وقتی سرشار از ایده هستیم و موزیک در وجودمان مثل یک رودخانه جاری است، زندگی فوقالعاده است. از سوی دیگر، هنگامی که چشمهی خلاقیتمان میخشکد و ایدهی جدیدی در ذهنمان نیست، دچار ناامیدی میشویم؛ در چنین مواقعی، چگونه میتوانیم همچنان خلاقیت را در خود زنده نگه داریم؟ چگونه میتوانیم انگیزه لازم برای پیش بردن پروژهها را در خود احیا کنیم؟ بسیاری از نوازندگان، طراحان و نویسندگان خلاق، مدام در حال دستوپنجه نرم کردن با این چالش بزرگ هستند. پس بیایید مواردی که میتوانند در احیای خلاقیت به ما کمک کنند را با هم مرور کنیم.
ابزارهای خود را تمیز و تنظیم کنید
در ابتدا ممکن است اینطور به نظر برسد که میخواهیم با این کار، از روبرو شدن با مشکلی که در روند خلاقیتمان با آن مواجه شدهایم، اجتناب کنیم، اما در حقیقت، انجام چنین کاری برای از بین بردن فشار ناشی از این شرایط، بسیار مفید و کارآمد است و بهنوعی، آشتی و آشنایی مجدد با ابزارها و وسایلی بهحساب میآید که ما با آنها خلاقیت خود را بروز میدهیم؛ خواه این ابزار یک گیتار یا یک میکسر باشد، خواه میزی که هنگام نوشتن اشعار یا آهنگسازی پشت آن مینشینیم. درست همانطور که یک نجار برای شروع پروژه جدید خود به ابزارهایی تیز و تمیز نیاز دارد، شما هم در ابتدا به ابزاری آماده نیاز دارید تا بتوانید ایدههایتان را اجرا کنید. زمانی که با آرامش در حال تعویض سیمها، زدودن گردوغبار از ابزارها و نظم بخشیدن به وسایل مختلف هستید، در واقع مشغول مهیا کردن یک بستر ذهنی برای بروز ایدههای جدید هستید. بسیاری از متفکران بزرگ نیز به اهمیت این دوره اشاره کردهاند. بدین شکل، در عین حال که دوباره احساس خلاقیت در شما زنده میشود، تجهیزات شما نیز در بهترین شرایط ممکن قرار میگیرند و آمادهی کار هستند.
از دوستانتان بخواهید که با یک پروژهی جدید شما را به چالش بکشند
وقتی صحبت از پروژههای شخصی شما در میان است، فشار بیرونی برای ساخت موسیقی روی شما نیست و این امر میتواند درست به اندازه زمانی که در شرایط سخت هستید و تحت فشار قرار دارید، چالشبرانگیز باشد. چند ماه پیش با یکی از دوستانم قرار گذاشتیم که برای رشد موسیقایی و احساس راحتی بیشتر هنگام ضبط (غلبه بر سندروم “Red light”)، یکدیگر را به چالش بکشیم. چالش ما این بود که هر هفته، از یک اجرای فیالبداهه، ویدیویی کوتاه تهیه کنیم و با هم به اشتراک بگذاریم. با توجه به اینکه چندین هزار مایل فاصله داشتیم، این تنها راهی بود که میتوانستیم برای هم موزیک بزنیم. ایدهی کلی این بود که هر چیزی به ذهنمان رسید را اجرا کنیم؛ چه یک آهنگ آشنا و تکراری باشد، چه یک آهنگ کاملاً جدید باشد. موظف بودیم که اولین برداشت را بدون ادیت و برطرف کردن ایرادهای آن به اشتراک بگذاریم. در پایان هر هفته، فیلمهای خودمان را برای هم میفرستادیم و در مورد چگونگی انجام آن صحبت میکردیم.
با گذشت چند ماه از این فرایند، کاملاً مشخص بود که از لحاظ موسیقایی پیشرفت کردهایم و علاوه بر آن، چیزهایی هم در مورد خودمان یاد گرفتهایم. پس از هر بار انجام این کار، بهشکلی روشن روند اجرا و رکورد یک کار جدید، آسانتر و لذتبخشتر شد و بعد از مرور و بررسی ایدههای ضبطشده، متوجه شدیم که تکتک آنها ایدههایی خوب و قدرتمند بودهاند و ارزش صرف زمان و انرژی را داشتهاند. در این اوقات، با سازی در دست و لبخندی روی لب، تلاش میکردیم که لحظاتی سرگرمکننده و سرشار از خلاقیت را ایجاد کنیم و اصلاً به پردازش ایدهها و … فکر نکنیم. با تکرار منظم این روند، نشستن و نواختن، بدون نیاز به انتظار برای دریافت الهام، به یک کار کاملاً غریزی و راحت تبدیل شد.

فولدر ایدههایتان را بازبینی کنید
اگر از گذشته ایدههایی دارید که نیاز به بررسی مجدد دارند، حتماً سری به آنها بزنید؛ چه یک فولدر از اتودهای مختصر و کوتاه در کامپیوترتان باشد، چه تابلوی یادداشتهایتان روی دیوار اتاق و چه دفترچهای که در آن ترانهها و شعرهایتان را مینویسید. پروژههای ناتمام گذشته میتوانند حکم یک معدن طلا را داشته باشند. اگر خزانهای از ایدههای مختلف ندارید و به دنبال یک منبع الهام میگردید، از همین حالا کار جمعآوری ایدههای جدید را آغاز کنید. خودتان را از قید و بند نوشتن یک آهنگ جدید رها کنید و به دنبال یک موتیف خوب یا یک کورد جالب بگردید، ضبطش کنید، آن را در فولدر ایدههایتان بایگانی کنید و بلافاصله از آن گذر کنید. یا اینکه به جای اینکه روی نوشتن یک ترانه کامل تمرکز کنید، خودتان را برای نوشتن تنها یک خط عالی به چالش بکشید، آن را بایگانی کنید و از آن بگذرید. به این روش، شما به جای تمرکز روی یک پروژه کامل، به پرورش ایدههایی مشغول خواهید شد که بعداً ثمره خواهند داد. از آنجایی که هدف، کاشتن این بذرها و گذر کردن از آنهاست، به احتمال زیاد برایتان سرگرمکنندهتر از زمانی خواهد بود که درگیر یک پروژه کامل با استرسهای ناشی از آن هستید. فقط به یاد داشته باشید که فولدر ایدههای خود را مرتباً بررسی کنید. ممکن است که یک ایده، پیش از اینکه الهامبخش یک اثر هنری شود، مدت بسیار زیادی در فولدر شما منتظر بماند.

مهارتهای خود را ارزیابی کنید
اگر میخواهید خلاق باشید، اما احساس میکنید که ایده الهامبخشی در سر ندارید، زمان خوبی است که مهارتهای خود را ارزیابی کنید تا متوجه شوید که نقاط قوت و ضعفتان چیست. ابتدا از چیزی استفاده کنید که در آن مهارت بیشتری دارید و به خودتان فرصت دهید تا تنها با همان مهارت، کمی بنوازید و با آن خوش بگذرانید و از اینکه توانستهاید همین مهارت را پرورش دهید، خوشحال باشید. رفتهرفته ایدههای نو و خلاقانهای به شما روی میآورند که موجب شگفتیتان میشوند. بهعبارتدیگر، هنگامی که برای یافتن الهام در جهت خلق یک اثر دچار مشکل میشوید، زمان آن فرا رسیده است که کمی خوش بگذرانید و به خودتان یادآوری کنید که اصلاً چرا موزیک میزنید یا اثر هنری خلق میکنید.
