در ذهن موزیسینهای سبک الکترونیک و دوستداران سینتی سایزر، نام برخی از افراد با شرکتهایی که در آنها فعال بودهاند، مترادف شده است. گروهی از این افراد همچون باب موگ (Bob Moog) و تام اوبرهایم (Tom Oberheim) نام خود را بر روی شرکت خود گذاشتهاند و مسلم است که نام آنها یادآور مخلوقاتشان شده است. در مقابل، بعضی دیگر از این مخترعان همانند دیو اسمیت (Dave Smith) و کریس هاگت (Chris Huggett) شرکتی با نام خود تأسیس نکردهاند، اما بهعنوان طراح اصلی شرکتهای Sequential و Oxford Synthesizer Company، نقشی چنان مهم و تعیینکننده در روند و محصولات این شرکتها داشتهاند که نام آنها در میان طرفدارانشان، کاملاً با محصولات این شرکتها مترادف است.
اما بسیار کم پیش میآید که چنین طراحان نابغهای، در سالیان فعالیت خود بهعنوان یک سازنده سینتیسایزر، تنها در یک شرکت به کار خود ادامه دهند. بسیاری از شرکتهای تولیدکننده سینت، تاب راه طوفانی و ناهموار این ساز را نیاوردند و به سمت ورشکستگی رفتند. حتی برخی از این برندها که امروز نیز در حال فعالیت هستند، دیگر توسط مؤسسانشان اداره نمیشوند و افرادی دیگر با سیاستهایی متفاوت سکان آنها را به دست گرفتهاند. برای مثال، شرکت Moog در طی فعالیت خود بارها ورشکست شده و توسط شرکتها و افراد مختلف خریداری شده است و حتی در دورهای، شخص رابرت موگ نیز دیگر نقشی در تولید محصولات آن نداشت. به همین دلیل، بسیاری از طراحان نامآشنای سینتیسایزر، علاوه بر کمپانی اصلی خود، در چندین و چند شرکت فعالیت کردهاند. برخی از این افراد، بهطور کامل نقش طراح اصلی این کمپانیها را به عهده گرفتهاند و برخی دیگر تنها در نقش یک مشاور در پروسه طراحی محصولات این شرکتها حاضر شدهاند. اما در اکثر اوقات، به دلیل اینکه نام آنها با برندی بهخصوص گره خورده بوده است، کمتر کسی از همکاریهایشان با شرکتهای دیگر مطلع است.
در این مقاله، قصد داریم به هفت عدد از این موارد بپردازیم؛ همکاریهایی که در آنها، طراحان و سازندگان مشهور سینتیسایزر، دانش خود را در شرکتی غیر از شرکت اصلی خود به کار بردهاند.
باب موگ (Bob Moog)
میتوان گفت که در دنیای موسیقی الکترونیک، هیچ نامی به اندازه نام رابرت موگ یا باب موگ، مؤسس شرکت Moog، شناختهشده نیست.
در سال ۱۹۵۸، رابرت موگ شرکت R.A. Moog Co را تأسیس کرد و به تولید ساز ترمین و فروش آن بهصورت پستی مشغول شد. حدود شش سال بعد و در سال ۱۹۶۴، موگ شروع به تولید سینتیسایزرهای ماژولار کرد و کمی بعد و در سال ۱۹۷۰، از یکی از مهمترین سینتیسایزرهای تاریخ، یعنی Minimoog Model D رونمایی کرد. در حالی که این محصول از بدو ورود به بازار به محبوبیتی فوقالعاده رسید، اما به اوضاع مالی شرکت موگ که در آن زمان رو به افول بود، کمکی مؤثر نکرد. به دنبال همین امر نیز این شرکت یک سال بعد و در سال ۱۹۷۱، با کمپانی Norlin Musical Instruments ادغام شد.
