تاریخ گیتار کلاسیک با بزنگاههای تاریخ بشر گره خورده است. همچون مهاجرتهای بزرگ انسانی در طول تاریخ، گیتار کلاسیک نیز سفر طولانی را از سر گذرانده که داستان آن از بینالنهرین آغاز میشود و به اسپانیا و قارهی آمریکا کشیده میشود. در طول این سفر، صداها و هارمونیهای گیتار، فرهنگهای زیادی را در جایجای جهان تحت تأثیر قرار دادهاند. من بهعنوان یک آهنگساز و نوازندهی گیتار، همواره تحت تأثیر تاریخ پُر رمز و راز گیتار کلاسیک قرار گرفتهام. در این مقاله، به تاریخ کهن و اعجابانگیز این ساز و تکامل آن در مناطق و زمانهای مختلف میپردازم.
۱. تاریخ کهن گیتار
ریشهی واژهی گیتار به نام یک ساز باستانی هفتسیم به اسم کیتارا (kithara) در منطقه آناتولی برمیگردد. مورخین معتقدند که تاریخچهی این ساز به دوران پیشاهلنی برمیگردد و یونانیها معتقد بودند که این ساز توسط آپولو، خدای موسیقی، ابداع شده است. به هر صورت، این ساز، به غیر از تشابه اسمی، ارتباط مستقیمی با گیتار کلاسیک امروزی ندارد. روشن نیست که چگونه واژهی کیتارا به گیتار تطور یافته است؛ در صورتی که خود گیتار پیشینیان مستقیمی از جمله لوت و عود دارد. اما حدس من این است که این امر از حضور کیتارا بهعنوان یک کهنالگوی موسیقایی در این منطقه سرچشمه میگیرد.
در حقیقت اولین جد گیتار کلاسیک مدرن، نوعی لوت باستانی مربوط به بینالنهرین است. بر اساس کتاب «باستانشناسی شرق نزدیک باستان» نوشتهی ریچارد درامبریل، اولین یافتههای باستانشناسی مربوط به لوت، مربوط به ۳۱۰۰ تا ۳۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و بر روی یک مهر استوانهای از منطقه بینالنهرین دیده میشود. یافتههای متأخرتری نیز بر یک نقش برجستهی هیتی در آناتولی دیده میشود.

در طول تاریخ، تمدنهای مدیترانه همواره با یکدیگر از طریق تجارت، مهاجرت و فرهنگ مرتبط بودهاند. در خلال محیط پویای تبادلات در این منطقه، ساز لوت نیز از بینالنهرین به سایر نقاط مدیترانه رسید. این ساز در طول قرون، توسط مردم مناطق گوناگون پذیرفته شده و باعث ایجاد سازهای مختلف از جمله پاندورا (pandura)، تنبور، بربط و عود شده است.
اکنون بیایید کمی بیشتر درباره عود صحبت کنیم: عود سازی برجستهتر از سایر سازهای یادشده است. این ساز به خلق ملودیهای پیچیدهی میکروتُنال و هارمونیهای تتراکوردی کمک میکند. عود که ریشه در منطقهی بینالنهرین دارد، سازی محوری برای حفظ دانش و فرهنگ موسیقایی تمدنهایی از یونان باستان تا بینالنهرین بود. اما عود بهعنوان سازی محلی در این منطقه باقی نماند و اتفاقی مهم باعث مهاجرت آن در قرن هشتم میلادی به منطقهی غرب شد.
با فتح اسپانیا توسط مسلمانان در قرن هشتم، بسیاری از دانشمندان، ریاضیدانان، حقوقدانان، فلاسفه، ستارهشناسان و موسیقیدانان از بینالنهرین به اسپانیا مهاجرت کردند که باعث انتقال عود به این منطقه شد.
در بین این متفکرین، مردی جامعالاطراف به نام زریاب از شهر بغداد نیز حضور داشت. زریاب پس از مهاجرت به اسپانیا، یک مدرسهی موسیقی را در شهر کوردوبا دایر کرد که در آن اصول موسیقی بینالنهرینی را به دانشآموزان آموزش میداد. او همچنین یک جفت سیم به عنوان جفت پنجم به ساز عود اضافه کرد.
