتم و این ایده وجود داشت که روزی یک ساز رو به‌صورت تخصصی بزنم. گیتار کلاسیک هم ساز متداولیه و دسترسی بهش آسونه و این شد که با گیتار کلاسیک شروع کردم. از قدیم پدرم برام موسیقی راک پخش می‌کرد و با این سبک آشنا بودم؛ اما سال ۹۵ که ویدیوی آهنگ November Rain از Guns N’ Roses رو دیدم، سولوی اسلش رو شنیدم و اجرای بسیار تیاتریک اسلش با گیتار لس پال رو دیدم، برام کاملاً تازگی داشت و جذبش شدم و این شد که جذب گیتار الکتریک شدم. شاید اگر یک لایو از کویین می‌دیدم بیشتر جذب فردی مرکوری می‌شدم؛ اما چون اسلش اجرای صحنه‌ای گیرایی هم داره، در سن ۱۲ سالگی به گیتار الکتریک علاقه‌مند شدم. همون سال بود که برای عید دیدنی به منزل یکی از آشناها رفتیم و صاحب‌خونه که از علاقه من به گیتار الکتریک اطلاع داشت، یه گیتار طرح استرت به من هدیه داد که هنوز هم اون ساز رو دارم و تو ویدیوهام باهاش اجرا می‌کنم. بعد از اون، پدرم که من رو با نوازنده‌های شناخته‌شده و مطرحی مثل تونی آیومی، برایان می و دیوید گیلمور آشنا کرده بود، برام یه گیتار Cort طرح لس پال خرید؛ چون می‌دونست که داشتن یه لس پال برام خیلی مهم بود.

– از ابتدای مسیر تا به‌ حال اهدافت و مسیرت تغییری داشته؟

هنوز تو همون مسیر هستم. هنوز هم موسیقی راک کلاسیک رو دوست دارم و می‌خوام موسیقی مورد علاقه خودم رو اجرا کنم.

– آیا گیتار زدن تو زندگی روزمره‌ات هم تغییری ایجاد کرده؟

تو زندگیم نه، اما امروز دیگه می‌دونم که می‌خوام گیتار زدن شغلم باشه و برام تبدیل به یک اولویت شده. برای همین هم تمام تلاشم رو به کار می‌بندم که بتونم به بهترین نحو انجامش بدم.

– فکر می‌کنی در طول مسیر موسیقاییت مرتکب چه اشتباهاتی شدی که مبتدی‌های امروز باید ازشون اجتناب کنن؟

اول اینکه به صدای ساز توجه ویژه داشته باشید. شاید خیلی از نوازنده‌ها روی استیج به خوبی استودیو اجرا نکنن؛ اما تُن درست باعث میشه اشتباهاتشون کمتر به نظر بیاد و حس سازشون منتقل بشه. میشه دیوید گیلمور رو مثال زد که نواختش بسیار وابسته به جنس صدای سازشه.

– آهنگسازی هم می‌کنی؟

بله. دموی کارهای خودم رو ضبط می‌کنم و با سازهای مجازی هم کار می‌کنم. کارهام اکثراً راک هستن؛ ولی کارهای غیر راک هم دارم. خیلی از آثار غیر راکم هم با صدای راک اجرا میشن؛ یه چیزی شبیه به آهنگ Mr. Brownstone از Guns N’ Roses که موتیف‌های فانک داره ولی صدادهیش راکه.

– فکر می‌کنی علاقه‌مندان به آهنگسازی اول باید مهارت نوازندگی پیدا کنن یا نه؟

به نظرم اول باید به یه سطحی از مهارت نوازندگی برسن. نه سطح خیلی حرفه‌ای، اما باید حداقل بتونن ایده‌هایی که به ذهنشون می‌رسه رو روی ساز پیاده کنن. مثلاً وقتی ایده‌ای رو تو ذهنشون دارن، اگر بدونن که نت‌های مد نظرشون کجای دسته ساز قرار دارن، کارشون ساده‌تر میشه و بعد از اون، آهنگسازیشون هم همگام با مهارت نوازندگیشون رشد خواهد کرد. مطمئنم خودم هم تا چند سال دیگه می‌تونم آهنگ‌های بهتری بنویسم؛ چون دارم تمرین می‌کنم که بهتر بشم. البته میشه غیر از این هم عمل کرد و مستقیماً سراغ آهنگسازی رفت؛ اما هر چقدر دست با ساز آشنا باشه، کیفیت آهنگسازی هم بهتر خواهد شد. البته کسایی که خواننده هستن و معمولاً با گیتار آکوستیک چند تا آکورد می‌گیرن و روی آکوردها آهنگسازی می‌کنن، روند کارشون کمی متفاوته و من روی سخنم با کساییه که بر مبنی ریف و ملودی‌های ساز-محور آهنگسازی می‌کنن. این دسته از افراد باید دسته گیتار رو بشناسن و بسیار موسیقی گوش کنن و آهنگ‌های ماندگار ژانرشون رو بشناسن.

