جیمی هندریکس و ۹ موزیسین دیگر که نحوه ساز زدن ما را تغییر دادند

جیمی هندریکس

آیا تاکنون هنگام گوش کردن به موسیقی فکر کرده‌اید که چرا صدای یک ساز بخصوص اینقدر دلنشین است؟ جیمی هندریکس (Jimi Hendrix)، جنگو راینهارت (Django Reinhardt) و لویی آرمسترانگ (Louis Armstrong)، دیدگاه ما نسبت به ساز خود را تغییر داده‌اند. بیایید به ده موزیسین قرن بیستمی بپردازیم که نگاه عموم به ساز خود را دگرگون کرده‌اند.

جیمی هندریکس

هندریکس را می‌توان یکی از مهم‌ترین نوازندگان گیتار الکتریک تاریخ و بنیانگذار صدای گیتار الکتریک مدرن دانست. او علاوه بر ریشه‌ای مستحکم در سبک بلوز، در سبک‌های راک، جز، سول، بریتیش راک و سایکدلیک راک هم تبحر داشت. تلفیق تنوع سبکی، توانایی تکنیکی و رویکرد تجربی به فناوری در موسیقی، منجر به پدید آمدن سبک و سیاق خاص هندریکس شد.

او از یک تکنیک بلوز قدیمی استفاده می‌کرد که در آن، انگشت شست دست پرده‌گیر، مسئول پرده‌گیری سیم‌های بم است. با استفاده از این تکنیک بر روی گیتار الکتریک، چهار انگشت دیگر او آزاد بودند تا صدادهی‌های مختلف را ایجاد کنند که در آهنگ‌هایی مانند «The Wind Cries Mary» ،«Little Wing» و «Bold As Love» به گوش می‌خورند.

هندریکس همچنین از پدال‌های افکت نیز در آهنگ‌های خود استفاده می‌کرد. این پدال‌ها شامل فاز (مانند Roger Mayer Octavia و Dallas Arbiter Fuzz Face)، دیستورشن، وا وا، Uni-Vibe و سایر افکت‌ها می‌شوند. البته او نخستین فردی نبود که از پدال افکت استفاده کرد، اما نحوه‌ی بهره‌گیری او از این پدال‌ها موجب شد که جایگاه گیتار در یک قطعه دگرگون شود.

هندریکس علاوه بر نوازندگی گیتار، کار تولید و میکس آثار خود را نیز انجام می‌داد. او به کمک جان استوریک، در محله گرینویچ ویلج شهر نیویورک، استودیویی را به نام Electric Lady احداث کرد.

جنگو راینهارت

جنگو راینهارت نیز مانند جیمی هندریکس یکی از تأثیرگذارترین گیتاریست‌های تاریخ به حساب می‌آید و تکنیک و بیان او فوق‌العاده است. نکته جالب توجه این است که او این تکنیک فوق‌العاده را تنها با استفاده از دو انگشت دست پرده‌گیر خود ایجاد کرد.

جنگو راینهارت در ۱۸ سالگی دچار حادثه شد و کارکرد دو انگشت خود را از دست داد و تنها می‌توانست از انگشتان اشاره و وسط خود برای نواختن گیتار استفاده کند. او ناچار بود تک‌نوازی با دو انگشت را یاد بگیرد و همین امر منجر به ایجاد بیان خارق‌العاده او شد.

راینهارت همچنین صدادهی آکوردهای منحصربه‌فرد خود را ایجاد کرد که مبنای نوازندگی سبکی به نام «جیپسی جز» یا «منوش» شد.

البته او هنوز می‌توانست از انگشت‌های آسیب‌دیده خود برای نواختن برخی از آکوردها استفاده کند؛ اما قدرت و حرکت این انگشتان محدود بود. اگر این سانحه رخ نمی‌داد، شاید امروز سبک موسیقی مذکور نیز وجود نداشت. زندگی جنگو را می‌توان سرمشقی برای تبدیل فاجعه به فرصت دانست.

لری گراهام

اگر تاکنون به موسیقی فانک گوش کرده باشید، حتماً با صدای تکنیک اسلپ بیس آشنا هستید. تکنیکی که شهرت خود را مدیون لری گراهام (Larry Graham)، نوازنده گیتار بیس گروه Sly and the Family Stone است. تکنیک اسلپ بیس که گراهام در ابتدا به آن «Thumpin’ and Pluckin» می‌گفت، از تکنیکی کوبه‌ای سرچشمه می‌گیرد. در این تکنیک، نوازنده بیس با انگشت شست و اغلب انگشت اشاره خود، صداهایی ضربه‌ای و کوبه‌ای ایجاد می‌کند. ضربه‌های انگشت شست نماینده‌ ضربه‌های کیک درام و حرکت انگشت اشاره نماینده‌ صدای اسنیر درام است.

اگرچه ریشه‌های این تکنیک به سال ۱۹۱۸ و سبک جز نیو اورلیان سال ۱۹۱۸ برمی‌گردد، اما تا زمانی که لری گراهام آن را بر روی گیتار بیس الکتریک اجرا کرد، به تکنیکی فراگیر بدل نشده بود و پس از او این تکنیک توسط نوازندگان نسل بعد مانند جنیس مری جانسون، مارکوس میلر و ویکتور ووتن مورد استفاده قرار گرفت.

لویی آرمسترانگ

لویی آرمسترانگ یکی از بزرگترین نوازندگان ترومپت در تاریخ و ملقب به «اولین تکنواز بزرگ» در جز است. او را به‌عنوان فردی می‌شناسند که ترومپت را به یک ساز تکنوازی یا لید در گروه بدل کرد.

آرمسترانگ با تغییر جمله‌بندی‌ها در ساز ترومپت، دست به نوآوری زد. پیش از او، جمله‌بندی مرسوم ترومپت بیشتر شامل نت‌های استاکاتو بود؛ یعنی نت‌هایی که با صدایی سریع و تیز نواخته شده و از نظر ریتمی از سایر نت‌ها کاملاً جدا می‌شوند. آرمسترانگ جمله‌بندی‌ها را به نحوی تغییر داد که آرام‌تر باشند و نت‌ها به نرمی به یکدیگر متصل شوند. او از نظر ریتمیک نیز جمله‌هایی آرام‌تر با حس و حال سوئینگ می‌نواخت که به‌عنوان الگویی برای تکنوازان پس از او شناخته می‌شود.

از منظر بداهه‌نوازی، لوئی آرمسترانگ از تکنوازی‌های بیش از حد فنی و پیچیده دوری می‌کرد و در عوض با استفاده از موتیف‌های ملودیک و غنی‌تر کردن آنها با استفاده از ریتم و هارمونی، به تکنوازی می‌پرداخت. او همچنین از تکنیک پیچ بِندینگ (pitch bending) استفاده می‌کرد که شاید از پیشینه او به‌عنوان یک خواننده سرچشمه می‌گرفت.

استفاده از ریتم‌های پیچیده و سوئینگ بخشی جدانشدنی از تکنیک او بود و تأثیر بسزایی در محبوبیت سوئینگ در سبک جز داشت.

گری برتون

گری برتون (Gary Burton) تکنیک «برتون گریپ» را برای سازهای چکشی اختراع کرد که امکانات جدیدی را برای ساز ویبرافون پدید آورده و آن را به یک ساز مناسب برای استفاده در سبک جز تبدیل کرد. این تکنیک به نوازندگان ویبرافون اجازه می‌دهد که به سادگی از نواختن آکوردهای چهاربخشی به تکنوازی و بالعکس تغییر روند دهند.

نحوه چکش‌گیری سنتی برای نوازندگان، کنترل و ثبات زیادی ایجاد نمی‌کرد. بیشتر نوازنده‌ها از چهار چکش برای نواختن آکورد استفاده می‌کردند و زمانی که نوبت تکنوازی آنها می‌شد، دو چکش را کنار گذاشته و با دو چکش دیگر به تکنوازی می‌پرداختند. برتون متوجه شد که گاهی اوقات در هنگام تکنوازی ایده‌هایی برای آکوردنوازی به ذهنش خطور می‌کند، اما چکش‌گیری سنتی به او اجازه نمی‌داد تا با سرعت لازم تغییر روند دهد. با درک این مسئله که برای نگه داشتن چهار چکش در تمام طول آهنگ باید روش چکش‌گیری جدیدی ابداع شود (که به نوازنده اجازه دهد در زمان دلخواه آکورد بنوازد یا تکنوازی کند)، او در زمانی که تنها یک دانش‌آموز دبیرستانی بود، «برتون گریپ» را اختراع کرد. البته خود او نام این تکنیک را «برتون گریپ» نگذاشت.

اختراع برتون، دامنه استفاده از ویبرافون در موسیقی جز را گسترش داد. او تاکنون با هنرمندان بزرگی مانند آستور پیاتزولا، هربی هنکاک، چیک کوریا، استن گِتز و پت متِنی همکاری کرده است.

فیل کوران

فیل کوران (Phil Cohran) یکی از اعضای گروه Sun Ra Arkestra و ساز تخصصی او ترومپت بود. کوران سازی بر مبنای کالیمبا اختراع کرد که به آن فرنکیفون (frankiphone) یا اسپیس هارپ (Space Harp) می‌گویند. این ساز بعداً توسط گروه Earth, Wind & Fire نیز مورد استفاده قرار گرفت. فرنکیفون امکانات ملودیک و هارمونیک جدیدی ایجاد کرد و به یکی از عناصر کلیدی آثار کوران تبدیل شد.

جاکو پاستوریس

جاکو پاستوریس (Jaco Pastorius) نه‌تنها یکی از بهترین نوازندگان بیس تاریخ، بلکه یکی از مهمترین اشخاص در شکل‌گیری صدای بیس الکتریک مدرن نیز بود. جاکو تکنیک و دایره جملات موسیقایی را به نحوی بر روی ساز بیس الکتریک اجرا می‌کرد که تأثیر شگرفی بر روی ماهیت این ساز داشت.

او از بیس فرتلس ساخت خود استفاده می‌کرد که امکانات صدایی و ملودیک جدیدی را برای نوازنده به ارمغان می‌آورد. او همچنین از پدال کورس (chorus) برای ایجاد صدای منحصربه‌فرد خود و هارمونیک‌ها بر روی گیتار بیس بهره می‌گرفت که پیش از او بسیار نادر بود. همچنین، دقت زمانی پاستوریس خیره‌کننده بود. اجرای قطعه «دانا لی» از نوازنده افسانه‌ای ساکسیفون یعنی چارلی پارکر توسط جاکو، نمونه خوبی برای دقت بالای نوازندگی او از لحاظ ضرب بود.

پاستوریس آلبوم تکنوازی بیس خود به نام «Jaco Pastorius» را در سال ۱۹۷۶ ضبط کرد که در آن زمان ایده آلبوم تکنوازی بیس بسیار انقلابی به نظر می‌رسید. او همچنین با هنرمندان بسیاری، از جونی میچل گرفته تا هربی هنکاک، همکاری داشت.

اورنت کلمن

اورنت کلمن (Ornette Coleman) را به‌عنوان مخترع «جز آزاد» می‌شناسند. این نوع از جز در دسته موسیقی‌های آتونال قرار نمی‌گیرد و در آن هارمونی توسط خطوط ملودیک متفاوت القا می‌گردد. این رویکرد تضاد مستقیمی با رویکرد جز کلاسیک دارد که در آن تکنواز ملودی‌های خود را بر روی آکوردهایی مشخص در هر میزان می‌نوازد. «آزاد»سازی جز به موسیقی کلمن کمک کرد تا بیشتر بر روی ریتم و ملودی تمرکز کند.

کلمن همچنین برای نواختن ساکسوفون پلاستیکی شهرت داشت که این امر به علت مشکلات مالی او در برهه‌ای از تاریخ فعالیتش بود. جالب اینجاست که نواختن این ساکسوفون پلاستیکی به او کمک کرد تا جملات و صدای منحصربه‌فرد خود را ایجاد کند. همچنین نبود سازهای هارمونیک مانند پیانو در گروه‌های او باعث شده ساخته‌های او حالتی شبیه به دوئت‌های بیس و ساکسیفون پیدا کنند که امکانات بیشتری را برای این سبک از موسیقی جز فراهم می‌کند.

‏ارل اسکراگز

ارل اسکراگز (Earl Scruggs) با سبک نوازندگی سه‌انگشتی خود منجر به محبوبیت ساز بانجو سه‌‌سیم شد. نوازندگان بانجو پیش از او از تکنیک «Clawhammer» بر روی دو انگشت استفاده می‌کردند. سبک مضراب‌زنی سه‌انگشتی او ممکن است تحت تأثیر نوازندگی گیتار کلاسیک ایجاد شده باشد؛ زیرا این کار به او اجازه می‌داد تا بر روی بانجو آرپژ بنوازد. ارل اسکراگز همچنین برای استفاده از تکنیک بِند و نواختن جمله‌های لید که از ساز گیتار وام گرفته شده و بر روی بانجو اجرا می‌شدند، معروف بود.

او همچنین به‌عنوان اصلی‌ترین هنرمند در توسعه تکنیک‌های بانجونوازی در موسیقی بلوگرس شناخته می‌شود. اسکراگز نوازنده‌ای واقعاً نوآور بود و نحوه نواختن ساز خود را با تکنیک خیره‌کننده‌اش تغییر داد.

جیمز جیمرسون

جیمز جیمرسون (James Jamerson) به‌عنوان اولین ویرتوس (شخصی با استعداد هنر خاص و بارز) در عرصه‌ی گیتار بیس و مخترع «صدای Motown» شناخته می‌شود. جیمرسون مرزهای ساز بیس را از نظر هارمونیک و ریتمیک گسترش داد.

از نظر هارمونیک، نوازندگان بیس پیش از او معمولاً نت تونیک یا نت پنجم را در جملات Walking Bass استفاده می‌کردند. جیمرسون با استفاده از نت‌های سوم، هفتم و تنشن‌ها این مسئله را تغییر داد. او همچنین از گام‌های کروماتیک بر روی بیس استفاده کرد که در آن زمان کاری انقلابی به حساب می‌آمد.

جمرسون همچنین نواختن ریتمیک ساز بیس را با استفاده از سنکوپ و جملات دولاچنگی جذاب‌تر کرد که این امر تأثیر بسزایی بر روی سبک موتاون و سبک‌های پس از آن داشت.

پس می‌توان ادعا کرد که او عنصر ریتمیک و کارایی هارمونیک را به ساز بیس اضافه کرد. بعدتر، موسیقی مردمی به درامز و بیس به‌عنوان یک واحد مشترک نگاه کرده و کلمه «groove» در نتیجه آن شکل گرفت. نظام گرووی بیس و درام، موسیقی معاصر را دگرگون کرد.

جیمرسون در آثار ضبط‌شده هنرمندانی مانند جکسون فایو، آیلی برادرز، اسموکی رابینسون، تمپتیشنز، سوپریمز و استیوی واندر هنرنمایی کرده است.

تمام هنرمندانی که در بالا به آنها اشاره شد، خدمات شایان ذکری را برای ساز خود انجام داده‌اند. اما مهم‌تر آنکه آنها تأثیر انکارناپذیری بر روی نسل‌های پس از خود گذاشته‌اند. خلاقیت‌های آنها به موسیقی که امروز می‌شنویم و یا حتی موسیقی که در آینده نواخته و شنیده خواهد شد، شکل داده است.

منبع: Berklee Online
نویسنده: Alper Tuzcu
مترجم: کیان ایرجی

1 thoughts on “جیمی هندریکس و ۹ موزیسین دیگر که نحوه ساز زدن ما را تغییر دادند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *