هر یک از ما به مدلهای خاصی علاقه داریم؛ ولی عقیدهی اکثر قریببهاتفاق گیتاردوستان بر این است که گیتارهای گیبسون لس پال استاندارد سانبرست ساختهشده بین سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۰، بهترین گیتارهای تمام دوران هستند. امروزه از این لس پالهای جادویی با عنوان خودمانی “برست” (Burst) یاد میشود. ما از یک راک استار انگلیسی و مردی که به تعداد موهای سرش برست نواخته خواستیم که به ما توضیح دهد چرا این گیتارها بهترین گیتارهای تاریخ هستند.
بعضی چیزها در زندگی هستند که بدون مکث و بهراحتی آنها را بهترین میخوانیم. برای مثال افراد اندکی با این گفته مخالف هستند که Eric Morecambe و Ernie Wise بهترین کمدینهای تاریخ بودهاند. با اینکه متأسفانه هر دوی آنها سالهاست دیگر در میان ما نیستند، ولی هنوز بهترین برنامه کریسمسی تلویزیون، نمایشهای کمدی آنهاست.
یا مثلاً بهراحتی میتوان از جاگوار تیپ E بهعنوان زیباترین اتومبیلی که تابهحال ساخته شده نام برد. حتی Enzo Ferrari هم این گفته را تصدیق کرده است. درست است که Daniel Craig برای نقش James Bond انتخابی عالی بوده، ولی همه ما موافقیم که Sean Connery اصل جنس است و بس. بهترین فیلم؟ Citizen Kane، بهترین گروه موسیقی؟ The Beatles، بهترین گیتاریست؟ Jimi Hendrix، بهترین سولوی گیتار؟ Stairway to Heaven.
بهترین گیتار الکتریکهای همه اعصار؟ گیتارهای Gibson Les Paul Standard ساختهشده بین سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۰.
اگر ۶۰ سال گذشته را مرور کنیم، هیچ گیتاری را نخواهیم یافت که به اندازه “برست”ها مورد ستایش و پرستش قرار گرفته باشد و به اسطوره تبدیل شده باشد.
تلکسترهای Blackguard با فاصلهای کم در مقام دوم قرار میگیرند، ولی خیرهکنندگی “برست”ها ماجرای دیگریست.
در حالی که Broadcaster (که بعدها تلکستر نام گرفت) از زمان تولدش در سال ۱۹۵۰ تاکنون بهصورت مداوم در خط تولید قرار داشته، لس پال استانداردهای اواخر دهه ۵۰، با وجود بهرهمندی از هامباکرهای خوشصدای PAF، بین نوازندگان گیتار آن زمان آمریکا زیاد مورد توجه قرار نگرفتند و بالاخره در سال ۱۹۶۰ از خط تولید گیبسون حذف شدند و با مدلی که امروزه ما آن را با نام SG میشناسیم، جایگزین شدند.
اگر گیتاریست انگلیسی جوانی به نام Eric Clapton پس از خروج از گروه Yardbirds و پیوستن به گروه John Mayall’s Blues Breakers نیاز به یک گیتار جدید نداشت، همین جا میتوانست آخر داستان لس پال استاندارد باشد.
گیتاری که اریک در سال ۱۹۶۵ خریداری کرد، تاریخ راک را تغییر داد و نظر گیتاریستهای نسل بعد را به سازی جلب کرد که ۵ سال قبل از آن به قبرستان قراضهها تحویل داده شده بود.
جالب اینکه اریک آن لس پال استاندارد ۱۹۶۰ را در روزگاری که دستمزد متوسط مردم حدود ۷۵۰ پوند در سال بود، به قیمت ۱۳۰ پوند خرید. این رقم به حساب امروز چیزی حدود ۱۳۰۰۰ پوند است. امروزه با پرداخت ۱۳۰۰۰ پوند، حتی اجازه نزدیک شدن به یک لس پال اصل آن سالها هم به کسی داده نمیشود؛ چه رسد به خریدن یکی از این سازهای افسانهای.
مقصر، آلبوم Beano است
حالا چرا اکثر ما پذیرفتهایم که لس پالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۰ و دقیقتر بگوییم لس پالهای ۱۹۵۹، بهترین گیتارهای الکتریک تمام دوران هستند؟
اولین جایی که این گیتار تُن گرم خود را به رخ کشید، آلبوم Beano از گروه John Mayall’s Blues Breakers بود. این آلبوم در سال ۱۹۶۶ منتشر شد و در آن اریک کلپتون با لس پال ۱۹۶۰ خود نوازندگی کرد. در طرح روی جلد این آلبوم، کلپتون یک مجله Beano در دست دارد که به همین دلیل، این آلبوم به Beano Album معروف شده است. در سال ۱۹۶۷، John Mayall به همراه Peter Green و لس پال مشهورش، قطعه Hard Road را عرضه کرد. این ساز که صدایی بسیار متمایز دارد، همان لس پال استانداردی است که بعدها به Gary Moore رسید و پس از او توسط Kirk Hammett خریداری شد.
در سالهای بعد، نوازندگانی چون Jimmy Page از گروه Led Zeppelin، بلوز من مشهور آمریکایی Michael Bloomfield، زندهیاد گری مور، Paul Kossoff نابغه گروه Free و نوازنده معاصر Joe Bonamassa، مهر تأییدی زدند بر جادویی بودن لس پالهای اواخر دهه ۵۰.

حالا مسئله این است که چند نفر از ما شانس نزدیک شدن به چنین لس پالی و نواختن با آن را داشتهاند؟ آیا درست است تنها با اتکا به اینکه چند راک استار با این سازها نواختهاند، بپذیریم این لس پالها بهترین گیتارهای دنیا هستند؟
پاسخ مثبت است. مخصوصاً اگر آن راک استار، Bernie Marsden گیتاریست سابق Whitesnake و صاحب لس پال مشهوری به نام ‘The Beast’ باشد که یک نمونه استثنایی از لس پال استاندارد ۱۹۵۹ است. عده اندکی مثل برنی در موقعیتی هستند که بتوانند در وصف خصوصیات ویژه یک “برست” واقعی صحبت کنند. او در ضمن در مورد یکی از بزرگترین شایعات مربوط به لس پالهای ۵۸ تا ۶۰ نیز صحبت میکند. شایعهای که میگوید همه لس پالهای ۵۸ تا ۶۰ معرکه هستند. برنی میگوید این یک افسانه است و همه برستها عالی نیستند. خود او چند سال پیش یکی از برستهایش که از Keith Richards خریده بوده را فروخت (همان لس پالی که ریف قطعه I Can’t Get No Satisfaction با آن اجرا شده است)؛ چون بهخوبی ‘The Beast’ نبود.

به هر صورت، شاید اریک کلپتون با کارش در آلبوم Beano دنیا را تکان داد، ولی Keith Richards یکی از این گیتارها را در سال ۱۹۶۴ در تور آمریکا در شوی Ed Sullivan و ضبط قطعه (I Can’t Get No Satisfaction) استفاده کرده بود. Bernie میگوید ریچادز “قهرمان ناشناس برست است.” دلیل نادیده انگاشتن ریچادز در این داستان، شاید این است که او در سالهای ابتدایی گروه، بیشتر یک ریتم گیتاریست بود یا شاید هم دلیل این امر این باشد که او آنقدر با گیتارهای گوناگون دیده شده که به اندازه اریک به چشم نیامده است. در ضمن آن لس پال برای مدت زیادی هم در مالکیت Keith باقی نماند. البته Bernie هم مدت زیادی آن را در مالکیت خود نداشت.
برنی میافزاید “نه به خاطر اینکه آن لس پال بد بود، بلکه چون من The Beast را داشتم و خب The Beast از آن برستهای خیلی خوب بود. از طرفی یک نفر میخواست برست Keith را به دو برابر آنچه برایش پرداخته بودم از من بخرد و من هم فروختمش. اگر میدانستم که روزی آن گیتار به قیمت میلیون دلاری میرسد، هرگز نمیفروختمش. وقتی آدم ۲۲ ساله است، جور دیگری فکر میکند و تنها چیزی که میخواهد یک گیتار خوب است”.

او در ادامه میگوید “در دوره ما نکته مهم این بود که گیتار را به امپ وصل کنیم و از آنچه گیتار و امپ با هم ارائه میکردند خوشمان بیاید. هیچیک از ما به قوسهای صفحه رویی یا به هداستاک توجهی نداشت. کوکها تنها چیزهایی بود که بهشان توجه میکردیم؛ چون میخواستیم آنها را با کوکهای Grover عوض کنیم. چه لازم بود و چه نه، کوکها با کوکهای Grover تعویض میشدند. یکی میگفت Grover بهتر است، ما هم گوش میکردیم. هرگز به اینکه تاپ مِیپِل چقدر خوشنقش و موجدار است یا چقدر سانبرست روی بدنه خوب کار شده، فکر نمیکردیم. در کل میدانستیم که گیتار زیباییست، اما نکته مهم این بود که گیتارهای خوشصدایی بودند.”
David Davidson هم با این گفته موافق است که همه برستها عالی نیستند. او بهعنوان سرپرست و مدیر عامل موزه گیتار Songbirds در چاتانوگای تنسی، در کشف و خرید گیتارهای وینتج استثنایی تجربه زیادی دارد.
دیوید میگوید “ما اینجا ۳۶ تا برست داریم. تقریباً هر بار از بین ۳ یا ۴ برست، من یکی را انتخاب کردهام و بقیه را پس فرستادهام تا مطمئن باشم که بهترینها را گردآوری کردهایم. شاید تاپ بعضی از آنها از بهترین flame برخوردار نباشد و خب، flame برخی هم غیرقابلباور است، اما من تضمین میکنم که تکتک آنها، بسیار خوشصدا و خوشدست هستند؛ زیرا ما آنها را تنها برای نمایش در موزه خریداری نمیکنیم”.
او میافزاید “بعضی از ۵۹ها نسبت به بقیه خوشصداتر و خوشحستر هستند. من دانشمند نیستم، ولی شنیدهام که صدا و حس این گیتارها با رگه چوب ارتباط دارد. اگر به پشت لس پال نگاه کنید و در چوب ماهوگانی رگههای پیچدار و مواج ببینید، معمولاً نباید از آن ساز، ساستین زیادی انتظار داشته باشید. همچنین شنیدهام هیچیک از هامباکرهای PAF مثل هم نیستند و همه آنها عالی نیستند”.

انفجار قیمت
برنی مارسدن نهتنها جزو اولین گیتاریستهایی بود که متوجه شدند برستها سازهای ویژهای هستند، بلکه کسی بود که در اواخر دهه ۷۰ متوجه سیر صعودی قیمت و ارزش برستها شد.
او میگوید “کسی را در لندن میشناختم که با John Entwistle (بیسیست گروه The Who) کار میکرد. او یک پایش در مغازههای سازفروشی Denmark Street لندن بود. اسمش Robert Johnson بود و گیتاریست خیلی خوبی بود. هر از چند گاهی میبینمش. در ممفیس زندگی میکند. خلاصه او یک ۵۹ واقعاً خوب داشت. انگار همین چند روز پیش بود که به من میگفت: باید یکی از این گیتارها بخری… سرمایهگذاری خوبیست. آن زمان من هفتهای ۱۵ پوند درآمد داشتم و این حرف برایم بیمعنی بود”.
در زمان نگارش این مطلب، قیمت یک برست درستوحسابی ۵۹ در مغازهای در Denmark Street لندن، ۱۹۹،۰۰۰ پوند و قیمت یک برست ۵۸، ۱۶۹،۰۰۰ پوند است.
با چرخی در اینترنت، ۵۹هایی به قیمت ۳۰۰،۰۰۰ پوند هم پیدا کردیم. نمونههای ۱۹۶۰ هم از ۱۰۰،۰۰۰ تا ۲۲۵،۰۰۰ پوند فروخته میشوند. این را هم میدانیم که Joe Bonamassa برای ‘Skinner Burst’ بیشتر از ۲۰۰،۰۰۰ پوند پرداخته است. آن برست که به Keith Richards متعلق بود و بالاتر در موردش صحبت کردیم، توسط یک کلکسیونر به قیمتی بیش از ۱،۰۰۰،۰۰۰ دلار خریداری شد. هرچند قیمت نهایی معامله فاش نشده است.
یکی دو سال پیش هم لس پال Paul Kossoff برای فروش ۲۵۰،۰۰۰ پوند قیمتگذاری شد. البته در مقایسه با قیمت برست Peter Green که یک میلیون پوند را رد کرده، ۲۵۰،۰۰۰ پوند قیمت خیلی خوبیست.
برنی فقط خدا عالم است که The Beast تو چقدر میارزد! او در این مورد میگوید: “نمیخواهم زیاد بهش فکر کنم. اگر این فکرها را میکردم هرگز با خودم بیرون نمیبردمش”. وقتی به عقب نگاه کنیم، اینکه این همه برست از دهه هفتاد و هشتاد جان سالم به در بردهاند، بیشتر شبیه یک معجزه است. برای گیتارهای وینتج، این دو دهه حکم عصر یخ برای دایناسورها را دارد.
در این دوره زمانی، گیتاریستها به جان گیتارهایشان میافتادند و آنها را بهاصطلاح مُدیفای میکردند.
دیدن یک گیتار وینتج کلاسیک دستکاریشده که مثلاً برای نصب یک وایبراتو Kahler سوراخ شده یا بدنه آن برای نصب پیکاپ Super Distortion کندهکاری شده، مثل این است که تلویزیون را روشن کنیم و ببینیم پسر همسایه اهرام مصر را تعمیر و نوسازی کرده است. چه حالی به آدم دست میدهد؟

تعمیرها و دستکاریها
David Davidson اذعان میکند که برستهای دستکاریشدهی زیادی در بازار وجود دارند. با اینکه تعویض کوکهای اصلی برستها با کوکهای Grover در آن زمان بسیار رایج بود، ولی حتی همین تغییر هم باعث میشود دیوید از ورود آن گیتار به موزه Songbirds جلوگیری کند. با این حال دستکاریهایی وجود دارد که ممکن است در بازار کلکسیونرها قابل قبول محسوب شود.
دیوید میگوید “یک گیتار برای نواخته شدن ساخته شده و اگر شما یک برست ۵۹ دارید که فرتهایش خورده شده بوده و یک تعمیرکار ماهر فرتهای آن را بهخوبی تعویض کرده، من از قیمت آن ساز کم نمیکنم. به نظر من این یک تعمیر ضروری بوده است. در مورد لحیمکاریهای ساز هم همین نظر را دارم”.
بعضی دستکاریها هم هستند که بهسختی میتوان به وجود آنها پی برد. “مهارت تعمیرکارها در مخفی کردن تعمیرات بالا رفته است. عده اندکی میتوانند بفهمند که ساز تعمیر شده یا نه. من معتقدم هر کس که میخواهد ساز وینتج خریداری کند، باید از همراهی یک فرد خبره بهرهمند شود. بعضیها فکر میکنند خبرهاند و همین باعث میشود سرشان کلاه برود”.
اولین و مهمترین مرحله این است که شکار خود را بشناسید. از سال ۱۹۵۸ گیبسون تصمیم گرفت که نام Les Paul Model را به Les Paul Standard تغییر دهد. تا آن موقع همه این گیتارها طلاییرنگ بودند. در پاییز ۱۹۵۸، برای اولین بار رنگ زیبای cherry sunburst جایگزین Goldtop شد.
یک نمونه Burst ’۵۸ با شماره سریال ۳۳۲۲ ۸ به ثبت رسیده که نهتنها فینیش نامعمولی دارد، بلکه برخلاف برستهای دیگر، محل اتصال دو قطعه مِیپِل تاپ آن در وسط قرار نگرفته است. این بدین معناست که تاپ آن قرار بوده زیر رنگ طلایی مخفی شود و به همین علت، تقارن دو قطعه میپل خیلی اهمیتی نداشته است. بنابراین میتوان گفت که کسی رنگ گیتار را تغییر داده است. برستهای مربوط به اوایل سال ۱۹۵۸ که در کارخانه به رنگ سانبرست تولید شده باشند چندان زیاد نیستند. یک نمونه دیگر با شماره سریال ۳۰۹۶ ۸ هم به ثبت رسیده که معلوم نیست کجاست.
با تمام اینها، در دهه ۶۰ و در میان گیتاریستهای بریتانیایی، تغییر رنگ Goldtopها به Sunburst چندان غیرمعمول نبود. زیرا همه میخواستند لس پالشان شبیه لس پال Eric Clapton باشد. معمولاً زیر فینیش Goldtop، خبری از چوب میپل موجدار نبود و ضمناً در اکثر موارد، اتصال دو قطعه میپل هم نامتقارن بود. خود برنی، قبل از The Beast، یک لس پال ۵۲ یا ۵۳ Goldtop تغییر رنگ دادهشده داشته است.

صدای برست ۵۹
در حالی که برستهای ۵۸ و ۶۰ طرفداران خود را دارند، دیویدسون توضیح میدهد که چرا برست ۵۹ سلطان برستهاست.
“فکر میکنم سال ۵۹ سالی بود که گیبسون همهچیز را درست کنار هم قرار داد. در مدل ۵۹ هنوز دسته ساز کتوکلفت بود، ولی فرتهای ساز هم چاقوچله شده بودند. مدل ۵۸ دارای دسته چاقوچله ولی فرتهای کوتاه بود. در مدل ۶۰، اگر جزو نمونههای ساختهشده در اوایل سال ۱۹۶۰ نباشد، دسته گیتار بسیار باریکتر شده و فرتها هم بزرگترند. اگر دسته چاق و فرتهای بزرگ بخواهیم، مدل ۵۹ و تعدادی از ۶۰های ساختهشده در اوایل سال، دارای این ویژگی هستند. دسته چاق و فرتهای بزرگ، به دلیل ایجاد راحتی در بِند کردن، بیشترین طرفدار را دارد.”
با علم به اینکه دستهها همگی با دست فینیش میشدهاند، تعجبی نخواهد داشت که حتی گیتارهایی از یک سری مشخص نیز از نظر حس با هم تفاوت داشته باشند. “بله تفاوتهایی هست؛ معمولاً در قطر دسته. من متوجه شدم این تفاوت در حدفاصل فرت ۳ تا ۱۲ حس میشود. بعضیها در این محدوده قطورتر از بقیه هستند و بعضیها باریکتر”. در ضمن، یکی از عوامل محبوبیت بیشتر ۵۹ها، تعداد گیتاریستهای مشهوریست که با ۵۹ مینواختهاند.
“من با ۵۸های ریفرتشده با فرتهای بزرگتر بسیاری نواختهام که دقیقاً به خوبی ۵۹ صدا میدادهاند” دیوید ادامه میدهد “بله قبول دارم که بهواسطه کسانی که با ۵۹ مینواختهاند، این مدل کمی عزت بیشتری پیدا کرده است؛ ولی از این زاویه هم میتوان به موضوع نگاه کرد که چرا آن گیتاریستهای مشهور ۵۹ را ترجیح داده بودند؟ اینجاست که فکر میکنم دسته قطور و فرتهای بزرگتر، دلیل بهتر بودن ۵۹هاست. به نظر من، ۵۹ اوج کمال بِرست است”.

مدلهای reissue
با کمال تأسف، نزدیکترین راهی که اکثر ما میتوانیم از طریق آن داشتن و نواختن یک برست ۵۸، ۵۹ و ۶۰ را تجربه کنیم، مدلهای reissue مدرنی هستند که گیبسون کاستوم شاپ ارائه میکند. پرسش اینجاست که این مدلها چقدر به اصل جنس نزدیک هستند؟
برنی میگوید “به نسبت پولی که پرداخت میکنیم، این مدلها خیلی به برستهای اصل نزدیک هستند”. نباید در درستی نظر او شک کرد. برست برنی (Beast)، یکی از اولین نمونههایی بود که گیبسون در برنامهای به نام Collector’s Choice تصمیم به مطالعه و نمونهبرداری برای بازسازی آن گرفت. اولین گیتاری که تحت برنامه Collector’s Choice بازسازی شد، نمادینترین برست ۵۹ جهان است که متعلق به پیتر گرین و پس از او گری مور بود. اصل این گیتار بعدها توسط کلکسیونر معروف، Melvyn Franks خریداری شد و در حال حاضر در اختیار کرک هَمت است.
دیویدسون همانند بسیاری دیگر از افراد، از رویه تجاری گیبسون بسیار ناخرسند است. او میگوید: “تا چند سال پیش، گیبسون با عرضه گیتارهایی تحت عنوان historic که بازسازی گیبسونهای قدیمی بودند، محصولات بسیار خوبی عرضه میکرد. اما اکنون از اینکه استانداردهایشان را سالبهسال تغییر میدهند بسیار ناراضیام. انگار با خودشان میگویند امسال دیگر متوجه شدیم چی کار کنیم؛ از چسب حیوانی استفاده میکنیم و گیتاری بینقص میسازیم. اما سال بعد باعث میشوند در مورد سازی که خریدهاید، احساس بدی به شما دست بدهد. چون نسخه جدید خیلی بهتر است. به نظرم بعضی از افراد از این قضیه کلافه شدهاند. آنها میگویند: من تازه ۸،۰۰۰ دلار بابت سازی پول دادهام که فکر میکردم یک لس پال بینقص است؛ اما الان نهتنها متوجه شدهام که لس پال جدید و بینقصتر ۱۰،۰۰۰ دلار قیمت دارد، بلکه ساز ۸،۰۰۰ دلاری من اکنون ۵،۰۰۰ دلار میارزد. این مسئله خیلی ناراحتکننده است”.
در نهایت، برنی از اینکه The Beast عزیزش را نگه داشته بسیار خوشحال است.
منبع: MusicRadar
نوشته: Ed Mitchell
ترجمه: بابک آخوندی
مطلبی بود که با لذت خوندم
سپاس از وقتی که برای ترجمه گذاشتین
حقیقتا بعضی سازها خودشون شخصیتی جدا از کارکتری که نوازنده بهشون میده دارن ، گیبسون مورد بحث هم از این موارده
ممنون ، از خواندن مقاله لذت بردم