تاریخچه اجمالی کاپوی گیتار

تاریخچه کاپو گیتار

کاپوی گیتار یا باره‌بند، وسیله‌ای بسیار ساده و کوچک است که استفاده‌ای آسان نیز دارد؛ اما تأثیر این وسیله در نوازندگی بسیار مهم است. کاپو معمولاً به شکلی بسیار بی‌دقت، در کنار سیم‌ها، پیک‌ها و سایر لوازم جانبی گیتار قرار می‌گیرد و بسیار پیش می‌آید که نوازندگان آن را گم کرده یا جا بگذارند. به همین دلیل نیز یک گیتاریست معمولاً در طی دوران فعالیت خود، چندین و چند کاپو خریداری می‌کند! اکثر ما به تاریخچه وسیله‌ای به سادگی کاپو اهمیت نمی‌دهیم؛ اما اگر حتی یک بار از آن در نوازندگی خود استفاده کرده باشید، می‌دانید که این وسیله بسیار فروتن با پیشینه چند صد ساله خود در یاری رساندن به نوازندگان، بیش از آنچه به نظر می‌رسد در صنعت موسیقی و دنیای نوازندگی حائز اهمیت است. مطلبی که مطالعه می‌کنید، تاریخچه‌ای اجمالی از یکی از مهمترین وسیله‌ها در تاریخ سازهای زهی، یعنی کاپو است.

نام کاپو (capo) مختصرشده کلمه کاپوتاستو (capotasto) است که بخش اول آن (capo) به معنای سر و بخش دوم آن (tasto) به معنای کلید، گره زدن یا در این مورد به‌خصوص، فرت است.

در نوشته‌ای مربوط به سازهای زهی که در سال ۱۶۴۰ نگارش شده است، موسیقی‌شناس ایتالیایی جوانی باتیستا دونی (Giovanni Battista Doni) از کلمه کاپوتاستو برای توصیف بخش نات سازهای زهی چوبی ویولا دا گامبا یا همان ویول امروزی استفاده کرده است.

قدیمی‌ترین نوع شناخته‌شده از کاپو، در اواسط قرن هجدهم میلادی ساخته می‌شده است که ساختاری یکپارچه، معمولاً از جنس فلز برنج داشته است و در بخش پایینی خود نیز دارای قوسی بوده است تا دسته ساز را در بر گیرد و بر روی آن ثابت بماند. این وسیله ساده که شکلی شبیه حرف C لاتین داشته است، به هیچ شکل خاصی قابل تنظیم نبوده و تنها از بغل دسته ساز به آن متصل می‌شده و به شکلی ثابت بر روی آن باقی می‌مانده است.

در اواخر قرن هجدهم میلادی اما نوعی دیگر از کاپو ابداع شد که شباهت بیشتری به شکل فعلی این ابزار داشت. کاپوی رایج در این دوره که امروزه با نام کاپوی دوشاخه یا yoke شناخته می‌شود، ساختاری بسیار شبیه به کاپوی امروزی دارد و همانند آن، یک قاب فلزی ساده متشکل از یک میله ثابت و یک صفحه پیچی قابل تنظیم است که بر روی دسته ساز قرار می‌گیرد و می‌توان میزان فشار آن بر روی سیم‌ها را نیز تنظیم کرد.

اما نوعی ویژه از کاپو که در کشور اسپانیا رایج بود و سخیا (cejilla) نامیده می‌شد، ساختاری دقیقاً برعکس کاپوهای این دوره داشت. سخیا از یک تسمه چرمی و یک بخش چوبی قابل تنظیم تشکیل می‌شد و به وسیله تسمه مذکور، در دور دسته ساز زهی قرار می‌گرفت. یک پیچ نیز بر روی بخش چوبی سخیا وجود داشت که نوازنده می‌توانست با استفاده از آن، فشار وارده بر روی سیم‌های ساز را تنظیم کند.

تاریخچه کاپو گیتار
سخیا

در سال ۱۸۵۰ میلادی، یک سازنده سازهای زهی اهل ایالت کنتیکت (Connecticut) آمریکا به نام جیمز اشبورن (James Ashborn)، اولین امتیاز رسمی را برای طراحی کاپو ثبت کرد. کاپوی اشبورن تفاوت بسیاری با کاپوی فلزی رایج در آن دوره و سخیا داشت. این وسیله یک استوانه چوبی در زیر خود داشت که به یک پیچ انگشتی برنجی مجهز بود و نوازنده می‌توانست با چرخاندن پیچ، فشار چوب بر روی دسته ساز و در نتیجه، فشار صفحه رویی کاپو بر روی سیم‌های ساز را افزایش دهد.

اما کمی پس از کاپوی اشبورن، صدها مخترع دیگر نیز طرح‌های ویژه خود از این وسیله را به ثبت رساندند و کاپوهایی همچون Filstrup ،F.O. Gutman و Elton که همگی ساختاری بسیار شبیه به ابداع اشبورن داشتند، به شکلی انبوه به بازار عرضه شدند و به شهرت رسیدند. این دسته از کاپوها در فروشگاه‌های تجهیزات موسیقی و حتی در کاتالوگ‌های Sears در کنار گیتارهای محبوب آن زمان که به «گیتارهای کاتالوگی» معروف بودند، به فروش می‌رسیدند.

تاریخچه کاپو گیتار
کاپوی التون

حدود یک قرن بعد و در دهه بیست میلادی، برخی از سازندگان گیتار، شروع به آزمایش کاپوهایی ثابت کردند که بخشی از ساختار ساز به شمار می‌رفت و به شکلی دائمی به دسته آن متصل بود. این کاپوهای متصل به گیتار، در یک ریل در بخش‌های جانبی دسته گیتار حرکت می‌کردند و بر روی فرت مورد نظر نوازنده قرار می‌گرفتند. در مواردی نادر اما این دسته از کاپوها، همچون نمونه موجود در گیتاری مشهور به Capo Guitar که به شکل انحصاری در کاتالوگ سیرز به فروش می‌رسید، ریلی در وسط فرت‌بورد داشتند که ظاهری بسیار عجیب به ساز می‌بخشید. این کاپو به یک دکمه فنری مجهز بود که نوازنده می‌توانست با استفاده از آن، کاپو را از روی سیم‌ها آزاد کند و آن را از فرت اول تا فرت هشتم ساز حرکت دهد. همچنین همین دکمه، این کاپو را به‌طور کامل نیز از روی دسته ساز آزاد می‌کرد و به نوازنده امکان می‌داد که آن را بر روی مکان مخصوصش در بالای نات ساز قرار دهد.

در سال ۱۹۳۱، فردی با نام W. H. Russel اختراع خود که یک کاپو با ساختاری کاملاً قابل انعطاف بود را به شکل رسمی به ثبت رساند. می‌توان گفت که این طرح، امروزه به محبوب‌ترین نوع کاپو در بازار تبدیل شده است. کاپوهای قابل انعطاف کشی، قیمتی بسیار پایین و کاربری بسیار آسانی دارند و با کشش طبیعی ساختار کشی خود، سیم‌ها را بر روی فرت مورد نظر نوازنده نگه می‌دارند. کاپوهای کشی امروزه وسیله‌ای بسیار محبوب در میان گیتاریست‌ها، خصوصاً افراد مبتدی‌تر هستند.

کاپوی راسل

طبق شواهد موجود، کاپوهای نیمه یا partial احتمالاً از اواخر قرن نوزدهم میلادی وارد بازار شده بودند؛ اما تا پیش از دهه شصت میلادی، کمتر اثری وجود دارد که نوازندگان آن از این نوع از کاپو برای ساخت آکوردها و تن‌هایی غیرمعمول استفاده کرده باشند. کاپوهای نیمه همانگونه که از نامشان پیداست، تمام عرض فرت‌بورد ساز را در بر نمی‌گیرند و تنها چند سیم را بر روی فرت‌بورد می‌فشارند. همین ویژگی باعث می‌شود که بتوان با این وسیله، به‌آسانی به چندین و چند آکورد بسیار متفاوت و جذاب دسترسی داشت. کاپوهای نیمه در انواع متفاوتی تولید شده‌اند و نمونه‌های مختلف آنها از یک تا پنج سیم یک گیتار را در بر می‌گیرد؛ اما برخی از نمونه‌های مشهورتر این ابزار، همچون کاپوی Third Hand که در سال ۱۹۸۰ میلادی معرفی شده است، ساختاری کاملاً قابل تنظیم دارند که قابلیت‌های فراوانی را در اختیار نوازنده قرار می‌دهد.

در دهه شصت و هفتاد میلادی، هر یک از اشکال اصلی باره‌بند به روش‌هایی مختلف بهینه‌سازی شدند و انواعی مختلف از آنها روانه بازار شد. برای مثال، در این دوره کاپویی موسوم به Hamilton به بازار عرضه شد که نسخه‌ای ارتقاءیافته از کاپوی C-شکل، با قابلیت تنظیم سفتی از طریق یک پیچ انگشتی بود. جیم دانلوپ (Jim Dunlop) نیز در همین دوره از دو کاپوی level action و Picker’s Pal رونمایی کرد. مورد دوم یک کاپو با مکانیزم CAM بود که ساختاری بر پایه کاپوهای دوشاخه انگلیسی داشت و می‌توانست فشاری کاملاً برابر به کل عرض فرت‌بورد و سیم‌های ساز وارد کند. در سال ۱۹۷۳، فردی با نام H. Bauerfeind طرح یک کاپوی پلاستیکی را به ثبت رساند که ساختاری اهرمی داشت؛ اما هیچ‌گاه به شکل انبوه به تولید نرسید. یک سال بعد و در سال ۱۹۷۴، ریک شاب (Rick Shubb) یک کاپوی بانجوی پنج سیم با مکانیزمی اهرمی را معرفی کرد که به یک پیچ نیز برای تنظیم کشش و سفتی خود مجهز بود. شاب یک نسخه از این کاپو را به رهبر گروه موسیقی The Grateful Dead، یعنی جری گارسیا (Jerry Garcia) اهدا کرد تا با کمک او، بتواند به طرحی نهایی برای این محصول دست یابد.

نمونه مدرن کاپوی کایزر
نمونه امروزی کاپوی کایزر

در سال ۱۹۸۱، فردی با نام میلتون کایزر (Milton Kyser)، محصولی با نام Kyser Quick-Change را معرفی کرد و در تمامی بارها و کلابهای محله Deep Ellum واقع در شهر دالاس ایالت تگزاس آمریکا به فروش رساند. چیزی نگذشت که این کاپو گیتار با طراحی بی‌نقص خود، دنیای موسیقی را دگرگون کرد. Kyser Quick-Change در آن زمان با اختلاف خوش‌ساخت‌ترین و بهترین کاپوی موجود در بازار بود و به‌سرعت راه خود را بر روی دسته و کیف ساز نوازندگان سراسر دنیا پیدا کرد. این نوع از کاپوی گیتار، امروزه توسط شرکت‌های معتبر بی‌شماری همچون دانلوپ (Dunlop) و داداریو (D’Addario) تولید می‌شود و امکان تغییر گام و کلید نتی ساز را با استفاده از یک دست و با سرعتی بالا به نوازنده می‌دهد.

پس از گذشت چهل سال نیز طرح Kyser همچنان یکی از هوشمندانه‌ترین و در عین حال، سرراست‌ترین و ساده‌ترین انواع کاپوی گیتار به شمار می‌رود و بخش اعظم نوازندگان، آن را به تمامی گزینه‌های دیگر ترجیح می‌دهند.

اگر یک گیتاریست هستید، از چه نوعی از کاپو بر روی گیتار خود استفاده می‌کنید؟ نام محصول و تجربه استفاده خود از آن را در بخش نظرات همین مطلب، با ما و مخاطبین گیتار ایران در میان بگذارید.

منبع: Kyser
نویسنده: Ben Brundage
مترجم: امیر تولی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *