یاد گرفتن یک ساز دیگر شما را به درامری بهتر تبدیل کرده، افقهای موسیقایی شما را گسترش داده و گوشهای شما را تقویت میکند.
گوش کردن یکی از مهمترین نکات در ساز زدن با سایر نوازندگان است و فراگرفتن مهارت نواختن پیانو، بیس یا گیتار میتواند ذهن شما را رو به عرصههای موسیقایی جدیدی باز کند.
این کار همچنین میتواند از ساز زدن از روی عادت و یا نواختن نتهای اضافه که به آهنگ خدمتی نمیکنند، جلوگیری کند. برخلاف جوکهای بیمزهای که درباره درامرها گفته میشود، درامرها نیز موزیسین هستند و باید المانهایی چون ملودی و هارمونی را در هنگام ساز زدن در نظر داشته باشند؛ درست مانند سایر موزیسینها.
پس بیایید ببینیم که چرا درامرها نیز باید نواختن یک ساز دیگر را بیاموزند.
۱. سهولت بیشتر در تمرین گروهی
این کار باعث میشود ارتباط بهتری با سایر اعضای گروه داشته باشید. مثلاً اگر کسی بگوید «دوباره از سر آکورد لا مینور بزنیم»، اگر کمی دانش گیتار یا پیانو داشته باشید، دقیقاً خواهید دانست که باید از کجا شروع کنید. تنها توان تشخیص آکوردهای مینور و ماژور از یکدیگر میتواند یک ابزار بسیار ارزشمند باشد.
همه موزیسینها از جمله درامرها، باید نواختن پیانو را بلد باشند؛ زیرا این ساز تمام المانهای اصلی موسیقی شامل ریتم، ملودی و هارمونی را در بر دارد.
همچنین بسیار مفید است که درامرها آواز خواندن نیز بلد باشند. اینکه بتوانید با خواندن ملودیها با سایر اعضای بند ارتباط برقرار کنید، به شما کمک میکند که راحتتر به قسمتهای مختلف آهنگ اشاره کنید. لازم نیست بتوانید مثل پاواروتی بخوانید و فقط کافیست آنقدر دقیق بخوانید که سایرین منظور شما را متوجه شوند.
۲. جلوگیری از گم کردن فرم آهنگ
وقتی برای اولین بار آهنگی را مینوازید، هر ذره اطلاعاتی که درباره آهنگ بدست آورید به شما کمک خواهد کرد. تعویض آکوردها، ملودیها، سرخطهای آواز و خطوط بیس میتوانند بهعنوان نشانگرهایی برای یافتن موقعیت شما در آهنگ عمل کنند.
مثلاً اگر ترتیب آکوردها در قسمت بریج آهنگ با سایر قسمتها تفاوت دارد، تشخیص صدادهی این آکوردها میتواند به شما کمک کند تا بدانید که در کدام قسمت آهنگ قرار دارید. نیازی نیست دقیقاً بدانید که چه آکوردهایی نواخته میشوند و یا در کدام گام هستید؛ بلکه کافیست تشخیص دهید که صدا و رنگآمیزی موسیقی تغییر کرده است.
میتوانید از این دانش استفاده کرده و آنچه را که مینوازید با سایر اعضای گروه هماهنگ کنید؛ مثلاً شروع به نواختن روی رایدها کنید، دینامیک را تغییر دهید یا خطی که مینوازید را عوض کنید.
۳. کمک به حس ریتمیک
هر نوازندهای ضرب را به روش خود درک میکند و آموختن نوازندگی گیتار بیس برای درامرها بسیار مفید است؛ زیرا ارتباط این دو ساز در گروو، شالوده ریتم آهنگ را تشکیل میدهد. توان شنیدن اینکه خطوط بیس چگونه ساخته میشوند به درامر کمک میکند که الگوهای ریتمیک خود را بهتر با بیس هماهنگ کرده و گروو مستحکمتری ایجاد کند.
برای یک مبتدی، آموختن نوازندگی بیس از نظر هارمونیک چندان چالشبرانگیز نیست؛ زیرا بیشتر به نواختن تکنتها خواهید پرداخت تا نواختن آکوردها.
۴. ارتقاء تکنوازی
فرا گرفتن یک ساز دیگر به شما کمک میکند که به جای چیدن رودیمنتهای نامربوط پشت سر هم، بر روی کیت درامز خود ملودی بنوازید. تکنوازان زبده بر روی هر سازی میتوانند یک ایده ساده را انتخاب کرده و آن را بسط دهند. به این مفهوم در موسیقی کلاسیک «توسعه موتیف» گفته میشود.
یکی از بهترین تکنیکها برای نواختن تکنوازیهای جالب بر روی درامز این است که در حین تکنوازی، ملودی آهنگ را در ذهن خود زمزمه کنید. این کار کمک میکند که تکنوازی شما به بخشی از آهنگ تبدیل شده و در محیط پیرامون خود حل شود. نوازندگان گیتار، سازهای بادی و حتی خوانندهها نیز این کار را انجام میدهند.
۵. درک شنیداری بهتر از نقش سایر سازها در موسیقی
هر ساز فرکانسهای متفاوتی دارد و بد نیست بدانیم که درامز چگونه در قالب آهنگ جا میگیرد تا از تلاقی فرکانس سازها جلوگیری به عمل آوریم. برای مثال، بیس درام از فرکانسی بم و نزدیک به گیتار بیس برخوردار است؛ پس شاید بد نباشد در هنگام تکنوازی بیس، بیشازحد از این قطعه از درامز خود استفاده نکنید. سنجها فرکانس بالاتری داشته و در محدوده صوتی صدای خواننده و گیتارها قرار میگیرند؛ پس بهتر است بخشهای خلوتتر آهنگ را با استفاده از سنجها شلوغ نکنیم.
البته این مسئله بیشتر مربوط به سطح پیشرفته است، اما بد نیست که مبتدیها و هنرجویان سطح متوسط نیز درباره آن فکر کنند؛ زیرا این کار شما را به درامری بسیار بهتر بدل میکند (و هم گروهیهای شما را نیز خوشحال میکند).
۶. افزایش انعطافپذیری و سهولت در استخدام
هرچه مهارتهای شما بیشتر باشند، فرصتهای بیشتری در کار کردن با سایرین به سراغ شما خواهند آمد. مثلاً اگر برای استخدام در یک گروه آزمون عملی داده باشید و انتخاب آنها به دو درامر خوب محدود شده باشد، اگر نفر اول توان آواز خواندن داشته و دیگری این توان را نداشته باشد، ممکن است کفه ترازو به نفع درامر اول سنگین شود.
هنرمندانی مانند فیل کالینز و دیو گرول، در حرفه هنری درخشان خود بهعنوان درامرهایی فعال بودهاند که میتوانستند نقش خواننده را نیز به عهده بگیرند. حتی توان خواندن خطوط همخوان یا هارمونی وکال نیز مهارتی ارزشمند است.
امروزه بسیاری از درامرها از لوپها، کیبورد و سایر سازهای الکترونیک نیز در کیت خود استفاده میکنند. اگرچه لازم نیست بار یک گروه را به تنهایی به دوش بکشید، ولی داشتن مهارت نوازندگی پیانو میتواند به شما کمک کند که گستره مهارتهای خود بهعنوان نوازنده را ارتقاء داده و امکانات جدیدی را برای گروه فراهم کنید.
۷. تجربهای لذتبخش و یک خروجی خلاقانه
گاهی ممکن است میل به نواختن موسیقی داشته باشید، اما در تمرین درامز به بنبست رسیده باشید. به دست گرفتن بیس یا گیتار میتواند کمک کند انرژی موسیقایی خود را تخلیه کرده و یا حتی خلاقیت خود در جلسات تمرین درامز را افزایش دهید. همچنین میتوانید با استفاده از گیتار یا پیانو آهنگ بسازید و به ایدههای موسیقایی خوبی دست پیدا کنید و در جلسات تمرین گروهی آنها را به گروه عرضه کنید.
مخلص کلام این است: مهم است که درامرها موزیسینهایی تمامعیار باشند و دانشی عملی از تمام جنبههای موسیقی داشته باشند. هر چیزی که بر روی درامز مینوازید، تحت تأثیر چیزی است که سایر سازهای گروه مینوازند و هرچه بیشتر بدانید، میتوانید بهتر بنوازید. پس یک ساز دیگر را به دست گرفته و شروع به نواختن کنید.
منبع: Drumeo
مترجم: کیان ایرجی