ابداع گیتار بیس الکتریک، صنعت موسیقی را دگرگون ساخت. پیش از آن تنها سازی که در دسترس نوازندگان بیس بود، کنترباس یا بیس آپرایت بود. وقتی فندر در سال ۱۹۵۱ اولین گیتار بیس به نام Precision bass را به بازار عرضه کرد، از پیکاپهای اکتیو – حتی تا دو دهه بعد – خبری نبود. بیس پَسیو، تا اوایل دهه ۷۰ میلادی، تنها گزینهی نوازندگان بیس بود. تا اینکه برخی از سازندگان گیتارهای بوتیک، از جمله Alembic، پیکاپهای اکتیو را به سازهایشان افزودند. این نوآوری، توسط برخی از نوازندگان بیس، مثل سوپراستار سبک جز فیوژن، استنلی کلارک (Stanley Clarke) به کار گرفته شد. آن زمان تنها نوازندگان سوپراستار بودند که از امکان نوازندگی با این سازهای قیمتی برخوردار بودند. در اواسط دهه ۷۰، لئو فندر کمپانی جدیدی به نام Music Man را تأسیس کرد و بیس StingRay را روانه بازار نمود. این مدل که از سیستم الکترونیک اکتیو بهرهمند بود و به تولید انبوه رسید، یک بار دیگر، جهان بیس را متحول کرد.
امروزه تعداد بیشماری بیس اکتیو و پسیو در بازار وجود دارد. اگر تصمیم به خرید یک گیتار بیس دارید، ممکن است از خود بپرسید چه تفاوتی میان بیس پسیو و اکتیو هست. در نگاه اول، پیچیدگیهای مدرن و سادگیهای وینتج به چشم میآید، ولی در حقیقت، تفاوتها کمی بیشتر از اینهاست. هر دو ساز، بسته به خواستههای نوازنده، کار خود را بهخوبی انجام میدهند. پس سؤال بهتر این است: کدامیک برای شما مناسبتر است؟
بیس پسیو
ابتدا بیایید ببینیم تا آنجا که به بیس مربوط میشود، منظور از اکتیو و پسیو چیست. بیسهای پسیو، سازهای بسیار سادهای هستند. آنها یک یا دو پیکاپ دارند که حرکت ارتعاشی سیمها را به جریان الکتریکی تبدیل میکنند و این جریان الکتریکی، از پتانسیومترهای volume و tone عبور میکند. توجه داشته باشید که این کنترل tone، به هیچ وجه یک ایکوالایزر (EQ) نیست، بلکه یک فیلتر lowpass ساده است که تنها یک کار میکند: حذف کردن فرکانسهای تریبل. این مدار الکترونیکی ساده، توانایی بوست کردن فرکانسها را ندارد. این کار نیازمند یک ولتاژ مضاعف است که از طریق مدار اکتیو تأمین میگردد. ما معمولاً صدای یک بیس پسیو را با واژگانی چون fat (چاقوچله)، round (گرد و قلمبه)، earthy (صمیمی) یا punchy (پُر زور) توصیف میکنیم. تمام این توصیفات، خصوصیاتی عالی برای اجرای سبکهای ارگانیک و بنیادینی چون جز، بلوز، راک و سبکهای مشابه هستند.

مزایای بیسهای پسیو
بیسهای پسیو، به نسبت بیسهای اکتیو، مداری سادهتر دارند که ارائهکننده صدایی خالصتر و حساستر به تاچ نوازندگی است. به همین دلیل نیز نوازندگان بیس، مهندسین صدا و تولیدکنندگان موسیقی، اغلب از واژگانی چون round یا fat برای توصیف صدای بیسهای پسیو استفاده میکنند. کنترل tone در بیسهای پسیو، شبیه به کنترل tone در بیسهای اکتیو است؛ منتها خبری از مینی سوئیچها و پاتهای داخلی برای تنظیمات جزئیتر نیست. از تریبلهای بیرونزده و فرکانسهای بم تشدیدشده نیز نشانی نیست. کنترل tone و volume، بهصورتی بسیار ساده کار میکنند و در صورت گردش کامل در جهت عقربههای ساعت، بهکلی از سر راه سیگنال کنار میروند و وقتی در جهت خلاف عقربههای ساعت چرخانده میشوند، فرکانسها یا ولوم ساز را کات میکنند؛ این یعنی ارائه صدای خالص ساز با داینامیک طبیعی.
با گیتار بیس پسیو، هرگز نگران اشکالات و خرابیهای احتمالی در مدار اکتیو نخواهید بود. البته که هر بیسی میتواند دچار اشکالاتی شود، ولی در یک مدار پسیو، قطعات کمتری به کار رفته و مشکلات و تعمیرات آن نیز بسیار سادهتر است. از باتریهای مزاحم هم که ناگهان وسط اجرای زنده تخلیه میشوند و نیاز به تعویض دارند، خبری نیست. بهعلاوه، از بُردهای الکترونیک که گاه و بیگاه لق میشوند و باعث کنده شدن چند اتصال و لحیمکاری میشود و … هم اثری نیست. درست است که بیسهای پسیو، امکانات تنظیم تُن بیسهای اکتیو را به شما ارائه نمیکنند، ولی به هر حال، با پیچاندن نابهای تمام امپلیفایرهای بیس یا شبیهسازهای امپ، صدای مورد نظرتان را به دست خواهید آورد.

معایب بیسهای پسیو
شکی نیست که سیگنال تولیدشده توسط مدار پسیو، قدرت سیگنال تولیدشده توسط مدار اکتیو را ندارد. این موضوع در صورتی که پیکاپ پسیو، خروجی کافی داشته باشد و نوازنده از کابل کوتاهتر از ۹ متر استفاده کند، چندان مهم نیست. ولی زمانی که پیکاپ پسیو، سیگنال خروجی ضعیفی ارائه دهد و نوازنده بخواهد از کابلهای بلندتر استفاده کند، مشکلات شروع به خودنمایی میکنند.
این مشکلات، با افزودن هر نیم متر کابل، بدتر هم خواهند شد. تحت چنین شرایطی، نهتنها صدای بیس بسیار نحیف خواهد شد، بلکه امکان افزایش نویز نیز بالا میرود. از طرفی، نوازنده میخواهد برای جبران این افت صدایی، امپ خود را کرنک کند که این کار، نتیجهای جز بالا رفتن و افزایش میزان نویز نخواهد داشت. نیازی به گفتن نیست که در چنین شرایطی، استفاده از پدالهای گین مثل بوستر، اوضاع را حتی خرابتر هم خواهد کرد.
خوشبختانه یک راه برای اطمینان از ارسال سیگنال سالم و بدون نویز از طریق کابلهای طولانی وجود دارد. شما میتوانید از کابلهای طولانی استفاده کنید، به شرط اینکه از سیستمهایی مثل Radial SGI استفاده کنید که از یک باکس فرستنده و یک باکس گیرنده تشکیل شده است. بخش فرستنده این دستگاه که به خروجی پدالبورد متصل میشود، اساساً یک direct box با ورودی ¼ اینچی و خروجی XLR است که امپدانس را پایین میآورد و سیگنال را بالانس میکند. سیگنال بالانس، از طریق یک کابل XLR به بخش گیرنده منتقل میشود که حداکثر ۱۰۰ متر آنسوتر و نزدیک امپ قرار گرفته است. این بخش، یک گیرنده DI است که از طریق یک کابل ¼ اینچی کوتاه به امپ متصل میشود. بدین صورت، سیگنال سالم و خالی از نویز، بدون هیچگونه افت، یک مسیر طولانی را تا امپ طی میکند.

بیس اکتیو
بیسهای اکتیو، به یک پریامپ داخلی مجهز هستند که با باتری کار میکند. این پریامپ، تقریباً شبه پریامپ ورودی امپلیفایر بیس است. بیسهای مجهز به مدار الکترونیک اکتیو، الزاماً دارای پیکاپهای اکتیو نیستند. در واقع این روزها، اکثر بیسهای اکتیو، از پیکاپهای پسیو در کنار EQ و پریامپ اکتیو برخوردار هستند. این مدارهای اکتیو، با یک باتری ۹ ولتی کار میکنند. اخیراً سازهایی جدید ظهور کردهاند که مدارهای اکتیو ۱۸ ولتی آنها، با دو باتری ۹ ولتی کار میکنند. دو برابر کردن ولتاژ، تمام مزایای بیسهای اکتیو، از قبیل هدروم بالا را دو برابر میکند. نوازندگان گیتار بیس، معمولاً از واژگانی چون bright (روشن)، snappy (تر و فرز) یا hi-fi برای توصیف صدادهی بیسهای اکتیو استفاده میکنند، ولی این توصیفات احتمالاً از آنجا سرچشمه میگیرند که امکانات شکلدهی به صدا، در بیسهای اکتیو، بیشتر از بیسهای پسیو است. به خاطر همین توانایی شکلدهی به صداست که بیسهای اکتیو، اغلب در سبکهای خشنتر مثل progressive metal ،fusion و funk (slap-style) به کار گرفته میشوند.

