وقتی صفحه موسیقی را از بسته خارج میکنید، روی ترنتیبل یا گرامافون میگذارید و سوزن را پایین میآورید، شاهد کار مکانیزم پخشی هستید که بیش از صد سال در دست توسعه بوده است. پدیدهای که از میل ذاتی انسان به حفظ صداهای فانی شروع شد، رفتهرفته باعث تولد انقلاب فرهنگی در موسیقی شد.
گرامافون امروزی شما یک دستاورد خیرهکننده از توان مهندسی است؛ اما از روند پیشرفت آن تا تبدیل شدن به قلب سیستم پخش خانگی خود چه میدانید؟ در این مقاله به بررسی تاریخچه کوتاهی از گرامافونها و ترنتیبلها میپردازیم؛ داستانی پر از کشفیات علمی و تولد و تجدد!
چه کسی گرامافون را اختراع کرد؟
ریشههای دستگاههای پخش مدرن به ابتدای صنعت ضبط صدا باز میگردد.
ادوارد-لئون اسکات دو مارتینویل (Édouard-Léon Scott de Martinville)، یک مخترع فرانسوی بود که روند ضبط صدا را در سال ۱۸۵۷ شروع کرد. دستگاه او که فوناتوگراف (phonautograph) نام داشت، از طراحیهای آناتومی گوش انسان الهام گرفته بود. فوناتوگراف با استفاده از یک مخروط صدا را متمرکز میکرد و از یک ممبران لاستیکی متصل به یک سوزن عبور میداد. این دستگاه اولیه با حک کردن امواج صدا بر روی کاغذ آنها را ضبط میکرد. فوناتوگراف تنها میتوانست امواج صدا را به تصویر تبدیل کرده و قادر به پخش آنها نبود.
افتخار اختراع دستگاهی که بتواند صدا را ضبط و پخش کند تقریباً بهطور همزمان نصیب دو نفر شد: مخترع و شاعر فرانسوی شارل کرو (Charles Cros) و مخترع مشهور آمریکایی توماس ادیسون (Thomas Edison).
شارل کرو روشی برای بازپخش کردن صداهای ثبتشده توسط فوناتوگراف مارتینویل ایجاد کرد که امواج صدا را بر روی شیارهای الواح فلزی ذخیره میکرد. او اختراع خود را در ماه آوریل سال ۱۸۷۷ برای آکادمی علوم فرانسه ارسال کرد. تنها چند هفته پیش از او توماس ادیسون یقین پیدا کرد که میتواند دستگاهی برای ضبط و پخش صدا اختراع کند؛ بدین گونه سرسلسله تمام ترنتیبلها، یعنی فونوگراف توماس ادیسون متولد شد.
اختراع فونوگراف توسط ادیسون در سال ۱۸۷۷ یک پیشرفت فناوری به حساب میآمد. ایده او در ابتدا شامل سیلندرهایی با پوشش فویل بود که توسط یک دستگیره دستی به چرخش در میآمدند. وقتی صدا به شیپور ورودی دستگاه نفوذ میکرد، دیافراگم و سوزن متصل به آن به لرزش در میآمدند و فرورفتگیهایی در پوشش فویل ایجاد میکردند.
ادیسون در تلاش برای ضبط مکالمات تلفنی از طریق اتصال دیافراگم و سوزن به دریافتکننده تلفن موفق به این اختراع شده بود. این دستگاه نیز مانند فوناتوگراف از نشانهگذاری بر روی کاغذ استفاده میکرد. پس از مدتی کار، ادیسون کاغذ را کنار گذاشته و از سیلندری با پوشش فویل استفاده کرد. با معکوس کردن همین روند او توانست صدایی که ضبط کرده بود را بازپخش کند.
کرو و ادیسون هر دو توانسته بودند روش بازپخش صدای ضبطشده را کشف کنند؛ آن هم با فاصله زمانی تنها چند هفته. تفاوت در این است که ادیسون یک نمونه اولیه قادر به کار تولید کرده بود اما کرو نه. جهان شیفته فونوگراف ادیسون شد و نمونه اولیه آن خیلی سریع بدل به دستگاهی شد که آمریکاییهای متمول میتوانستند برای سرگرمی در خانه تهیه کنند. به همین خاطر بیشتر اعتبار اختراع پخش صوت به ادیسون میرسد. اما فرانسویها شارل کرو را مخترع دستگاه پخش صوت میدانند. اما اسکات دو مارتینویل و اختراع او به دست فراموشی سپرده شدند؛ تا سال ۲۰۰۸ که صداهای ضبطشده توسط او برای اولین بار بازپخش شد.
رقابت نبوغآمیز
وقتی ادیسون توجه خود را به اختراع لامپ متمرکز کرد، سایرین به توسعه و پیشرفت فونوگراف پرداختند. یکی از این مخترعین الکساندر گراهام بل (Alexander Graham Bell) بود که در لابراتوار وُلتا به توسعه اختراع ادیسون پرداخت. او به جای پوشش فویل از موم استفاده کرده و سوزن ثابت را با سوزن شناور جابجا کرد؛ بدین ترتیب سیلندر با عمق کمتری حکاکی میشد. هر دو پیشرفت فوق باعث ایجاد صدایی باکیفیتتر و دوام بالاتر شدند. حاصل این پیشرفتها در دستگاهی به نام گرامافون در معرض دید عموم قرار گرفت. تیم گراهام بل همچنین موفق به دستیابی به پخش با سرعت ثابت و استفاده از موتور الکتریکی برای چرخاندن سیلندرها شدند.
مسابقهای در بین سیستمهای رقیب در گرفت. شرکت گرامافون آمریکا (American Graphophone Company) به منظور اشاعه دستگاه تولیدشده در لابراتوار ولتا شکل گرفت و بعدها تولید موسیقی ضبطشده بر روی سیلندر موم را شروع کرد. شرکت گراهام بل برای همکاری به ادیسون رجوع کرد؛ اما درخواست آنها توسط ادیسون رد شد. او مصمم بود که بهتنهایی توسعه این دستگاه را ادامه داده و اختراع خود را برای پخش سیلندرهای مومی ارتقاء داد.
در نهایت هیچیک از دو دستگاه برنده این رقابت نشده و بهعنوان دستگاه پخش موسیقی به موفقیت تجاری دست پیدا نکردند. این افتخار نصیب گرامافون جدید شد؛ دستگاهی که توسط یک مخترع آمریکایی-آلمانی به نام امیل برلینر (Emile Berliner) در سال ۱۸۸۷ به ثبت رسید. این گرامافون با روشی شبیه به روش شارل کرو در ثبت صدا بر روی لوحهای تخت کار میکرد، نه بر روی سیلندرهای موم. تصمیم برلینر برای استفاده از لوحهای تخت راه را برای صفحههای گرامافون که امروزه میشناسیم هموار کرد.
نمونههای اولیه گرامافون از لوحهای تخت از جنس روی (زینک) بهره میبردند که با لایه نازکی از موم عسل پوشیده شده بودند؛ اما در دهه ۱۸۹۰، برلینر در همکاری با یک شرکت تولیدکننده اسباببازی در آلمان، لوحهای ۵ اینچی از جنس لاستیک را تولید کرده و سپس در سال ۱۸۹۴ الواح لاستیکی ۷ اینچی را تولید نمود.
نهایتاً شرکت گرامافون برلینر توانست لوحهایی از جنس شلاک (shellac) تولید کند که تا دهه ۱۹۳۰ پرچمدار بازار ضبط موسیقی به شمار میآمد.
توسعه: آغاز صنعت ضبط صفحه
نکته حائز اهمیت درباره تلاشهای برلینر این است که او در تولید انبوه صفحه نیز پیشرو بود. برلینر اولین کسی بود که صدا را بر روی سطح خارجی صفحه ضبط کرده و با استفاده از الکتروپلیت از روی صفحه اصلی کپیهایی تهیه کرد. بدین ترتیب هنرمندان میتوانستند صدای یک آهنگ را بارها بازتولید کنند و در نتیجه ارزش تجاری این روش بسیار بالا بود. پیش از این پیشرفت، هنرمندان برای ایجاد نسخههای متعدد مجبور بودند یک قطعه را بارها اجرا کرده و ضبط کنند.
سیلندر صدا یکشبه محو نشد و محبوبیت گرامافون و فونوگراف رفتهرفته اوج گرفت. همچنین بهتدریج تقاضا برای آهنگهای ضبطشده بالاتر رفت. لوحهای تخت در این زمینه دارای یک مزیت مشخص بودند: این الواح را میتوان بهسادگی با قالبریزی و ضرب تکثیر کرد. در حالی که قابلیت تکثیر سیلندر تا سال ۱۹۰۱ میسر نبود؛ تا اینکه ادیسون فرایند قالبریزی با طلا را اختراع کرد. بدین ترتیب صفحههای گرامافون اولیه برلینر اولین نمونه از صدای ضبطشده بودند که در اختیار عموم مردم قرار گرفتند. در اواخر سال ۱۹۰۱، شرکت ماشینهای سخنگوی ویکتور (Victor Talking Machine Company) که تولیدکننده گرامافونهای برلینر بود، صفحههای ۱۰ اینچی را به بازار عرضه کرد.