شخص باب موگ تا سال ۱۹۷۷ بهعنوان یک کارمند و طراح در شرکت خود باقی ماند؛ اما پس از آن، تصمیم به خروج از کمپانی موگ گرفت و در سال ۱۹۷۸ شرکت دیگر خود را با نام Big Briar تأسیس کرد. در همین حین نیز وی بهعنوان مشاور تولید سینت در شرکتهای مشهور بسیاری مشغول به کار بود. یکی از این شرکتها، کمپانی Kurzweil Music Systems بود که باب در دهه هشتاد میلادی، حدود پنج سال در آن بهعنوان معاون تحقیق و توسعه محصولات به فعالیت پرداخت. گفته میشود که وی در طول فعالیت خود در کورزویل، نقشی اساسی در طراحی و تولید برخی از محصولات این شرکت، از جمله سینتهای K-250 و K-2000 داشته است. همچنین بخش اعظم طراحی سینتیسایزر Andromeda از شرکت Alesis نیز اثر رابرت موگ است. علاوه بر این، موگ در دهه هشتاد و طی سفری به ایتالیا، به شرکت Crumar نیز در ساخت سینتیسایزر مونوفونیک مشهور Spirit کمک کرد. وسعت همکاری موگ با شرکتهای مختلف، بهخوبی نشاندهنده انگیزه و عشق بسیار او به کار خود بوده است.
Crumar Spirit که توسط تیمی رؤیایی از طراحان سابق شرکت موگ، متشکل از Jim Scott ،Thom Rhea و شخص Bob Moog طراحی شده است، از انعطافی فوقالعاده بهعنوان یک سینتیسایزر مونوفونیک در میان رقبای خود در دهه هشتاد میلادی برخوردار بود. این محصول به دو اسیلاتور با فیلترهای دوگانه چندحالته و چندین منبع ماژولیشن جالب و جذاب مجهز بود که در کنار یکدیگر، آن را به سازی بسیار جذاب و کاربردی تبدیل کرده بودند. علاوه بر اینها، Spirit از یک رینگ ماژولیتور و یک آرپژیاتور داخلی و البته سه پرفورمنس ویل مختلف بهرهمند بود که نوازنده میتوانست به کمک آنها، LFOهای جذاب این سینت را بهنحوی بهینه و جالب به کار گیرد. اما با وجود تمامی این امکانات جالب، Spirit درست در زمانی متولد شد که سینتیسایزرهای آنالوگ مونوفونیک در حال تبدیل شدن به محصولاتی قدیمی و ازمدافتاده بودند و به همین دلیل نیز آنطور که انتظار میرفت، موفقیت تجاری خارقالعادهای را برای شرکت Crumar و طراحان خود رقم نزد.
در دهه نود میلادی، باب موگ برند Big Briar را با عرضه سری پدالهای Moogerfooger به بازار احیا کرد و نام آن را بر سر زبان موزیسینها انداخت. پس از آن و در سال ۲۰۰۲ نیز وی با عرضه چندین سینت آنالوگ مونوفونیک جذاب که یکی از آنها Minimoog Voyager بود، جانی دوباره به بازار این دسته از سینتها بخشید.
دیو اسمیت (Dave Smith)
اگر یک موزیسین باشید، احتمالاً نام دیو اسمیت برای شما بسیار آشناست و البته مترادف است با محصولات فوقالعاده او تحت برند Sequential Circuits که بعدها به Sequential تغییر نام داد. Sequential Circuits در دهه هفتاد میلادی توسط شخص دیو اسمیت تأسیس شد و در همان برهه زمانی، با سینت پلیفونیک بینظیر خود یعنی Prophet-5، دنیای سینتیسایزر و موسیقی الکترونیک را دگرگون کرد. اما فعالیت دیو بهعنوان مهندس و طراح سینت، منحصر به برند او یعنی سکوئنشال نمیشود و وی با چند شرکت دیگر نیز بهعنوان طراح ارشد و مشاور طراحی همکاریهایی داشته است.
شاید امروز با توجه به موفقیت افسانهای Prophet-5، تصور شکست شرکت سکوئنشال برای شما دشوار باشد؛ اما در سال ۱۹۸۷ و با ظهور محصولات مدرنتر و سینتهای دیجیتال، این شرکت دورانی سخت را سپری میکرد و روز به روز به ورشکستگی نزدیکتر میشد. به دنبال همین امر، کمپانی یاماها (Yamaha) تصمیم گرفت تا این شرکت را خریداری کند و تیم فعال در آن که شامل شخص دیو اسمیت نیز میشد را تحت برند DSD Inc یا Dave Smith Designs مشغول به کار کند. اما پس از چندی، این تیم که در مادلینگ فیزیکی و طراحی سینتیسایزرهای نرمافزاری نیز تخصص داشت (دیو اسمیت شخصاً موفق به کسب دو مدرک علوم کامپیوتری و مهندسی الکترونیک شده بود)، تصمیم گرفت تا به شرکت کورگ (Korg) برود و یک شعبه طراحی، تحقیق و توسعه برای این شرکت ژاپنی در ایالت کالیفرنیای آمریکا تأسیس کند.
یکی از پروژههایی که تیم Dave Smith Designs در شرکت یاماها در حال کار بر روی آن بود، سینتیسایزر وکتور Yamaha SY22 بود. این ساز طراحی ویژهای داشت که بسیاری از عناصر آن، از ابداعات صورتگرفته در طراحی سینت مشهور Prophet VS برگرفته شده بود. همچنین این محصول به یک جویاستیک ویژه نیز مجهز بود که نوازنده میتوانست با استفاده از آن، به چهار موتور صوتی سینت که دو عدد از آنها از نوع FM و دو عدد دیگر بر پایه سمپلهای صوتی بودند، دسترسی داشته باشد. بعدها، یک نسخه رومیزی از SY22 نیز با نام TG33 و پس از آن نیز نسخهای پیشرفته و بزرگتر از آن با نام SY35 به بازار عرضه شد.
اما تخصص اصلی تیم DSD در آن زمان، یعنی طراحی سینتهایی با تولید صدا بر پایه وکتور، به ستون اصلی محصولی تبدیل شد که این تیم برای شرکت کورگ طراحی کرد: Korg Wavestation.
این سینتیسایزر نوآورانه که در زمان خود به شهرتی بسیار رسید و تأثیری انکارناپذیر بر دنیای موسیقی الکترونیک نیز گذاشت، نهتنها میتوانست با استفاده از ترکیبی از دو شکل موج صدا تولید کند و بهصورت تدریجی شکل موج خود را تغییر دهد، بلکه از قابلیت ساخت سکوئنس از شکل موجهای مختلف نیز برخوردار بود. در واقع، این ساز مدرن میتوانست انواع موج صوتی قابل تولید خود را در الگوهایی ریتمیک و متغیر کنار یکدیگر بچیند. بعدها، شرکت کورگ چندین مدل دیگر و ارتقایافته از Wavestation را به بازار عرضه کرد و اکنون نیز از همین فناوری که توسط دیو اسمیت افسانهای و تیم او طراحی شده است، در یکی از محبوبترین سریهای سینتیسایزر خود، یعنی Wavestate استفاده میکند.
تاتسویا تاکاهاشی (Tatsuya Takahashi)
تاکاهاشی بیش از هر چیز بهعنوان مهندس و طراح ارشد بخش سینتیسایزر شرکت کورگ از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۷ شناخته میشود و میتوان او را طراح اصلی سازهایی انقلابی نظیر Minilogue و Monologue، سری اولیه محصولات Volca و البته نسخههای بازآفرینیشده سینتیسایزرهای ARP دانست. تاتسویا که در میان همکارانش Tats خطاب میشود، سال ۲۰۱۷ شرکت کورگ را ترک کرد؛ اما وی بهتازگی به شعبه برلین این شرکت بازگشته و در بخش R&D آن مشغول به کار شده است.
اما در این بین و طی این چند سال، تاکاهاشی در چند پروژه بزرگ دیگر نیز همکاری کرده است که مهمترینهای آنها، مربوط به سینتهای Eurorack بودهاند. یکی از این پروژهها، Polygogo از شرکت E-RM است که یک اسیلاتور گرافیکی استریو با تولید صدا به روش Polygonal است. این نحوه تولید صدا طبق گفته شرکت سازنده، بر پایه شکلدهی دو-بعدی به دامنه موجهای صوتی سینوسی است. تاتسویا در این پروژه نقش طراح رابط کاربری را داشته است و یک پنل کاربری بسیار قابل درک و کاربردی، متشکل از یک ناب مجزا برای هر پارامتر این سینت طراحی کرده است.
دیوید کاکرل (David Cockerell)
سینتیسایزرهای معدودی در دنیا وجود دارند که بتوانند همانند EMS VCS3، نوازنده را به وجد بیاورند. VCS3 که در سال ۱۹۶۹ روانه بازار شد، یک ساز بسیار جذاب و کارآمد است که طبق اعتقاد بسیاری از موزیسینها، نوازندگی با آن تجربهای ویژه و بسیار الهامبخش است. شرکت EMS بعدها رویکرد کلی خود در ساخت VCS3 را با سینت قابل حمل Synthi A و البته سینت رومیزی Synthi 100 ادامه داد؛ اما با وجود اینکه این دو محصول نیز در بازار به محبوبیت بسیاری دست یافتند، هیچگاه نتوانستند موفقیت استثنایی VCS3 را تجربه کنند. خالق تمامی این سازهای بینظیر و بسیاری سینتهای افسانهای دیگر از EMS، دیوید کاکرل (David Cockerell) بوده است.
در سال ۱۹۷۴، دیوید به نیویورک سفر کرد تا دوستی را ملاقات کند و در آنجا، با مایک متیوز (Mike Matthews)، مؤسس کمپانی سازنده پدالهای گیتار Electro-Harmonix یا EHX آشنا شد. وی پس از برگزاری چند جلسه با مایک، در سمت طراح ارشد شرکت EHX منصوب شد. در این دوران، دیوید مرحله دوم حرفه خود را شروع کرد و یک مجموعه از محصولات شگفتانگیز همچون پدالهای POG Polyphonic Octave Generator ،Micro Synthesizer و Small Stone را طراحی کرد.
اما هنر دیوید کاکرل در ساخت مدارهای دیجیتال در EHX باعث شد تا او باری دیگر مسیر کاری خود را تغییر دهد و در دهه هشتاد میلادی، به شرکت AKAI بپیوندند. در اواسط دهه هشتاد میلادی، شرکت AKAI تولید تمامی سینتهای آنالوگ خود را متوقف کرده و دستگاههای سمپلر را جایگزین آنها کرده بود. دیوید در این شرکت، چند دستگاه بسیار ارزنده و مهم طراحی کرد که از مهمترینهای آنها میتوان به سمپلرهای S612 ،S900 و S1000 اشاره کرد. همچنین دیوید با همکاری یکی دیگر از نوابغ صنعت سینت، یعنی راجر لین (Roger Linn) در ساخت میدی سکوئنسر و سمپلر درام MPC60 نیز همکاری کرد.
کریس هاگت (Chris Huggett)
در حالی که نام اکثر طراحان مشهور سینتیسایزر یادآور محصولات یک برند واحد است، اما نام کریس هاگت مترادف با نام دو شرکت مختلف است. هاگت طراح سینت افسانهای EDP Wasp و البته یکی دیگر از مهمترین سینتیسایزرهای تاریخ، یعنی Oxford Synthesizer Company OSCar است. هر دو محصول، سینتهایی از نوع دوگانه آنالوگ/دیجیتال بودند که طراحی آنها بسیار پیشرفتهتر از زمانشان بود و همواره در میان موزیسینها و مجموعهداران بسیار محبوب بودهاند.
کمی پس از عرضه OSCar به بازار، شرکت Oxford Synth که شخص هاگت آن را تأسیس کرده بود، رو به ورشکستگی رفت و سرانجام تعطیل شد. اما هاگت با تعطیلی شرکت OSCar، فعالیت خود در زمینه ساخت سینت را متوقف نکرد و همراه با دیوید کاکرل به شرکت AKAI رفت تا در طراحی سمپلرهای سری S این شرکت با دیوید همکاری کند. او با تخصص کمنظیر خود در زمینه سیستمهای دیجیتال، مسئولیت طراحی سیستم عامل سمپلر S1000 شرکت AKAI و مدلهای بعدی آن همچون S3200 را به عهده گرفت.
همزمان با کار در AKAI، هاگت تصمیم گرفت تا با شرکت Novation نیز در نقش یک مشاور در طراحی BassStation همکاری کند؛ سینتیسایزری که در بسیاری از عناصر آن، شباهتهایی به مخلوق مشهور هاگت یعنی EDP Wasp دیده میشود. پس از این پروژه، کریس تصمیم گرفت تا همکاری خود را با شرکت Novation توسعه دهد و در نقش طراح ارشد محصولات این شرکت، ساخت و طراحی سینت Supernova نویشن را به عهده بگیرد.
همکاری هاگت با شرکت Novation در ساخت سایر اعضای سری Nova، سینت BassStation II و البته دو محصول مشهور دیگر این شرکت، یعنی Peak و Summit ادامه پیدا کرد.
تام اوبرهایم (Tom Oberheim)
نام کمتر شرکتی به اندازه اوبرهایم (Oberheim) یادآور سینتهای آنالوگ با صدای قدرتمند است. محصولات این شرکت، همگی صدایی با ماهیتی بسیار گرم، پر و قوی دارند که دقیقاً نقطه مقابل صدای سینتهای دیجیتال است. اما باید بدانید که تام اوبرهایم، مؤسس این شرکت مشهور، در زمینه ساخت سینتیسایزرهای دیجیتال نیز با چند شرکت همکاری کرده است.
در اواسط دهه هشتاد میلادی، شرکت اوبرهایم نیز همانند اکثر تولیدکنندگان سینت آنالوگ، با مشکلات مالی دست به گریبان شد. این مشکلات در نهایت باعث شدند که تام مجبور شود شرکت اوبرهایم را در سال ۱۹۸۵ به وکیل خود بفروشد و او نیز نام شرکت را به ECC/Oberheim تغییر داد. تام پس از واگذاری شرکت خود، بهعنوان یک کارمند در آن به فعالیت ادامه داد؛ اما پس از چند سال، او تصمیم گرفت تا شرکت سابق خود را ترک کرده و یک برند جدید به نام Marion Systems را تأسیس کند. این شرکت در سال ۱۹۹۴، یک سینت آنالوگ ماژولار رکمانت با نام MSR-2 به بازار عرضه کرد. اما عمده فعالیت آن، ارائه مشاوره فنی به شرکتهای ژاپنی سازنده در زمینه سیستمها و سینتیسایزرهای دیجیتال بود.
شخص تام اوبرهایم طی مصاحبهای با مجله Sound on Sound در مورد برند خود، Marion Systems گفته است: «اولین محصولی که قصد داشتم تحت برند Marion به بازار عرضه کنم، یک سمپلر صنعتی بود. اما این تصمیم من با افزایش بیسابقه قیمت RAM در بازار همزمان شد و از آنجایی که این دستگاه نیز به حافظه داخلی زیادی نیاز داشت، تولید آن دیگر توجیه اقتصادی نداشت و قیمت آن از حد منطقی فراتر میرفت.» اما تام این محصول را بهکلی فراموش نکرد و بخش زیادی از دانش کسبشده از این پروژه و عناصر طراحی آن را در شرکت AKAI و برای ارتقای بورد ۱۲ بیت سمپلر S600 به یک بورد ۱۶ بیت به کار برد.
پس از این پروژه، Marion Systems در میان تولیدکنندگان تجهیزات ساخت موسیقی الکترونیک به نامی آشنا بدل شده بود و به دنبال همین امر نیز شرکت رولند (Roland) از این شرکت درخواست کرد تا در طراحی و تولید یک ریکوردر بر پایه دیسک سخت (هارد دیسک) با آن همکاری کند. این پروژه، به تولید ریکوردر DM80 انجامید.
تام در ادامه مصاحبه خود با مجله Sound on Sound درباره این همکاری چنین گفته است: «من برای انجام این پروژه، چند مهندس نامآشنا را استخدام کردم که یکی از آنها، Chris Meyer بود. در واقع کریس را میتوان معمار اصلی ریکوردر DM80 دانست. ما حدود ۱۵ ماه بر روی این پروژه کار کردیم و سپس، شرکت رولند منابع و مستندات حاصله را به کشور ژاپن برد تا تولید DM80 را آغاز کند.»
کازوئو موریوکا (Kazuo Morioka)
شاید نام کازوئو موریوکا به اندازه سایر افراد نامبرده در این مطلب آشنا نباشد؛ اما این طراح نابغه، نقشی بسیار اساسی در صنعت آلات موسیقی الکترونیک ژاپن در دهه هفتاد میلادی ایفا کرده است.
کازوئو طراح اولین سینتیسایزر کشور ژاپن است و شرکت او، Hillwood که بعدها به Firstman تغییر نام داد، در تیراژ تولید و تنوع محصولات خود با شرکتهایی معظم همچون رولند و کورگ رقابت میکرد.
اما با فرا رسیدن دهه هشتاد میلادی و در سال ۱۹۸۱، درهای شرکت موریوکا نیز بسته شد و او نیز با اتمام فعالیت کارخانهاش، تا مدتی در زمینه سینت فعالیت نکرد. کمی بعد، کازوئو نیز همانند بسیاری دیگر از طراحان مشهور سینت آن روزگار، وارد شرکت AKAI شد. تا آن زمان، شرکت آکایی بهعنوان یک شرکت سازنده محصولات عمومی صوتی شناخته میشد؛ اما در سال ۱۹۸۴، این شرکت برند زیرمجموعه خود با نام AKAI Professional را برای ساخت تجهیزات ساخت موسیقی همچون سینتیسایزر تأسیس کرد. اولین ساز تولیدی این برند، سینتیسایزر آنالوگ AX80 بود.
AX80 که یک سینت پلیفونیک هشت-آوایی با دو اسیلاتور کنترلشده بهصورت دیجیتال (DCO) برای هر آوای خود بود، بخشی از یک مجموعه بزرگ از محصولات AKAI موسوم به AKAI Music Studio System محسوب میشد که این شرکت با هدف استفاده در استودیوهای خانگی طراحی کرده بود. سازنده تمامی اجزای این مجموعه کسی نبود جز شخص کازوئو موریوکا.
در حالی که امروزه AX80 در میان آهنگسازان و مجموعهداران از محبوبیت بسیاری برخوردار است، اما در زمان عرضه به بازار، فروش خوبی را برای شرکت سازنده خود رقم نزد. AKAI نیز به دنبال این امر و در سال ۱۹۸۶، آن را از خط تولید خارج و دو سینت AX60 و AX73 که به اسیلاتورهای VCO مجهز بودند را جایگزین آن کرد. ولی طولی نکشید که این شرکت ژاپنی، رویکرد خود را بهکلی تغییر داد و به سراغ تولید تجهیزات دیجیتال ساخت موسیقی همچون سمپلرها رفت؛ تصمیمی هوشمندانه که باعث شد نهتنها نام AKAI بر سر زبان تمامی موزیسینهای سبک الکترونیک بیفتد، بلکه دنیای ساخت موسیقی نیز بهکلی دگرگون شود. البته این تصمیم همچنین باعث شد که AKAI دیگر نیازی به تخصص کازوئو نداشته باشد و او را از سمت خود بهعنوان طراح ارشد این شرکت عزل کند.
از میان افراد نامبرده در این مطلب، ساختههای کدامیک از آنها برای شما جذابتر است؟ نظر خود را با ما و مخاطبان گیتار ایران به اشتراک بگذارید.
منبع: Reverb
نویسنده: Adam Douglas
مترجم: امیر تولی