امروز به خلاصه تاریخچه دیجی میپردازیم: پیدایش نام دیجی، اولین اجرای زنده دیجی، تأثیر سیستم صوتی جاماییکا بر ریمیکس کردن و تأثیر این موارد بر موسیقی هیپ هاپ.
تاریخچه عبارت دیجی کمی مبهم است و شخص یا زمان بهخصوصی در تاریخ وجود ندارد که بتوانیم با اطمینان بگوییم اولین دیجی تاریخ از کجا سر بر آورده است؛ زیرا تعریف دقیق اینکه دیجی چه کسی است و چه کار میکند قابل بحث است.
برخی با شنیدن کلمه دیجی به یاد تصویر پیست رقص تاریک میافتند که هر چند ثانیه یکبار با رقص نور هماهنگ با موسیقی روشن میشود. برخی نیز شاید به یاد کسی بیفتند که میکروفونی را محکم در دست گرفته و با لحنی محکم و سریع بر روی موسیقی حرف میزند. برای بعضی از افراد نیز دیجی یادآور کسی است که در استودیویی کوچک نشسته و از صبح تا شب موسیقی را بر روی امواج رادیو پخش میکند.
ریشه عبارت دیسک جاکی
حروف دی و جِی مخفف عبارت دیسک جاکی (disc jockey)(کلمه Jockey در انگلیسی به معنای سوارکار یا چابکسوار است) هستند که عموماً اختراع آن را به ژورنالیست و گوینده رادیو آمریکایی، والتر وینچل نسبت میدهند. وینچل اولین بار در سال ۱۹۳۵ از این عبارت برای توصیف مارتین بلاک و برنامه رادیویی به نام Make Believe Ballroom استفاده کرد.
چند سال پیش از این، نوزادی به نام چارلز لیندبرگ جونیور به منظور اخاذی ربوده شد که این حادثه به نام «جرم قرن» شناخته میشود. متأسفانه پایان این حادثه با تراژدی همراه بود و نهایتا بدن بیجان چارلز لیندبرگ جونیور کشف شد. در سال ۱۹۳۵، روند دادگاه قاتل در جریان بود و توجه تمام افکار عمومی به این جریان جلب شده و پس از آن باعث خشم عمومی در جامعه شد. مردم برای دنبال کردن روند دادگاه به رادیو گوش میکردند و مارتین بلاک از فاصله بین بخشهای خبری برای پخش موسیقی استفاده میکرد. برنامه بهگونهای بود که وانمود میشد مارتین بلاک در سالن اجرای زنده است و در حال پخش کردن موسیقی از گروههای محبوب زمانه. به همین خاطر نام برنامه را Make Believe Ballroom یا تالار رقص خیالی گذاشته بودند. این برنامه بهسرعت محبوب شد. برنامهای که بهعنوان میان برنامهای برای بخشهای خبری شروع به کار کرده بود، خیلی زود به پدیدهای مجزا تبدیل شد. شنوندگان از گوش کردن به برنامه لذت میبردند و تهیهکنندگان رادیویی این برنامه را دوست داشتند؛ زیرا هزینه استخدام گروههای موسیقی برای اجرای زنده در استودیو را کاهش میداد. این برنامه سراسر موفقیت بود و پخش موسیقی زنده برای عموم در قالب چنین برنامهای، یک ایده خلاقانه در زمان خود به حساب میآمد.
اولین رویداد زنده دیجی
جیمی سویل مدعی است که برای اولین بار در سال ۱۹۴۳ در شهر لیدز دیجی کردن (DJing) را از رادیو به محیط اجرای زنده آورده است. پس از یک سانحه شغلی در هنگام فعالیت در یک معدن زیرزمینی زغال سنگ، سویل برای مدتی قادر به کار کردن نبود. کمی پس از این حادثه، جیمی برای ملاقات یکی از دوستان به منزل او رفته و با دستگاهی خیرهکننده روبرو میشود: گرامافونی متصل به یک رادیو. او که در اثر روبرو شدن با این دستگاه منقلب شده بود، به این فکر افتاد که مردم برای گوش کردن به این دستگاه پول خواهند پرداخت. جیمی به پول نیاز داشت و فرصتی برای پول درآوردن پیدا کرده بود. او این دستگاه را قرض گرفت و در نزدیکی خانه خود محلی را اجاره کرد و شروع به تبلیغ رویداد زنده خود کرد؛ رویدادی که حضار برای شرکت در آن باید یک شیلینگ حق ورودی میپرداختند. اگرچه تنها ۱۲ نفر برای شرکت در این رویداد حاضر شدند و دستگاه نیز در همان اوایل برنامه سوخت، اما تجربه شنیدن موسیقی ضبطشده در محیط زنده در این نقطه از تاریخ رخ داده بود. سویل نیز نهایت استفاده را از برنامههای بعدی برده و نهایتاً حرفه اجرای زنده دیجی را برای خود برگزید. این رویداد معمولاً بهعنوان اولین رخدادی قلمداد میشود که در آن مردم برای شنیدن موسیقی ضبطشده در یک مکان عمومی پول پرداخت کردهاند؛ بهعبارتی اولین کلاب دنیا! البته پس از آنکه جیمی سویل در سال ۲۰۱۱ از دنیا رفت، معلوم شد که او مرتکب جرایمی وحشتناک و نابخشودنی شده است و به همین دلیل، جامعه دیجیها پس از مرگ این فرد پیشرو، از او فاصله گرفتند.
تأثیر سیستمهای صوتی بر ریمیکس
با گذشت زمان و در دهه ۵۰ میلادی، «سیستمهای صوتی» جامائیکایی در محلههای مختلف از جمله کینگستون باب شده بودند. منظور از سیستم صوتی، گروههای دیجی است؛ گروهی از دیجیها، سلکتورها و موزیسینها که صدای موسیقی را به خیابانها میآوردند. در آن زمان و در فرهنگ جامائیکا، نقش دیجی شبیه به نقش رپرهای امروزی بود. کار دیجیها، رپ کردن یا به عبارت دیگر گفتن جملات کوتاه بر روی موسیقی بود. به کسی که موسیقیها را انتخاب میکرد نیز سلکتور گفته میشد. اگرچه این سیستمها کار خود را از پخش موسیقی آر اند بی آمریکایی شروع کردند، اما کمی بعد به فکر تولید موسیقی خود افتادند؛ در اینجاست که ایده ریمیکس کردن یا استفاده از یک موسیقی موجود برای تولید قطعهای جدید شکل گرفت.
نقش هیپ هاپ در توسعه ترنتیبلیسم
دیجی کردن یا DJing در اصل از پخش موسیقی برای عموم ریشه گرفته و اغلب به انتخاب موسیقی برای پخش اطلاق میشود؛ اما افرادی در طول تاریخ این هنر را به سطحی بالاتر ارتقاء دادند و آن را از انتخاب و چینش موسیقی به حیطهای کاملاً متفاوت سوق دادند. برخی افراد این توان را داشتند که به جای پخش کردن آهنگ، آن را تغییر داده و با استفاده از ترنتیبل، افکتهای جدیدی ایجاد کنند. به این کار، ترنتیبلیسم (turntablism) گفته میشود. اگرچه باید خاطرنشان کنیم که برخی از افراد، دیجیها را از ترنتیبلیستها جدا میدانند و برخی نیز معنی هر دو کلمه را یکسان میدانند. عبارت ترنتیبلیسم تا سال ۱۹۹۵ به کار نمیرفت،. این کلمه زمانی عمومیت پیدا کرد که DJ Babu از آن برای اشاره به دیجیهایی استفاده کرد که در پخش موسیقی مداخله بیشتری میکردند. اگرچه این کلمه پیش از آن رواج نداشت، اما نفس عمل ترنتیبلیسم بسیار رایج بود و افراد زیادی مشغول توسعه تکنیکها و ایجاد خلاقیتهایی در این زمینه بودند.
ترنتیبلیسم را بیشتر با موسیقی هیپ هاپ میشناسند؛ زیرا بنیانگذاران این سبک، تکنیکهای بسیاری را بر روی ترنتیبل ابداع کردند. چهرههای شاخصی در این زمینه وجود دارند که این زیرشاخه هنری را تحت تأثیر قرار داده و با استفاده از این روشهای جدید، سبک منحصربهفرد خود را ایجاد کردند.
DJ Kool Herc بهعنوان «پدر هیپ هاپ» یا «بنیانگذار هیپ هاپ» شناخته میشود. او با نام قانونی کلایو کمپبل در سال ۱۹۵۵ در جامائیکا متولد شد و در سن ۱۳ سالگی به محله برانکس در نیویورک مهاجرت کرد. کودکی دیجی کول هرک در جامائیکا نقش مؤثری در شکل دادن به جستجوهای موسیقایی او دارد و سیستمهای صوتی که در محلههای کودکی او جریان داشتند، منبع الهامی برای او به حساب میآیند. کول هرک زمانی که تنها ۱۸ سال داشت، اولین اجرای زنده خود را بهعنوان دیجی در خیابان سدویک و در مراسم جشن بازگشت به مدرسه خواهر خود انجام داد.
او در مصاحبهای با فرانک بروتن از مجله دیجی هیستوری در سال ۱۹۹۸ میگوید: «خواهرم قرار بود برای سال جدید به مدرسه برود و برای لباس نو به پول نیاز داشت. همچنین میخواست کمی پول برای پسانداز داشته باشد و یک مهمانی هم بگیرد. از من خواست که در مهمانی، موسیقی پخش کنم. من در آن زمان سرگرم کار گرافیتی بودم. در این مهمانی بود که از نقاشی بر روی دیوار فارغالتحصیل شدم و به عالم ترنتیبل پا گذاشتم.»
دیجی جوان در این مهمانی گوشهای از شگردهای خود را نشان داد و همین کافی بود تا مخاطبان برای شنیدن اجرای او ترغیب شوند. کول هرک کار خود را از پخش کردن موسیقی در اماکن تفریحی عمومی شروع کرد، اما خیلی زود به سالنهایی پا گذاشت که بیشتر مناسب نوع اجراهای او بودند.
لقب پدر هیپ هاپ به این خاطر به DJ Kool Herc داده شده که او تکنیکی را ایجاد کرد که هنر DJing را دگرگون کرده و شالودهای برای ترنتیبلیستهای پس از خود و همچنین سبک هیپ هاپ بنا گذاشت. او از دو ترنتیبل استفاده میکرد که هر دو یک صفحه یکسان را پخش مینمودند و تمرکز خود را بر روی فضاهای بین بخشهای آهنگ معطوف میکرد. به جای تمرکز بر روی کورِسها یا بریج یا سایر بخشهای آهنگ، او راهی پیدا کرد که طول پاساژهای آهنگ را طولانیتر کند. با استفاده از یک آهنگ بر روی دو ترنتیبل او میتوانست با تعویض پخش از دستگاهی به دستگاه دیگر پاساژ اهنگ را مکرراً پخش کند.
دیجی کول هرک در مصاحبه خود با بروتن درباره این ایده میگوید: «پاساژها همیشه بخشی از فرمت اجرای من هستند… این ایده از آنجا شروع شد که میدیدم برخی از تماشاچیان منتظر یک پاساژ بهخصوص در آهنگ هستند. من فقط یک ترنتیبلیست ساده نبودم و جمعیت را هم زیر نظر داشتم.» اگرچه کول هرک بنیانگذار روشی است که به ان بریکبیت (breakbeat) گفته میشود، پس از او افرادی پیدا شدند که روش اجرای این کار را ارتقاء دادند.
Grandmaster Flash که نام حقیقی او جوزف سدلر است، یکی دیگر از بچههای محله برانکس بود. او در بسیاری از مهمانیهای دیجی کول هرک شرکت کرده بود و اولین بار که اجرای استاد را در سال ۱۹۷۴ از نزدیک دیده بود، حرکتی درون ذهنش آغاز شده بود. او هم میخواست دیجی باشد. گرندمستر فلش از روش بریکبیت دیجی کول هرک ایدهبرداری کرده و روش اجرای آن را با استفاده از یک مداد شمعی برای علامتگذاری زمان پاساژها بر روی صفحه نرمتر کرد. در حالی که یکی از ترنتیبلها در حال پخش آهنگ بود، او با هدفون به صدای ترنتیبل دیگر گوش میکرد و بهترین زمان را برای تعویض از صفحهای به صفحه دیگر پیدا میکرد. گرندمستر فلش نام این روش را «تئوری میکس سریع» گذاشت. او نهایتاً بنیانگذار چندین تکنیک دیگر شد که هر یک تکنیکی محوری در سبک هیپ هاپ به حساب میآیند.
گرندمستر فلش شروع به همکاری با Gene Livingston کرد که با نام Mean Gene شناخته میشد. این دو نفر تجهیزات خود را به اشتراک گذاشته و بهعنوان همکار با یکدیگر کار میکردند. آنها معمولاً در خانه مین جین تمرین میکردند و تجهیزات گرندمستر فلش تا مدتها در خانه دوستش باقی میماند. اما به غیر از این دو، فرد دیگری نیز در این خانواده بود که استعدادی ویژه در کار با ترنتیبل داشت.