مزایای بیسهای اکتیو
بیسهای اکتیو، به لطف بافرینگ پریامپ و لول بالای سیگنال خروجی، در هنگام استفاده از کابلهای طولانی، با افت تُن مواجه نمیشوند. این عامل باعث ارائه سیگنالی قویتر و تمیزتر به امپ میشود. اگر بیس اکتیو شما بیشازحد hi-fi صدا دهد، بهراحتی میتوانید کمی ولوم ساز یا تریبل صدا را پایین بیاورید تا به صدایی نزدیک به صدای بیس پسیو برسید.
کنترل tone در بیسهای پسیو، تنها قادر به کاهش فرکانسهاست، در حالی که ایکوالایزر بیس اکتیو، به نوازنده امکان افزایش فرکانس را هم میدهد؛ بنابراین تُن این سازها بسیار انعطافپذیر است. پریامپ بیسهای اکتیو، معمولاً ارائهکننده یک ایکوالایزر دو یا سه باندی هستند (برخی حتی دارای میدرنجهای متغیر نیز هستند) که به نوازنده امکان شکلدهی دقیقتر به صدای بیس را میدهند. اگر شما بهعنوان یک سِشِن پلیر کار میکنید و یا در یک کاور بند مینوازید و مجبور هستید که سبکهای مختلف را پوشش دهید، نوازندگی با یک بیس اکتیو میتواند برای شما بسیار سودبخش باشد.

معایب بیسهای اکتیو
به گوش طرفداران متعصب بیس پسیو، سیگنال هات و یکدستی که توسط مدار اکتیو تولید میشود، صدایی بسیار کمپرسشده و بدون داینامیک ارائه میکند. همه ما درباره ایکوالایزرهای اکتیو و افزودن هیس به سیگنال در صورت بوست کردن فرکانسهای تریبل شنیدهایم. بهعلاوه، سیگنال قویتر میتواند تنظیمات پدالبورد شما را هم دچار بههمریختگی کند؛ بعضی از پدالها به هیچ وجه با بیسهای اکتیو کنار نمیآیند. مضاف بر همه اینها، باتری لعنتی را هم فراموش نکنید.
وقتی باتری گیتار بیس اکتیو شما خالی کند، صدای شما هم قطع میشود؛ مگر اینکه بیس شما امکان سوئیچ شدن از اکتیو به پسیو را داشته باشد. البته عوض کردن یک باتری، تا زمانی که باتری نو همراه داشته باشید، کار چندان مشکلی هم نیست! اما اگر باتری نو همراهتان نباشد چه؟ اگر دریچه محفظه باتری باز نشود چه؟ از همه بدتر، اگر وسط اجرای زنده، درست در بهترین بخش سولونوازی شما باتری خالی شود چه؟ به هر حال، نصیحت ما به نوازندههایی که فراموش میکنند بعد از نواختن، کابل سازشان را بکشند این است: تک تک باتری نخرید، بلکه بسته بسته باتری بخرید.

انتخاب ایدهآل
دیدیم که هر دو نوع گیتار بیس اکتیو و پسیو، محاسن و معایب خود را دارند. ولی اگر در جستجوی گزینهای هستید که از بهترین شاخصههای این دو نوع بیس بهرهمند باشد، باید بیسی را انتخاب کنید که دارای کلید active/passive است و میتواند بین این دو حالت، سوئیچ کند یا به عبارت بهتر، مدار اکتیو را از جریان خارج سازد تا بتوانید در صورت لزوم، هریک از دو نوع بیس را به انتخاب خود در اختیار داشته باشید.
مأخذ: Sweetwater
ترجمه: بابک آخوندی
بسیار عالی و مفید تشکر
سلام بسیار کاربردی ممنون از شما