در همان زمان، شرکت کلمبیا رکوردز وارد بازار شده و اولین صفحههای تحت لیسانس خود را عرضه کرد. کلمبیا رکوردز چند روش جدید را به کار گرفت و با فرا رسیدن سال ۱۹۰۸، توانایی تولید صفحههای شلاک دو رو را پیدا کرد. در آن زمان، سرعت پخش استانداردی در بازار وجود نداشت و سرعت پخش صفحههای اولیه از ۶۰ تا ۱۳۰ دور در دقیقه تنوع داشت.
رقابت با رادیو و تولد صفحههای مدرن
ظهور رادیو در اوایل دهه بیست چالشهای تازهای را پیش روی صنعت ضبط قرار داد. این فناوری رقیبی جدی برای صفحه به حساب میآمد؛ زیرا موسیقی بهطور رایگان و از طریق امواج پخش میشد. همچنین کیفیت پخش رادیو به علت اختراع پیکاپ الکتریکی به شدت ارتقاء یافته بود. طبقات پایین جامعه وسع مالی خرید گرامافون را نداشتند و اگرچه استانداردسازی سرعت ۷۸ دور در دقیقه در سال ۱۹۲۵ و استفاده از روشهای الکتریکی به جای روشهای ضبط مکانیکی، کمکهایی به جنبه اقتصادی این صنعت کرده بودند، هنوز راه درازی تا رسیدن به بازار عمده برای گرامافون پیش رو بود.
در دهه سی میلادی وینیل (یا وینیلیت) به عنوان مادهای جدید برای ضبط تبلیغات رادیویی معرفی شد. در آن زمان هیچیک از تولیدکنندگان صفحههای خانگی از این جنس استفاده نمیکردند. اما وینیل برای تولید صفحههای محبوب ۷۸ دور وی-دیسک (V-disc) مورد استفاده قرار میگرفت که در زمان جنگ جهانی دوم در بین سربازهای آمریکایی توزیع میشدند؛ زیرا این ماده جدید مقاومت بیشتری در برابر شکستگی در زمان حملونقل داشت.
نهایتاً پس از تحقیقات گسترده به منظور تولید دستگاه پخش قابل اتکا و مقرونبهصرفه، در هجدهم ژوئن سال ۱۹۴۸، شرکت کلمبیا صفحههای ۱۲ اینچی پخش بلندمدت (ال پی) ۳۳ دور در دقیقه میکروگروو را به بازار عرضه کرد. شرکت کلمبیا بهطور همزمان صفحههای ۷ اینچی برای تک آهنگ را نیز به بازار معرفی کرد. البته عمر این صفحهها دیری نپایید؛ زیرا RCA Victor در فوریه ۱۹۴۹ صفحههای ۷ اینچی ۴۵ دور در دقیقه تکآهنگ را به بازار معرفی کرد که بدل به استاندارد بازار شد.
سطوح بالاتر طبقه متوسط جامعه کماکان مصرفکننده عمده این صفحهها برای مصارف خانگی بودند و این صنعت کماکان به موج اصلی نپیوسته بود. با اختراع صفحههای وینیل مدرن و عبور از جنگ جهانی، تولیدکنندگان سختافزار تلاش خود برای تولید دستگاهی مقرونبهصرفه را افزایش دادند. در این دوران تقریباً تمام گرامافونها با سه سرعت ۳۳ دور، ۴۵ دور و ۷۸ دور در دقیقه عرضه میشدند. شرکت رادیویی فیلکو (Philco) در سال ۱۹۵۵ اولین سری گرامافونهای تمام ترانزیستوری خود را به بازار معرفی کرد. این دستگاههای قابل حمل توسط باتری تغذیه میشدند و دارای آمپلی فایر و اسپیکر بودند. بهتر از همه آنکه قیمت این دستگاهها در ایالات متحده از ۵۹ دلار و ۹۵ سنت شروع میشد و افراد بیشتری توان خرید آنها را داشتند.
در دسترس بودن گرامافونهای مقرونبهصرفه بیتردید به محبوبیت موسیقی پاپ کمک کرد. در دهه شصت، کاهش هزینهها ادامه پیدا کرد و گرامافونها و چنجرهای ارزانقیمت قابل حمل به بازار عرضه شدند که قابلیت پخش چندین صفحه را داشتند. قیمت مناسب صفحههای تک آهنگ ۴۵ دور در کنار دسترسی بیشتر مصرفکننده به دستگاههای پخش قابل حمل باعث شد تا نوجوانان بیش از هر زمانی به موسیقی دسترسی داشته باشند. موسیقی مورد نظر آنها متفاوت از موسیقی مورد علاقه والدینشان بود و صحنه برای انقلاب موسیقی جوانان آماده شده بود.
ترنتیبل امروزی
دستگاههای های-فای در نیمه دوم دهه شصت و در دهه ۷۰ پیشرفت چشمگیری داشته و محبوبیت صفحههای استریو و ترنتیبلهای مجزا بسیار افزایش یافت.
اولین ترنتیبلهای استریو در اصل چنجر بودند که میتوانستند چندین صفحه را پشت سر هم پخش کنند. صفحهها بر روی یک رقاصک بر روی یکدیگر قرار میگرفتند و پس از پایان پخش، دستگاه بهطور خودکار شروع به پخش صفحه بعدی میکرد. اما مکانیزم درایو این دستگاهها (بنام چرخ آیدلر) دارای معایبی بود. چرخ این مکانیزم به موتور متصل بوده و نتیجتاً لرزشهای آن بر روی صدا تأثیر میگذاشتند.
با پیدایش دستگاههای پخش مدرن دیگر نیازی به سیستمهای چنجر با گشتاور بالا نبود. ترنتیبلهای تسمهای بسیار بهینهتر و مقرونبه صرفهتر بودند. موتور در این دستگاهها یک تسمه لاستیکی که به دور پلتر یا بشقاب متصل بود را میچرخاند. این تسمه لرزشها را جذب کرده و در ایزوله کردن صداهای موتور بسیار کارآمد بود.
درایو مستقیم
در اوایل دهه ۷۰ شرکت Technics ترنتیبل درایو مستقیم یا دایرکت درایو را اختراع کرد. اولین مدل دارای این تکنولوژی، Technics SP-10 بود.
در دستگاههای درایو مستقیم، پلتر مستقیماً بر روی موتور نصب میشود. این مکانیسم گشتاور و سرعت یکدستتری دارد. همچنین در آن از قطعات کمتری که احتمال فرسودگی داشته باشند، استفاده میشود. اما منتقدان میگویند نویز ناشی از حرکت موتور نیز به صدای خروجی این دستگاهها راه پیدا میکند. به هر حال سیستم درایو مستقیم یک پیشرفت شاخص است که تا به امروز نیز در فناوری ترنتیبلها باقی مانده است.
افول و تولد دوباره
در دهه ۸۰ در اغلب خانهها نوعی از سیستم پخش وینیل یافت میشد. بخش زیادی از این سیستمها از نوع های-فای بودند که از اجزای جداگانهای از جمله ترنتیبل، رادیو، آمپلی فایر و دستگاه پخش کاست تشکیل میشدند. پس از یک قرن، گرامافون از سیستمی بدوی برای اعیان با سیلندرهای پوشیده از فویل، به سیستم کامل های-فای بدل شده بود که در دسترس عموم قرار داشت.
اما با سپری شدن دهه ۸۰ و طلوع تکنولوژی دیجیتال و لوحهای فشرده، فروش ترنتیبل و صفحه نیز بهشدت کاهش یافت. بسیاری از علاقهمندان هرگز این سیستمهای پخش را رها نکرده و علاقه دیجیها به این سیستمها باعث شد صفحه از روزهای تاریک دهه ۹۰ و اوایل قرن بیستویکم عبور کند.
امروزه فروش صفحه و ترنتیبل به بالاترین سطح خود بعد از نیمه دوم دهه ۸۰ رسیده است. به لطف علاقهمندانی از سنین مختلف که در جستجوی تجربه شنیداری اصیلتر و لذتبخشتری در این دوران تمامدیجیتال میگردند، فرمتی که عدهای خیال میکردند تنها در سیاهچالههای تاریخ جا دارد، دوباره به اوج برگشته است. عصر وینیل این بار بهطوری ماندگار برگشته است؛ زنده باد صفحه وینیل!
منبع: Your Sound Matters
نویسنده: Marc Henshall
مترجم: کیان ایرجی