اما در عین حال، بدون اینکه به خودتان سخت بگیرید، نقاط ضعفتان را شناسایی کنید و روی آنها کار کنید. اگر برای شروع آهنگها دچار مشکل هستید، با نوشتن اینتروی یک آهنگ در عرض ۱۰ دقیقه، خود را به چالش بکشید. سپس خود را ملزم کنید که پنج بار دیگر هم آن کار را انجام دهید. به این ترتیب، ظرف یک ساعت، ۶ اینتروی جدید خواهید داشت. ممکن است آنها خوب نباشند، اما اصلاً نکته این نیست! در واقع شما در حال محک زدن ظرفیتهایتان در ساخت موسیقی و بهینهسازی فرایند خلق اثر، بدون گرفتار شدن در جزئیات یک قطعهی تمامعیار هستید. تقریباً با هر نوازنده موفقی که صحبت کردم، بر این امر تأکید کرد که در ازای هر آهنگ خوب، دهها آهنگ بد نوشته است. اغلب موزیسینهای حرفهای آهنگهای بسیار زیادی نوشتهاند که در نهایت به دور ریخته شدهاند و هرگز توسط کسی شنیده نشدهاند، اما آنقدر روی مهارت به پایان رساندن یک آهنگ تمرین کردهاند که میتوانند طبق عادت و بهصورت غریزی، یک ریف یا کورد پراگرشن الهامبخش را به یک آهنگ کامل و تمامشده تبدیل کنند.
بهعبارتدیگر، کمبود الهام و ایده بهانه خوبی برای کار نکردن و ننوشتن موزیک نیست، بلکه فرصتی است برای بهبود فرایند ساخت موسیقی تا زمانی که خلاقیت و الهام، دوباره در شما شکوفا شود.
کمی ورزش کنید
یک بدن سالم و پرانرژی، ذهنی سالم و پرانرژی را به دنبال خواهد داشت. گذراندن ساعتها وقت جلوی کامپیوتر یا قوز کردن روی سازی که با آن مینوازید، میتواند شما را بهمرور از نظر روحی و جسمی فرسوده کند. پس برای تنوع هم که شده، بلند شوید، به پیادهروی بروید و چند پرش انجام دهید تا خون به جریان بیفتد. حتی انجام چند ست حرکت ساده کششی و تمرینهای تنفسی، با افزایش جریان خون و اکسیژنرسانی به مغز، اثر شگفتانگیزی خواهد داشت. این ترفند، برای فراموش کردن نگرانیهای مربوط به کمبود خلاقیت بسیار مناسب است. هنگام بازگشت از ورزش، احساس طراوت خواهید کرد و این یک نقطه شروع عالی برای ساختن اثری جدید است.
تنها مانع، خود شما هستید
اگر هیچکدام از مواردی که به آنها اشاره شد، خلاقیت را در وجود شما به جریان نیندازد، پس شاید پای عشق در میان است! به هر شکل، همهچیز به ذهن شما مرتبط است. در واقع برای یک نویسنده و خالق، چیزی بهعنوان مانع وجود ندارد؛ مگر عدم حرکت و پویایی از جانب خود هنرمند. چیزی که جلودار شما میشود، ناتوانی در نوشتن موسیقی نیست؛ بلکه آن چیزی است که در ناخودآگاه شما میگذرد و باعث میشود که بهجای اقدام، تعلل کنید. پس خودتان را زیر سؤال نبرید و به خودتان شک نکنید. تنها شروع به نواختن نتها کنید یا کلمات را روی کاغذ بیاورید. سرانجام همه چیز سر جای درست خود قرار میگیرد.
نوشته: Mark Brody
ترجمه: مانی صفیخانی
مطلب بسیار مفیدی بود. ممنون
از توجه و لطف شما بسیار سپاسگزاریم.
ممنون. من نوازنده پیانو هستم و بسیاری از مطالبتان را دنبال میکنم . امیدوارم بازهم مطالبی تو ژانر عمومی در سایت قرار بگیره تا ما هم استفاده ببریم . ممنون از زحماتتون