ترجیح شما در انتخاب گیتار هرچه باشد، آن بخش مهمی که نوازندگی گیتار را برای شما ممکن، راحت و لذتبخش میسازد، دسته (نِک) گیتار است. چرا که انگشتان دست چپ (اگر راستدست هستید)، نزدیکترین و شخصیترین رابطه را با دسته گیتار برقرار میکنند. در انتخاب این رابطه چقدر سختگیر هستید؟ شاید از آن نوازندههایی هستید که اگر ابعاد و اندازههای دستهی گیتار، دقیقاً مطابق انتظارتان نباشد، دیگر هیچکدام از جنبههای آن گیتار برایتان درست و مناسب نیست؛ شاید هم جزو آن دسته از گیتاریستهایی هستید که مشخصات دستهی گیتار، برایشان هیچ فرقی نمیکند و هر سازی را که در دست میگیرند، کارشان راه میافتد. در هر دو صورت، شناختن عواملی که چیزی را برای ما دوستداشتنی میکنند، در کیفیت دوست داشتن ما مؤثر است و شاید هم به درک نقیصههای احتمالی کمک کنند.
بهمحض اینکه به فکر نوشتن مقالهای درباره دسته گیتار افتادم، نکات بسیاری به نظرم آمد که میخواستم بهصورت مفصل به آنها بپردازم. تصمیم گرفتم که این نکات را بر اساس عوامل مؤثر در صدای ساز، عوامل مؤثر در حس و خوشدستی ساز و عوامل مربوط به ساختار ساز تقسیمبندی کنم. پس از مدتی اندیشیدن، به این نتیجه رسیدم که این کار میتواند به طرح مسائل بحثبرانگیز و جنجالی منتهی شود. به همین خاطر فکر کردم که بهشکلی آزاد، یک ترتیب کلی درست کنم و به یکایک آنها بپردازم.
حس و خوشدستی گیتار
پروفایل دسته:
بهمحض اینکه یک گیتار را در دست میگیریم، احتمالاً اولین چیزی که به ذهن خطور میکند، احساسی است که با لمس دسته در دستمان به وجود میآید. حداقل اینکه آیا ساز خوشدست و قابل نواختن هست یا نه؟ در این لحظه، دو عامل نقشی تأثیرگذار ایفا میکنند: ضخامت دسته و شکل برش عرضی دسته (پروفایل).
دستهها انواع گوناگونی دارند. ولی قبل از پرداختن به اشکال دستهها، بد نیست تعمقی داشته باشیم در اندازههای مختلف دست افراد. یک دست بزرگ مردانه، از یک دست کوچک زنانه، تقریباً ۲۷ درصد بزرگتر است. یک دسته بزرگ (مثل فندر U-shaped) از یک دسته استاندارد فندر حدوداً ۱۷ درصد بزرگتر است؛ بنابراین، اختلاف بین دست بزرگ و دست کوچک، از اختلاف بین دسته ضخیم و دسته باریک بسیار بیشتر است.
شاید یک نگرانی بهجا، نگرانی درباره انحنای پشت دسته باشد؛ یعنی مقدار اندازهای که دست نوازنده برای حلقه زدن به دور پشت دسته حس میکند. این اندازه، با یک اختلاف حدوداً ۱۰ درصدی، بین دستههای معمول موجود در بازار متفاوت است. با این اوصاف، باید گفت بدا به حال آنها که بزرگترین یا کوچکترین دست را دارند؛ زیرا ناگزیر باید دست خود را با دستههای موجود تطبیق دهند. ولی برای بقیه دستها، دستههای مناسب وجود دارد.
برای اینکه یک گیتار درست تنظیم شود، دسته آن باید یک حالت کمانی نامحسوس داشته باشد؛ یعنی وسط فینگربورد کمی گود باشد. از این گودی با اصطلاح “relief” یاد میشود. relief به سیمها امکان میدهد که بدون تماس با فرتها، آزادانه مرتعش شوند.
نکتهی مهم دیگر، این است که در هنگام نوازندگی، قسمتهای مختلفی از انگشت شست در تماس با پشت دسته هستند. هنگام گرفتن آکوردهای باره (barre chords)، تمام طول شست روی وسط قوس پشت دسته خوابیده است. هنگام گرفتن آکوردهای پیچیده، احتمالاً نوک شست با دسته در تماس است. برای اجرای ریفها، شست احتمالاً روی لبه فینگربورد مینشیند. وقتی با سرعت به بالا و پایین دسته حرکت میکنید، احتمالاً شست اصلاً با دسته تماسی ندارد. اگر هم با استایل نوازندگانی چون چت اتکینز (Chet Atkins) و مرل ترَویس (Merle Travis) مینوازید، شست احتمالاً دور پشت دسته میپیچد و از بالا به سیم ششم میرسد.