آموزههای زریاب برای مردم اسپانیا تازگی نداشت؛ زیرا آنها با ساز رومی پاندورا که قرنها پیش به اسپانیا آورده شده بود، آشنا بودند. به همین خاطر، پذیرش عود توسط فرهنگ موسیقایی این منطقه، امر دشواری نبود و با فرا رسیدن قرن یازدهم، آموزههای زریاب نهتنها در منطقه ایبریا، بلکه در سرتاسر اروپا نیز گسترش یافت.
میتوان زریاب را یکی از مهمترین اشخاص در شکلگیری موسیقی سنتی اندلس دانست که زمینهساز ابداع گیتار و ایجاد شالودهی موسیقی کلاسیک اسپانیایی و حتی فلامنکو شد.
یکی از آلبومهای محبوب من که ساختهی نوازنده و آهنگساز افسانهای فلامنکو، پاکو د لوسیا است، زریاب نام دارد. این آلبوم که با همکاری نوازندهی پیانو، چیک کوریا اجرا شده، ترکیبی جذاب از موسیقی سنتی اندلسی با جز مدرن است که شأن میراث زریاب را به درستی ادا میکند. هر بار که به آهنگ زریاب گوش میکنم، این استاد موسیقی را در سفرش از بینالنهرین به اسپانیا تجسم میکنم و با شنیدن آکوردهای جز در این آهنگ، به عبور میراث او از اقیانوس اطلس و رسیدن آن به آمریکا فکر میکنم.

۲. از عود به گیتار
روند تکامل گیتار، یک روند مستقیم نبود؛ بلکه شامل شاخههای بسیاری بود که به علت تجارت فعال و وضعیت بینالمللی منطقهی مدیترانه ایجاد شده بودند. بهعنوان مثال، در قرن دوازدهم، موسیقیدانانی از امپراتوری روم شرقی و آسیای صغیر به سیسیل مهاجرت کرده و سازهای زهی منطقهی غرب مدیترانه را به آنجا برده بودند. مردم شهرهای ساحلی به دیدن اختراعات و کالاهای جدید در بازارهای شهر خود عادت داشتند. اما احتمال دارد که تا پیش از حضور عود در سیسیل، آنها چنین سازی را ندیده باشند.
یک مسیر دیگر برای ورود عود به اروپا، عبور از منطقه بالکان به سمت اروپای مرکزی بود. همانطور که در بحث زریاب به آن اشاره کردیم، عود پیش از رسیدن به اروپا و سیسیل، از طریق بینالنهرین و شمال آفریقا به اسپانیا رسیده بود. پس میتوان ادعا کرد که این ساز از چندین راه متفاوت به اروپا وارد شده بود.
به لطف حضور سازهای زهی گوناگون در اروپای قرن سیزدهم، دو نوع گیتار در اسپانیا پدیدار شد: گیتارا موریسکا (guitarra morisca) و گیتارا لاتینا (guitarra latina). من تا به حال شانس نواختن هیچیک از این دو گیتار را نداشتهام؛ زیرا هر دو بسیار کمیاب هستند و تنها در موزهها و کلکسیونهای شخصی نگهداری میشوند.
گیتارا موریسکا (به معنی گیتار مورویی(۱))، دارای بدنه و کاسهای گردتر با حفرههایی کوچک بر روی صفحه رویی بود. شکل و ساختار این ساز، تحت تأثیر فرهنگ شمال آفریقا، شبیه به عود بود. مشخص نیست که پردههای ساز چه زمانی به این ساز اضافه شده و آن را از یک ساز میکروتنال به یک ساز تنال تبدیل کردهاند؛ زیرا عود یک ساز بدون پرده است.
گیتارا لاتینا (به معنی گیتار لاتین)، خمیدگیهای بیشتری داشت و بیشتر شبیه گیتار امروزی بود. ظاهراً این ساز از مناطق دیگر اروپا، احتمالاً سیسیل، به اسپانیا آورده شده بود.
در اواسط قرن پانزدهم، سازی به نام vihuela در پادشاهی آراگون ابداع شد که قلمرو آن شمال شرق اسپانیا، جنوب فرانسه، ایتالیا و بخشهایی از یونان را در بر میگرفت. اعتقاد بر این است که این ساز یکی از مهمترین اجداد گیتار باروک بوده است.
۳. اولین موج به آن سوی اقیانوس
vihuela اولین ساز از خانوادهی گیتار بود که در اوایل قرن شانزدهم به قارهی آمریکا رسید. این ساز ابتدا در سال ۱۵۱۹ به هیسپانیولا (جمهوری دومینیکن و هائیتی فعلی) آورده شد و سپس به کوبا و پس از آن توسط موسیقیدانان دورهگرد و نظامیان اسپانیایی اشغالگر، به مکزیک رسید.
یکی از نوازندگان این ساز، فردی به نام آلونزو مورون بود. او از اسپانیا به کوبا سفر کرد و یک مدرسه موسیقی را در هاوانا دایر کرد. سپس به مکزیک رفت و مدرسهی دیگری را در آنجا احداث نمود. مدرسههای موسیقی آلونزو مورون در کوبا و مکزیک مرا بیاختیار به یاد مدرسهی زریاب در کوردوبا میاندازند؛ زیرا با اینکه هشت قرن فاصلهی زمانی میان آنها وجود دارد، هر دو در اثر فتوحات نظامی پدید آمدهاند. اگرچه این فتوحات نظامی باعث ریخته شدن خونهای بسیاری در این مناطق شد، اما زمینهساز ایجاد فرهنگهای جدید نیز شد. میتوان گفت که تاریخ گیتار توسط برخی از مهمترین اتفاقات در تاریخ بشری شکل گرفته است. شاید این نکته شما را در هنگام نواختن چند آکورد در اتاق خواب، به فکر وادارد.
۴. شکلگیری گیتار کلاسیک
شالودهی گیتار کلاسیک مدرن با ابداع گیتار باروک گذاشته شده است. گیتار باروک در قرن شانزدهم در اسپانیا ابداع شد و تا اواخر قرن هجدهم، نهتنها در اسپانیا، بلکه در فرانسه و ایتالیا نیز به سازی محبوب بدل شد. این ساز طراحی نوآورانهای داشت و دارای ۵ سیم بود که خود تحولی در طراحی به حساب میآمد. برخی اضافه شدن سیم پنجم را به ویسنته اسپینل (Vicente Espinel)، نویسنده و شاعر اسپانیایی نسبت میدهند که یکی از مهمترین قالبهای شعری اسپانیایی به نام دسیما را نیز ابداع کرده است.
اگر قصد داشتید گیتار را از طریق کتاب بیاموزید، باید تا قرن هفدهم صبر میکردید. در این قرن، آهنگسازان اسپانیایی، پرتغالی، ایتالیایی و فرانسوی شروع به نشر کتابهای آموزش گیتار کردند.
با آغاز قرن هجدهم، سیم می پایین نیز به این ساز اضافه شد و گیتار به سازی ۶ سیم بدل شد. نهایتاً در قرن نوزدهم، یک سازندهی ساز اسپانیایی به نام آنتونیو تورس خورادو (Antonio Torres Jurado)، گیتار کلاسیک امروزی را ابداع کرد. خورادو اندازهی کلی ساز را افزایش داد و طراحی متقارن کاسهی ساز را به کمال رساند.
همگام با تثبیت شکل گیتار کلاسیک امروزی، تکنیک نواختن آن نیز توسط آهنگساز معروف اسپانیایی، فرانسیسکو تارگا (Francisco Tárrega)، ابداع گردید.

۵. موج دوم در آمریکا
بین قرن شانزدهم تا نوزدهم، انواع مختلف سازهای خانواده گیتار به آمریکای لاتین رسیدند. جالب توجه است که این گیتارها در موسیقی فولکلور این مناطق مورد پذیرش قرار گرفتند. خانوادهی گیتار در قارهی آمریکا برای قرنها رشد کرده و بومیسازی شده و به شالودهی موسیقی سنتی بسیاری از کشورها بدل شده است.
بهعنوان مثال، در منطقهی رشته کوههای آند، بومیها ساز vihuela را با استفاده از لاک مورچهخوار آمریکایی (آرمادیلو) بازسازی کرده و بدینسان ساز چرنگو (charango) را ابداع کردند که امروزه در موسیقی فولکلور منطقه آند پُرکاربرد است. ساز گیتارون (guitarrón) نیز در مکزیک و بر مبنای یک گیتار بیس اسپانیایی به نام باخو دِ اونا (bajo de uña) ابداع شد. امروزه گیتارون یکی از سازهای اصلی در موسیقی ماریاچی به شمار میرود. یک ساز به نام ترِس (tres) نیز بر اساس باندولای (bandola) اسپانیایی در کشور کوبا ابداع شد. این ساز دارای سه جفت سیم است و امروزه در سبک موسیقی son در کوبا رایج است.
در قرن ۱۹ و ۲۰ میلادی، بسیاری از استادان گیتار کلاسیک از جمله جوزفینا روبلدو (Josefina Robledo)، میگل لیوبت (Miguel Llobet) و امیلیو پویول (Emilio Pujol) که هر سه از شاگردان تارگا بودند، از اسپانیا به آمریکای لاتین سفر کردند.
محبوبیت گیتار بهعنوان ساز کنسرتی در این منطقه تا جایی افزایش یافت که در ابتدای قرن جدید، رواج گیتار در بوئنس آیرس از بارسلونا پیشی گرفت. آهنگسازان برجستهای مانند آگوستین باریوس (پاراگوئه)، لئو براور (کوبا)، آنتونیو لائورو (ونزوئلا)، مانوئل پونسه (مکزیک) و هیتور ویا-لوبوش (برزیل)، تأثیر فرهنگ آمریکای جنوبی بر گیتار را بیش از پیش تثبیت کردند.
گیتار کلاسیک تا پیش از قرن بیستم تأثیر چندانی بر موسیقی آمریکای شمالی نداشت. در قرن نوزدهم، میشد این ساز را به ندرت در مناطق کوهستانی یا دلتای رودخانهی میسیسیپی پیدا کرد. این منطقه بعدها به مرکز دلتا بلوز تبدیل شد.
همچنین در اواخر قرن نوزدهم، بسیاری از شرکتهای تولیدکنندهی گیتار مانند مارتین و گیبسون در آمریکا دایر شده بودند که این امر باعث پیدایش گیتارهای آکوستیک و آرچتاپ (archtop) گردید.
با اختراع پیکاپ و امپلیفایر در آمریکای شمالی، در قرن بیستم شاهد رواج گیتار الکتریک بودیم که منجر به ایجاد سبکهای مختلفی از قبیل راک، فانک و دیگر سبکها شد. این سبکها هنوز هم از سبکهای مهم موسیقی امروزی دنیا به شمار میروند.
شاید دلیل محبوبیت گیتار در دنیای امروز این باشد که نشانههایی از مردمان و سرزمینهای بسیار بر آن نقش بستهاند. گیتار توسط فرهنگهای مختلفی در جهان مورد استفاده قرار گرفته است که الزاماً ارتباط مستقیمی با یکدیگر نداشتهاند و لذا به همین دلیل است که میتوان گفت این ساز شخصیتی جهانی و در عین حال محلی و بومی دارد. اما شاید هارمونی و صدای گیتار باشد که آن را به سازی ضروری در موسیقیهای فولکلور و سنتی فرهنگهای ما تبدیل کرده است. این ساز به یکی از عناصر مشخصهی فرهنگ و هویت جمعی ملتها بدل شده است؛ درست مثل زبان و غذای اقوام. به همین خاطر است که گیتار جزئی از میراث فرهنگی بشر به حساب میآید.
منبع: Berklee Online
نویسنده: Alper Tuzcu
مترجم: کیان ایرجی
۱موروها به مسلمانان اسپانیا گفته میشد. آنها امروزه عمدتاً در شمال غرب آفریقا زندگی میکنند. موروها در اصل ساکنان استان رومی موریتانیا بودند که دربرگیرندۀ شمال غربی الجزایر و شمال مراکش امروزی است. (منبع: ویکیپدیا)