– همه ما در موسیقی اسطوره‌هایی داریم که شاید سالها و فرسنگ‌ها ازشون دور باشیم؛ ولی بهشون ارادت و حس استاد و شاگردی داریم. اما برای بعضی این احترام حالت افراطی داره و باعث میشه خودشون رو در سطحی نبینن که بخوان کار خودشون رو ارائه کنن. با شناختی که از تو دارم می‌دونم که احترام اسطوره‌ها رو به‌خوبی در کنار شخصیت منحصربه‌فرد خودت نگه داشتی. فکر می‌کنی چطور میشه هم جایگاه اسطوره‌ها رو حفظ کنیم و هم خودمون شخصیت خودمون رو داشته باشیم؟

به موضوعی اشاره کردی که خیلی دوست داشتم راجع بهش حرف بزنم. حتماً دیدی که متالیکا اجرایی با مایلی سایرس داشت. خیلی‌ها نسبت به این مساله گارد داشتن و احساس می‌کردن جایگاه متالیکا با اجرا کنار کسی مثل مایلی سایرس یا لیدی گاگا یا ارائه آلبومی مثل Blacklist تنزل پیدا می‌کنه. سوال من اینجاست که آیا این بازخوانی‌ها آثار بدی هستن یا ما به صدای این آثار عادت نداریم؟ تو آلبوم Blacklist کاورهایی بودند بود که به سبک ترپ اجرا شده بودند. با خیلی‌ها حرف زدم که این کار رو نپسندیده بودن، اما من فکر می‌کنم اگر این آهنگ‌ها از ابتدا به‌عنوان آثار ترپ بیرون اومده بودن، به‌عنوان کارهایی بی‌نظیر ازشون تقدیر می‌شد. مجدداً باید از خودمون بپرسیم «آیا اثر بی‌کیفیته یا ما به اون عادت نداریم؟». یا مثلاً با وجود اجرای خوب مایلی سایرس، راجع به این می‌شنویم که آرتیستی از خاستگاه پاپه که شایعه‌های زیادی هم دور و برش هست و چرا متالیکا باید با اون اجرا کنه. نباید یادمون بره که همین شایعه‌ها تو دهه ۷۰ میلادی راجع به گروه Led Zeppelin هم بوده و والدین نمی‌خواستن که بچه‌هاشون به موسیقی اونها گوش کنن. پس یادمون نره که آرتیست‌هایی که امروز پشت سرشون حرف و حدیث زیاد هست، ممکنه روزی به مهره‌های شاخص تاریخ موسیقی این دوران تبدیل بشن. نمی‌تونیم با قطعیت بگیم آرتیست‌های جدید بد هستن. به وضعیت ژانر Glam rock و تفاوت دیدگاه‌ها نسبت به این سبک تو طول تاریخ دقت کنید و ببینید چه تغییراتی کرده. به‌عنوان مثال من می‌تونم تضمین بدم که گروه Twenty One Pilots در آینده از گروه‌های جاودانه این دوران خواهد بود. این گروه که تو سبک راک/هیپ هاپ کار می‌کنه، آلبومی به اسم Blurryface داره که مطمئنم بعداً به‌عنوان یه اثر جاودانه شناخته خواهد شد.

– می‌دونم که جدا از تلاش و استعداد و دیدگاهت، شانس این رو داری که پدری همراه و مشوق کنار خودت داشته باشی که سد راه علاقه تو نمیشه (رادین: اصلاً پدرم به وجودآورنده علاقه من بوده). از جایگاه یه فرزند، به والدین چه توصیه‌ای داری که بتونن مشوق بهتری برای فرزندشون باشن تا فرزند اونها هم بتونه مثل رادین، آزادی این رو داشته باشه که خود واقعیش رو بهتر بروز بده؟

پدر‌ و مادرهای زیادی رو اطرافم می‌بینم که با فرزندانشون همراه و همسو هستن و علایقشون با فرزندشون اشتراکات زیادی داره. اما اگر حتی به سبک و روش فرزندشون علاقه‌ای ندارن، کافیه حداقل امکانات رو براش فراهم کنن تا راهش رو پیش بگیره و بتونه به موفقیت برسه. مثلاً شاید از ژانر راک خوششون نیاد، اما بهتره این علاقه رو تو فرزندشون ببینن و امکانات اولیه رو براش فراهم کنن تا بتونه مسیر رو شروع کنه و دنبال راهی بره که خودش دوست داره.

– فکر می‌کنم قصه آدمی که به‌رغم شرایط سخت موفق میشه، خیلی جذاب و سینماییه؛ ولی احتمال موفقیت تو شرایط هموار بیشتره.

دقیقاً همینطوره؛ یه مثال جالب این ماجرا هم تو همون گروه Guns N’ Roses هست. اسلش تو خانواده‌ای بزرگ شده که پدر و مادر مشوقش بودن، اما اکسل تو خانواده متفاوتی بزرگ شده و برای شنیدن موسیقی با تلفن با دوستاش تماس می‌گرفته تا از پشت تلفن براش موسیقی پخش کنن.

– فکر می‌کنی تجهیزات تو موفقیت کار به موزیسین چقدر تأثیر داره؟

نظرم تو این زمینه یه کم غیرعادیه، اون هم اینکه تأثیر حیاتی نداره، اما هرچه بیشتر بهتر! به این خاطر می‌گم تأثیر نداره که اگر کسی واقعا علاقه‌مند باشه می‌تونه با کمترین تجهیزات هم راهش رو دنبال کنه و از همین مسیر پول دربیاره و تجهیزات بهتری تهیه کنه. و هرچه بیشتر بهتر از این نظر که اگر گوش موزیسین با تجهیزات خوب آشنا باشه، موقع اجرای آثار خودش بهتر می‌تونه تشخیص بده که صدای مورد نظرش رو با استفاده از چه تجهیزاتی می‌تونه به دست بیاره. هرچه آشنایی بیشتری به انواع تجهیزات داشته باشی، در زمان ضبط یا اجرا آزادی عمل بیشتری داری. البته می‌دونم که جمع کردن تجهیزات تو ایران دشواره، ولی می‌تونن این تجهیزات رو پیش دوستان موزیسین خودشون ببینن، امتحانشون کنن و یه تصویر ذهنی از صدا و نواخت و حس این تجهیزات به دست بیارن. اینطوری حتی می‌تونن بهتر تشخیص بدن که بودجه‌ای که بعدها در اختیارشون قرار می‌گیره رو صرف خرید کدوم تجهیزات کنن. فکر می‌کنم خرید تجهیزات متناسب با سبک و سلیقه شخص، خیلی بهتر از جمع کردن بی‌هدف تجهیزات نامربوط باشه. عده‌ای هم هستن که میگن نوازندگان برتر تنها و تنها به تکنیک و نواختشون اتکا دارن. اما مطمئنم اگر اسلش یا دیوید گیلمور هم با تجهیزات بی‌کیفیت کار می‌کردن، تأثیرگذاری صدای سازشون اینقدر نمی‌بود. مثلاً تجهیزاتی که دیوید گیلمور در اجرای Pompeii داره، قطعاً تو بیان بهتر دیدگاهش بهش کمک می‌کنه.

– تجهیزات پشت سر دیوید گیلمور تأثیرگذار هستن، اما یه تکنسین گیتار و یه مهندس صدا هم با اون کار می‌کنن که روند صداگیری رو براش آسون‌تر می‌کنن. تو ایران هنوز نوازنده‌ها چنین امکانی رو ندارن. آیا تو نسل شما کسانی هستن که به این جور مشاغل فنی موسیقی علاقه داشته باشن؟

هر گیتاریستی باید دقیقاً از روند صداگیری ساز خودش مطلع باشه و بتونه صدای مورد نظر خودش رو تولید کنه. ولی همه، مثل خود من دوست داریم به‌عنوان یه گیتاریست مورد توجه قرار بگیریم، نه اینکه تو پشت صحنه به‌عنوان یه تکنسین یا مهندس فعال باشیم.

مصاحبه‌کننده: کیان ایرجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *