در طول تاریخ، گیتاریستها همواره به ولوم بالاتر نیاز داشتهاند و بالاخره در اواخر دهه ۶۰ میلادی، امپهایی در اختیار داشتند که ولوم آنها تا ۱۱ بالا میرفت!
بلند کردن صدای گیتار تا جایی که در همنوازی با دیگر سازها شنیده شود، سالیان سال هدف بسیاری از سازندگان و نوازندگان گیتار بود. آکوستیک اسپانیشهای اولیه، سازهای آرام و مبادی آدابی بودند؛ بهطوریکه از آنها با عنوان سازهای اتاق پذیرایی یاد میشد. این سازها معمولاً در منازل و دورهمیهای کوچک خانگی نواخته میشدند. رسایی صدا، زمان نواختن یکی-دو قطعه سرگرمکننده برای جمعهای خانوادگی، موضوع چندان مهمی نبود، اما زمانی فرا رسید که گیتاریستها تصمیم گرفتند در محیطهای عمومی و با دیگر سازهای پر سروصداتر همنوازی کنند و در نتیجه، نیازها تغییر پیدا کرد.
ازاینرو، در جستوجوی سازی با صدای رسا و بلند، یک سیر تحول آغاز شد. البته لازم به ذکر است که منظور از صدای بلند و رسا، بههیچعنوان صدای اوردرایوشده و دیستورتشده نبود. چیزی که همگان در جستوجوی آن بودند، صدای تقویتشدهای بود که از طریق تقویتکنندههای الکتریکی یا همان امپلیفایرها و بهصورتی کاملاً کلین حاصل میشد.
همانطور که گفته شد، در اوایل قرن بیستم، گیتار یک ساز کاملاً خانگی بود و نمیتوانست در سالنهای اجرا نقشی ایفا کند. اما ایده نوآورانه سیمهای فلزی و نوازندگی با پیک (مضراب)، صدای گیتار را آنقدر رسا کرد که بتواند در گروههای سازهای زهی و یا در کنار بانجو همنوازی کند. یکی از تأثیرگذارترین عوامل در این امر، گیتارهای آکوستیک مارتین (C.F. Martin) بود.
در سالهای ۱۸۵۰، یک مهاجر آلمانی در آمریکا به نام کریستین فردریک مارتین، یکی از قدیمیترین برندهای گیتار را به وجود آورد. مارتین با ابداع “X-bracing” (تیرکهای تقویتکننده داخل صفحه رویی که به شکل حرف X کار گذاشته میشوند)، یک فلت تاپ تقویتشده ساخت. این ابداع، به گیتار امکان تغییر سیمها از روده حیوانات به سیمهای فولادی را داد تا این ساز بتواند در دنیای پرسروصدای آن زمان خودی نشان دهد. ضمناً بد نیست بدانید که C.F. Martin با قرار دادن هر شش کوک در یک سمت هداستاک، ایدهی هداستاک ۶-in-line را به سازندگان سالید بادیهای مدرن آینده معرفی نمود.

Early C.F. Martin (1838) with Stauffer style headstock
در دهه ۱۸۹۰ میلادی، ارویل گیبسون (Orville Gibson) گیتاری ساخت که دارای بدنهای محدب و توخالی بود. از اینجا بود که استانداردی به نام گیتارهای archtop شکل گرفت. بعدها روی همین آرچتاپها پیکاپ نصب شد و گیتارهای هالو بادی یا گیتارهای جز به وجود آمدند. این سیر تحول، بهصورت کمی مفصلتر، در مقاله همهچیز درباره گیتار شرح داده شده است.
گیتارهای هالو بادی، گیتارهایی الکتریک هستند و تا جایی که با آنها در آنسامبلهای جز و با ولومهای پایین نواخته شود، سازهایی بسیار جذاب و دوستداشتنی بهحساب میآیند؛ ولی اگر نوازنده ولوم امپ خود را بالا ببرد، صفحه رویی حساس به ارتعاش از کنترل خارج میشود و توسط صدای خارجشده از امپلیفایر، مرتعش میگردد. این ارتعاش دوباره وارد امپ شده، تقویت میگردد و دوباره به سمت صفحهی رویی پرتاب میشود. در نتیجهی این پدیده، صدا داخل یک لوپ میافتد و آوایی غیر موزیکال و ناهنجار تولید میشود که در اصطلاح به آن فیدبک میگویند. برای رفع این مشکل، سازندگان گیتار از یک بلوک چوبی استفاده کردند که در راستای دسته گیتار و در داخل بدنه تعبیه میشود. این آغاز گیتارهای سمی هالو بادی است. صفحهی رویی سمی-هالو بادیها، حساسیت کمتری به عوامل خارجی دارد و طبیعتاً با صدای پرتابشده از امپ، سختتر مرتعش میشود. ازاینرو، احتمال فیدبکهای غیر موزیکال و ناهنجار در آنها بهمراتب پایینتر است و اگر هم فیدبک اتفاق بیفتد، صدایی موزیکال و دوستداشتنی ارائه میدهند.
تا اینجا سعی شد که نگاهی گذرا به روند تحول گیتارهای آکوستیک به هالو بادیها و سمی-هالو بادیهای الکتریک داشته باشیم؛ ولی درست در همینجا، تازه قصه سالید بادی شروع میشود. وقتی یک بلوک چوبی در وسط بدنهی توخالی اینقدر مفید و اثرگذار است، چه میشود اگر کل بدنه گیتار از یک بلوک چوبی تو پر تشکیل شده باشد؟ شاید در این صورت مثلاً بتوانیم صدای امپ را باز هم بلندتر کنیم!
در حقیقت، هدف اصلی ساخت گیتارهای سالید بادی، همانا صدای بلندتر و رساتر است. اکنون بیایید با هم نگاهی بیندازیم به چند طرح مهم سالید بادی تاریخ.

سال ۱۹۳۱ The Rickenbacker Frying Pan
“frying pan” یا به زبان فارسی “ماهیتابه”، اولین گیتار الکتریک دنیاست. این ساز که در سال ۱۹۳۱ توسط جرج بیچامپ (George Beauchamp) ساخته شد و سپس توسط کمپانی Rickenbacker Electro تولید شد، بهواسطه شکل شبه-ماهیتابهاش، frying pan نام گرفت. “ماهیتابه” در واقع یک گیتار لپ استیل است و برای اجرای قطعات Hawaiian دهه ۳۰ ساخته شده بود. بیچامپ و مهندس سوئیسیـآمریکایی، آدولف ریکنبکر (Adolph Rickenbacker)، در سال ۱۹۳۲، فروش این ساز را آغاز کردند. ولی از آنجا که بیچامپ این اختراع خود را تا سال ۱۹۳۷ به ثبت نرسانده بود، کمپانیهای دیگر نیز فرصت یافتند که در خلال این مدت، گیتارهای الکتریک خود را بسازند.

سال ۱۹۳۵ The Rickenbacker Electro String
این گیتار الکتریک، Bakelite Spanish Guitar نیز نامیده میشد. Bakelite، نام پلاستیک خاصی است که در ساخت صفحه گرامافون، توپهای بیلیارد و تلفنهای اوایل دهه ۱۹۰۰ بهکار میرفت. این گیتار، توسط کمپانی الکترو استرینگ (Electro String) ساخته میشد؛ شرکتی که بعدها به ریکنبکر (Rickenbacker) تغییر نام داد. آدولف ریکنبکر، در خلال سالهای کوتاهی که این شرکت Electro String نام داشت، کارهای دیگری هم انجام میداد؛ چرا که او هیچگاه بهاندازه دیگر شرکایش به بازار ساز اعتقاد نداشت. ولی بههرحال، او تا سال ۱۹۵۳ به ساخت ساز ادامه داد و سپس کمپانی را به فرانسیس هال (F.C. Hall) فروخت. هال، در صنعت موسیقی پس از جنگ دوم جهانی، یک نام شناختهشده بهحساب میآمد. فروش ریکنبکر به هال، پایان یک دوره و آغاز دوره دیگری را رقم زد: سپیدهدم گیتارهای ریکنبکر مدرن.

سال ۱۹۴۷ Bigsby-Travis Guitar
در دههی چهل، پل بیگزبی (Paul Bigsby) که بیشتر بهعنوان خالق Bigsby Vibrato شناخته میشود، در یک کارگاه تراشکاری بهعنوان سرکارگر مشغول کار بود. این کارگاه به آلبرت کراکر (Albert Crocker) از شرکت Crocker Motorcycle Company تعلق داشت. عشق بیگزبی به موتورسیکلت و موسیقی کانتری، به دوستی او با خواننده کانتری، مرل ترَویس (Merle Travis) انجامید و پیامد این دوستی، حرفه جدید بیگزبی را شکل داد.

Merle Travis
اتفاقی که افتاد از این قرار بود: روزی ترویس از Bigsby خواست یونیت وایبراتوی کافمن گیتارش را تعمیر کند؛ بیگزبی پا را از تعمیر فراتر نهاد و کلاً سیستم گیتار را تغییر داد و هر شش کوک را به سمت بالایی هداستاک انتقال داد. نتیجهی کار او، چیزی بود که بعدها در سیر تحول گیتارهای الکتریک سالید بادی نقشی مهم ایفا کرد.

سال ۱۹۴۸ Fender Broadcaster
وقتیکه لئو فندر از شریک خود، داک کافمن (Doc Kauffman) جدا شد، تصمیم گرفت که با تمرکز بر سهلالاستفاده بودن و کارایی ساز و کاستن از جنبههای ظاهری، یک گیتار بسازد. او میخواست یک گیتار معمولی بسازد که صدایی شفاف و واضح داشته باشد؛ یعنی چیزی مشابه صدای گیتارهای Hawaiian، اما بدون مشکل فیدبک. نتیجه گیتاری بود با دو پیکاپ به نام Broadcaster. از این زمان به بعد، در دستهی تمام گیتارهای فندر از تراس راد استفاده شد. کمپانی گرچ (Gretsch) که در آن روزگار سازنده گیتارهای الکتریک هالو بادی بود، با طرح یک شکایت، ادعا کرد که عنوان Broadcaster، نام تجاری سری درامهای Broadkaster این کمپانی را به خطر میاندازد و باید این اسم از روی گیتارهای فندر حذف شود. به همین دلیل فندر اسم گیتار خود را به Telecaster تغییر داد. این طرح با موفقیت چشمگیری روبرو شد و تا همین امروز نیز عاشقان سینهچاک بسیاری دارد. (برای مطالعه بیشتر در مورد این گیتار، به مقالهی تاریخچه تلکستر مراجعه کنید)

سال ۱۹۵۲ Gibson Les Paul
مدل Les Paul، حاصل کار مشترک کمپانی گیبسون و ستاره پاپ، مخترع وسایل الکترونیکی و گیتاریست چیرهدست جز، لس پال است. با معرفی فندر تلکستر به بازار موسیقی در سال ۱۹۵۰، گیتار الکتریک به یک ویروس فراگیر تبدیل شد. در پاسخ به این موج جدید، تد مککارتی (Ted McCarty)، رئیس کمپانی گیبسون، از لس پال خواست که بهعنوان مشاور به این کمپانی بپیوندد. لس پال یک نوآور مورد احترام بود و چندین سال هم روی طراحی گیتار خودش کار کرده بود. او طرح آزمایشی نسبتاً موفق خود به نام Log guitar را نیز با خود به گیبسون برد. لس پال از طرح خود با عنوان “جاروی جادوگر پیکاپدار” یاد میکرد. در سال ۱۹۵۰، کمپانی گیبسون با او قراردادی بست و طرح Log guitar را نیز از او خرید؛ اما لس پال، از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ در کمپانی Gibson، روی طرحی کار کرد که با نام خود او معروف است و تا همین امروز نیز از مهمترین گیتارهای سالید بادی دنیا بهحساب میآید.

log guitar
در سال ۱۹۵۰، کمپانی گیبسون با او قراردادی بست و طرح Log guitar را نیز از او خرید؛ اما لس پال، از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ در کمپانی Gibson، روی طرحی کار کرد که با نام خود او معروف است و تا همین امروز نیز از مهمترین گیتارهای سالید بادی دنیا بهحساب میآید.

سال ۱۹۵۴ Fender Stratocaster
Fender Stratocaster که معمولاً از آن با عنوان Strat یاد میشود، در سال ۱۹۵۴ توسط لیو فندر، جرج فولرتون (George Fullerton) و فردی تاوارز (Freddie Tavares) طراحی شد و تا همین امروز نیز توسط Fender Musical Instruments Corporation تولید میشود. این گیتار دارای سه ویژگی خاص بود که آن را در سال ۱۹۵۴ به طرحی انقلابی مبدل ساخت: ۱ـ بدنهی دو کاتاِوِی با لبههای گرد ۲ـ بریج ترمولو ساخت فندر و ۳ـ اولین سالید بادی که سه پیکاپ داشت. یک سوئیچ سهحالته، به نوازنده امکان انتخاب پیکاپها را میداد. این سوییچ بعدها به یک سوییچ پنجحالته تغییر کرد و دو تُن دیگر نیز به مجموعه سه تُن استرت اضافه شد.
تا اینجا، مسیر تحول گیتارهای الکتریک سالید بادی را بهصورت گذرا بررسی کردیم. لازم به ذکر است که سه طرح آخر، یعنی استرتوکستر، تلکستر و لس پال، آنقدر طرحهای موفق و معتبری هستند که گیتاریستها عموماً مایلند که یا هر سه آنها را داشته باشند و یا با ترکیب آنها، بهنوعی به صدای هر سه ساز دسترسی داشته باشند. اینجاست که ایده ساخت گیتارهای هیبریدی و سوپر استرتها در ذهن نوازندگان نقش بست تا بدین نحو، مزایای این سه طرح کلاسیک و مهم را در قالب یک گیتار در اختیار داشته باشد. در مقالات بعدی، سعی میکنم به سوپر استرتها و سالید بادیهای مدرن بپردازم.
نویسنده و گردآورنده: بابک آخوندی
این مقاله های دنباله دار را سری بزارید لطفاً
عالیه واقعا دمتون گرم استفاده کردم
بسیار آموزنده و پر محتوا.ممنون از مجموعه گیتار ایران و جناب بابک آخوندی که مثل همیشه با مقالات استثنایی شان ما را مجذوب میکنند.