در زمان اجرای زنده، هر سالنی مشکلات و چالشهای خاص خود را دارد و هیچکس به اندازه نوازنده گیتار بِیس با این مشکلات دستبهگریبان نیست.
کار با فرکانسهای بیس بسیار پیچیده و دشوار است؛ زیرا بیس طول موجهای بزرگی تولید میکند و این طول موجها، انرژی بالا و غیرقابلکنترلی ایجاد میکنند که بهنوعی میتواند شبیه یک بولدوزر عمل کند و همهچیز را در مسیر خود تخریب کند. بعضی اوقات، مشکل از سالنهای بد، استیجهای گود و خالی، سیستم PA یا شخص صدابردار است، ولی شاید خود شما، با اشتباه در محل قرار دادن امپ، تنظیمات EQ، میزان ولوم و حتی انتخاب ساز، پدیدآورنده این مشکلات باشید. اگر هر یک از این عوامل با محیط اجرا سازگار نباشند، میتوانند بهصورت بالقوه نقشی ویرانگر ایفا کنند. در اجرای زنده، هماهنگ کردن قدرت خروجی ساز با موقعیت مکانی و چگونگی اجرا، به اندازهی خود نوازندگی اهمیت دارد.
برخی اوقات مجبوریم که تنها با استفاده از امپ، فضایی که در آن اجرا میکنیم را پوشش دهیم (مثلاً اگر سالن کوچک باشد) و یا شاید کل ریگ ما، نقش مانیتور استیج را ایفا کند و سیستم PA وظیفه پوشش صدای سالن را عهدهدار باشد. در برخی موارد، ممکن است که اصلاً هیچ ریگی در کار نباشد و بیس مستقیماً وارد میکسر شود و شما صدای خود را از طریق مانیتورهای روی استیج یا مانیتورهای داخل گوش بشنوید. موفقیت شما زمانی رقم میخورد که شرایط لازم برای ترکیب و همگن شدن با گروه، روی استیج و داخل سالن را تشخیص دهید.
ابتدا باید به مقصر اصلی، یعنی طول موجهای بِیس بپردازیم. طول موج فرکانسهای بالا، کوتاه است، در حالی که طول موج فرکانسهای پایین، بلند است. در واقع، به همین دلیل است که وقتی نزدیک یک امپ کرنکشده ۹۰۰ وات با کبینت ۸x10 ایستادهایم، هنوز هم نمیتوانیم به شکلی واضح صدای خود را بشنویم. فرکانسی که توسط سیم E آزاد تولید میشود، ۴۱.۲ هرتز است و اندازه طول موج این فرکانس، حدود ۸ متر است؛ در نتیجه، زمانی که شما در کنار امپ خود، چیزی شبیه به وزش نسیم را حس میکنید، چهار ستون بدن فردی که ۸ متر جلوتر ایستاده در حال لرزیدن است. فرکانسهای بیس به بلعیدن و دفن کردن فرکانسهای دیگر گرایش دارند و اگر از کنترل خارج شوند، همهچیز را به زیر میکشند. از طرف دیگر، فرکانسهای بیس برای ما بسیار مهم هستند و باید یک ترکیب متعادل از آن را به خدمت موسیقی درآوریم. دراینباره میشود صفحهها نوشت، ولی فعلاً به چند نکته کلیدی بسنده میکنیم.
Volume یا Low End، یکی را انتخاب کنید
در یک جهان آرمانی، میتوانید با صدای بسیار بلند و با میزان بسیار زیاد Low End (فرکانسهای بم) بنوازید و همهچیز هم عالی باشد، ولی متأسفانه در واقعیت چنین چیزی ممکن نیست. بالا بردن Volume و Low End بهصورت همزمان، میتواند به اوردرایو شدن پریامپ، فشار آوردن به پاورامپ و پاره شدن اسپیکرها منجر شود و صدایی وحشتناک ارائه دهد. تابهحال از خود پرسیدهاید که آیا میشود یک امپ ۲۰۰ وات را با یک کبینت ۶۰۰ وات کرنک کرد؟ البته که میشود؛ شما میتوانید ولوم و فرکانسهای بم را تا آخر بالا ببرید، اما قبل از آن با کبینت خود خداحافظی کنید. زمانی که صدای خود را تنظیم میکنید، این موضوع را همواره در نظر داشته باشید که بوست کردن EQ، سبب افزایش گین میشود.
فرکانسهای ساب را کات کنید
همه نوازندههای گیتار بیس عاشق low end سازشان هستند، ولی محدوده فرکانسهای تناور sub-low، آکنده از انرژیهای مشکلساز است. اگر هدف شما به لرزه درآوردن تاجوتخت یک پادشاه ظالم است، روانه کردن فرکانسهای ساب، شما را به هدفتان میرساند، ولی اگر میخواهید چیزی که مینوازید را بشنوید، این فرکانسها میتوانند برخلاف میل شما عمل کنند. اول از همه، اکثر ریگهای بیس، توان تولید این فرکانسها را ندارند و شما با پافشاری بر ایجاد این فرکانسها، منابع تولید صدای خود را صرف کاری بیهوده میکنید و در نهایت، انباشت صوتی ناخوشایندی را تولید میکنید که در تقابل منفی با سالن قرار میگیرند (به این امر توجه کنید که صدابردار سابووفر در اختیار دارد و میتواند در صورت لزوم، از آن استفاده کند). در اینجا، یک فیلتر high-pass تغییرپذیر (HPF)، میتواند بسیار سودمند باشد. این فیلتر، امکان خارج کردن فرکانسهای ساب ناخواسته را فراهم میکند. در این صورت، شما میتوانید آنچه برای اجرا مفید است را در صدای خود حفظ کرده و انرژیهای مخرب را حذف کنید. در ضمن، حذف این فرکانسها، باعث میشود که اسپیکرهای شما بهطور بهینهتری کار کنند و صدای شما قویتر و واضحتر به نظر آید. بسیاری از امپهای کومبوی کوچکتر، دارای فیلتر HPF ثابت هستند، در حالی که امپهای دیگر، دارای HPF متغیر و قابل تنظیم هستند و به کاربر، امکان جستجو و پیدا کردن نقطهی مورد نظر برای حذف فرکانسهای ناخواسته را میدهند. اکثر پریامپهای طراحی شده برای پیکاپهای پیزو (piezo) نیز از این فیلتر برخوردار هستند.
فرکانسهای Mid دوست شما هستند
بسیاری از نوازندگان نمیدانند که میدرنجها تا چه حد میتوانند مؤثر یا مخرب باشند و بر اساس اطلاعات موجود در اینترنت، سریعاً یک EQ با شکل “smiley face” را روی صدا اعمال میکنند و تأکید را از روی فرکانسهای میدرنج برمیدارند. همانطور که تأکید بیشازحد روی فرکانسهای بیس میتواند مشکلاتی ایجاد کند، کاهش بیشازحد میدرنجها نیز باعث کاهش اَتَک و وضوح نتها میشود. فرکانسهای میدرنج معینی که مورد استفاده قرار میگیرند، به وضعیت گروه و فضایی که در آن اجرا میکنید بستگی دارند، ولی بهصورت کلی، اگر در صدای خود پانچ و قدرت میخواهید، بجای افزودن Low End، اول ببینید میتوانید در low-midها این کار را انجام دهید یا خیر. محدودهی ۱۲۰ هرتز تا ۲۵۰ هرتز، دارای ضربه است و از لبریز شدن محدوده sub جلوگیری میکند. طول موج ۲۲۰ هرتز، حدود ۱.۵ متر است؛ در نتیجه، شما میتوانید آن را حس کنید و نه شخصی که هشت متر آنسوتر ایستاده است. فرکانسهای high mids، بی آنکه صدا را تربلی کنند، به یک صدای تیره، حضور و وضوح میبخشند. برای مثال، بعضی اوقات، افزودن مقدار کمی ۱۲۰۰ هرتز (۱٫۲kHz) به صدای P-Bass پسیو، میتواند جزئیات ضربههای انگشت را بیرون بکشد. روی بعضی از J-Bassها، کمی ۶۰۰ هرتز، تأثیری مشابه دارد. فراموش نکنید که این اعداد، موبهمو روی همه سازها و در همه مواقع جواب نمیدهند. حتی دو گیتار بیس از یک برند و یک مدل، میتوانند کاملاً با هم متفاوت باشند.
از Coupling بپرهیزید
در اینجا، Coupling به ارتباط بین اسپیکر کبینت با آن چیزی که کبینت روی آن قرار گرفته اشاره دارد. هر چیزی که کبینت روی آن قرار گرفته، اعم از سطح استیج، سطح رایزر و چهارپایه، ارتعاش کبینت را دریافت میکند و این امر، میتواند منجر به وخیمتر شدن وضعیت Low End شود. کبینت خود را روی جعبههای حمل بطریهای نوشابه، صندلی یا چیزی شبیه آن قرار دهید. بدین نحو، صدای خود را بهتر میشنوید و در ضمن دردسر کمتری درست میکنید. البته بد نیست بدانید که در برخی از موارد، میتوانید از تماس کبینت به زمین به نفع خود استفاده کنید؛ مثلاً در مواقعی که قرار است صدای امپ کوچک شما بهتنهایی و بدون PA سالن را پوشش دهد (سالنهای کوچک)، Coupling با زمین میتواند به نفع شما کار کند.
حتی این ایدههای کلی و کوچک نیز میتوانند روی صدای لایو شما تأثیر بهسزایی بگذارند. اما هر سالن، شرایط مخصوص به خود را دارد و روشهایی که در یک سالن، به صدایی خوب منجر میشوند، ممکن است در یک سالن دیگر، جواب خوبی ندهند. پس همیشه، ابتدا دقت کنید که چه میشنوید و سپس به سمت آن چیزی که میخواهید بشنوید، حرکت کنید.
نوشته: Ed Friedland
ترجمه: بابک آخوندی
عالی بود
عالی بود