گرندمستر فلش در مصاحبهای با مجله فاندیشن در سال ۲۰۰۲ میگوید: «وقتی از اتاق نشیمن رد میشدم پسری را میدیدم که با دستگاه پخش موسیقی موجود در خانه بازی میکند. متوجه شدم که او میتواند محل پاساژهای آهنگ را پیدا کند و این کار را تنها با یک ترنتیبل انجام میدهد. وقتی پاساژ در حال تمام شدن بود، سوزن را بلند میکرد و دقیقاً سر جایی میگذاشت که پاساژ دوباره شروع میشد. از این کار او واقعاً شگفتزده شدم! خودم نمیتوانستم چنین کاری انجام دهم.»
این پسربچه توجه گرندمستر فلش را جلب کرده بود. گرندمستر درباره دعوت کردن از این برادر کوچک برای پیوستن به گروه صحبت کرد. او مطمئن بود که این پسر میتواند مخاطبان زیادی دست و پا کند؛ اما مین جین اجازه این کار را نداد. در نتیجه، فلش و این پسر بهطور مخفیانه تمرین کردند. این پسر که تئودور لیوینگستون نام داشت، در آینده با نام هنری Grand Wizard Theodore شناخته شد. گرند ویزارد تئودور در ظاهر با برادر خود تمرین میکرد؛ اما بهطور مخفیانه شاگرد گرندمستر فلش بود.
او در مصاحبهای با مجله دیجی هیستوری در سال ۱۹۹۸ درباره آغاز کار بهعنوان دیجی میگوید: «برادرم مین جین با فلش شریک بودند؛ درست مانند یک زوج نامناسب. هر کدام تصویر متفاوتی از ۵ سال یا ۱۰ سال آینده خود داشتند. فلش گروه خود را درست کرد و من و برادرم مین جین، گروهی به نام L Brothers را آغاز کردیم. اعضای این گروه متشکل بود از من، برادرم کوردیو و مین جین. گروه خودمان را درست کردیم. پخش موسیقی در پارکها را از اینجا شروع کردم. اینجا بود که بالاخره همه فهمیدند من هم دیجی هستم.»
تئودور هم مانند استاد خود تکنیکهای منحصربهفردی در ترنتیبلیسم دارد؛ از جمله تکنیک معروف اسکرچینگ (scratching). او در این مورد میگوید: یک روز که از مدرسه برگشتم، در حال پخش موسیقی با صدای بسیار بلند بودم. مادرم با عصبانیت به اتاقم آمد و گفت: وای به حالت اگر صدای آهنگ را کم نکنی! من که هدفون به گوش داشتم نمیتوانستم صدای مادرم را بشنوم. به همین خاطر برای متوقف کردن موسیقی صفحه آن را با دست نگه داشتم و آن را کمی به عقب و جلو چرخاندم. تئودور همیشه به دنبال راهی بود که خود را از سایر ترنتیبلیستها جدا کند و تکنیکهای خود را داشته باشد و اسکرچینگ دقیقاً همان چیزی بود که لازم داشت. این تکنیک تا به امروز هم یکی از شناختهشدهترین تکنیکهای دیجیها است.
هر یک از این افراد در شکل دادن ترنتیبلیسم و موسیقی هیپ هاپ نقش داشتهاند و این فرهنگ را با خلاقیت خود توسعه دادهاند. با گذشت زمان، تکنیکهای این هنر نیز پیشرفت کرد. به این صورت DJing و ترنتیبلیسم با استفاده از صفحه واینل نیز رفتهرفته جای خود را به استفاده از کنترلرهای مدرنی داد که از نظر طراحی شبیه به ترنتیبل بودند، اما به کاربر اجازه میدادند موسیقی را بهصورت دیجیتال بر روی دستگاه بارگذاری کند. با وجود تغییر روش اجرا توسط دیجیها، هیچیک از این پیشرفتها بدون تکیه بر طراحی قدیمی صفحه و ترنتیبل ممکن نمیشد. با وجود همه پیشرفتهای فنی هنوز دیجیهایی هستند که هنر خود را با شیوه قدیمی دنبال کرده و از صفحه برای هدایت پیست رقص و به وجد آوردن جمعیت استفاده میکنند.
نویسنده: Jillian Nguyen
مترجم: کیان ایرجی