بعضی از دستهها دارای پروفایل نامتقارن هستند که برای بهبود خوشدستی ساز در نظر گرفته شده است. البته این ایده، چندان جدید نیست؛ در کاتالوگ Seven Points of Supremacy کمپانی گرچ، مربوط به سال ۱۹۳۹، مدلی به اسم Synchromatic به چشم میخورد که از یک دستهی نامتقارن به اسم non-pressure برخوردار است. گرچ، این دسته را برای کاهش فشار به انگشتان طراحی کرده بود. از این نوع دسته، در سالهای بعد با عنوان “دستهی معجزهآسا” یا “Miracle Neck” یاد میشد.

پرداخت دسته : عامل دیگری که در حس دسته گیتار بسیار مؤثر است، پرداخت یا به عبارت مصطلح فینیش دسته است؛ پرداخت عبارت است از اینکه چطور چوب در مقابل نفوذ عرق دست، چربی، رطوبت و غیره مسدود شده است. یک پرداخت براق پلیاورتان یا نیتروسلولز با پرداخت satin (نیمه مات) یا روغن تانگ تفاوت دارد. پرداخت سَتین و روغن تانگ، مخصوصاً در روزهای گرم تابستان، سُر خوردن دستهای چسبناک و عرقکرده در طول دسته را راحتتر میکنند.
برای تغییر فینیش پشت دسته، از هر نوع پرداختی به روغن تانگ، راه سادهای وجود ندارد و باید کل فینیش با سمباده پاک شود و سپس دوباره با روغن تانگ پرداخت شود. قبل از انجام اینگونه عملیات دشوار و اساسی، پودر بچه را امتحان کنید.
فرتها: اگر ویولن، ویولنسل یا بیس فرتلس مینوازید، اندازه فرتها برای شما موضوعیتی ندارند. ولی گیتاریستها باید بدانند که فرتها، اندازههای گوناگونی دارند. فرتها از فلز نقرهی نیکلی ساخته میشوند. فندرهای اولیه، دارای فرتهای باریک، با حدود ۰٫۰۸۰ اینچ پهنا و ۰٫۰۴۳ اینچ بلندی بودند. فرتهای گیبسون عموماً پهنتر و تا اندازهای کوتاهتر هستند.
درباره تأثیرات انواع فرت در احساس انتقالی به انگشتان و نوع کارایی گیتار، در مقالهای جداگانه، بهصورت کامل صحبت خواهد شد.
طول اسکیل : حدفاصل مابین نات و بریج، طول قابل نواخت سیم را معین میسازد. از این حدفاصل، تحت عنوان اسکیل (یا Scale length) یاد میشود. این فاصله بهصورت دقیق اندازهگیری نمیشود؛ معمولاً فاصله بریج تا باره ۱۲ را اندازهگیری میکنند و عدد بهدستآمده را ضرب در ۲ میکنند تا طول اسکیل گیتار به دست آید.
اسکیل گیتارهای مختلف با هم متفاوت است. ۳۲۵ Rickenbacker جان لنون، دارای اسکیل ۲۰٫۷۵ اینچی بود. یک گیتار ۳/۴ size، مثل Guild M-65، دارای اسکیل ۲۲٫۵ اینچی است. Gibson Les Paul دارای اسکیل ۲۴٫۷۵ است و یک Fender Telecaster که دسته بلندتری دارد، دارای اسکیل ۲۵٫۵ اینچی است. یک گیتار باریتون مثل Danelectro دارای اسکیل خیلی بلندتر، یعنی اسکیل ۲۹٫۷۵ اینچی است.
در دستههایی با اسکیل بلندتر، رساندن سیمها به کوک، نیازمند کشش بیشتری است. به عبارت دیگر، اسکیل کوتاه به سیمهای ضخیمتر، حس نرمتری میدهد. اگر طرفدار این ایده هستید که سیمهای ضخیمتر تُن قویتری ارائه میکنند، اسکیل کوتاه، مثل اسکیل Gibson Les Paul میتواند نکتهی قابل تعمقی برای شما باشد.
ریدیس یا انحنای عرضی فینگربورد : فینگربورد گیتارهای کلاسیک، بدون انحنا و کاملاً تخت است؛ اما فینگربورد گیتارهای آکوستیک سیم فلزی و گیتارهای الکتریک، در عرض کمی منحنی است. این انحنا میتواند در طول فینگربورد تغییر کند و هرچه به پایین فینگربورد نزدیک میشویم، انحنا کمتر شود. این ویژگی که به ریدیس کامپاند مشهور است، هنگام بِند کردن، احتمال گیر کردن سیمها به فرتها را کاهش میدهد.
گیتارهای قدیمی فِندِر دارای ریدیس ۷.۲۵ اینچ هستند و بهوضوح دارای شکلی قوسدار هستند. گیتارهای دیگر دارای فینگربوردهای مسطحتری هستند. گیتارهای آکوستیک تیلور (Taylor) و مارتین، بهترتیب دارای ریدیس ۱۵ و ۱۶ اینچ هستند. ریدیس گیتارهای آکوستیک گیلد (Guild) نیز ۱۲ اینچ است. در بهترین حالت، ریدیس فینگربورد باید با ریدیس سدلِ بریج تطبیق داشته باشد، ولی همیشه اینطور نیست.
بعضی از نوازندگان، ریدیس کوچکتر (انحنای بیشتر) را برای اجرای آکورد ترجیح میدهند؛ مخصوصاً در اجرای آکوردهای باره. از سوی دیگر، برخی دیگر از نوازندگان، ریدیس بزرگتر (انحنای کمتر) را برای اجرای سریع نتها و بِندهای تمیزتر ترجیح میدهند.
پهنای فینگربورد : بهصورت معمول، این پهنا از روی پهنای نات اندازهگیری میشود. پهنای فینگربورد، مستقیماً روی فاصله سیمها از یکدیگر تأثیر میگذارد. نوازندگان گیتار آکوستیک، معمولاً برای فینگر پیکینگ کردن، فاصلهی بیشتر بین سیمها را ترجیح میدهند؛ بنابراین گیتارهای فلت تاپ معمولاً دارای پهنای فینگربورد ۳/۴ ۱ اینچ هستند. دستهی گیتارهای ریکنبکر (Rickenbacker)، در باریک بودن زبانزد است و بسته به مدل، تا ۵/۸ ۱ اینچ نیز باریک میشود.
تُن
جنس دسته و فینگربورد : چوبهای مختلف در ساختار دسته، نتایج تُنال مختلفی ارائه میکنند. چوبهای سخت مثل مِیپل (افرا)، صدایی تیز و روشن ارائه میدهند. ماهوگانی (ماهون) که کمی نرمتر است، صداها را گرمتر میکند. چوب بهکار گرفته شده در فینگربورد هم تأثیراتی روی صدا دارد. اِبونی (آبنوس) در تولید صدای تیز و روشن از مِیپل و رزوود پیشی میگیرد.
حجم و جرم هداستاک : این عقیده که افزایش جرم و حجم هداستاک، روی صدا و ساستین گیتار تأثیر مثبت میگذارد، همواره موضوعی بحثبرانگیز بوده و هست. برخی از برندها، مثل اپیفون (Epiphone) و فلت تاپهای مورد احترام فراگی باتم (Froggy Bottom)، دارای هداستاکهای بزرگ هستند. آیا این امر، تأثیرات صوتی در پی دارد یا تنها برای زیبایی ظاهری است؟ بجای اظهار نظر کردن دراینباره، پیشنهاد میکنم خود شما این موضوع را، مثلاً با نصب یک کاپو روی هداستاک بررسی کنید و اگر تفاوتی شنیدید، زیر همین مقاله و در بخش دیدگاهها، با ما در میان بگذارید.
ساختار
زاویه هداستاک : خم شدن هداستاک به عقب، باعث فشار بیشتر سیمها روی نات میشود. این یک تکنیک ساخت قدیمی است که سازندگان سازهای زهی بهکار میگرفتند. این زاویه میتواند هر اندازهای، از صفر تا ۹۰ درجه باشد. البته ناگفته نماند که زاویهی نزدیک به ۹۰ درجه، تنها برای ساخت سازهایی شبیه لوت بهکار گرفته میشوند.
هداستاک زاویهدار روی دسته یکتکه، دو عیب دارد؛ اولاً که چنین ساختاری، یک قطعه چوب بزرگ را به خود اختصاص میدهد و باعث هدر رفتن مقدار زیادی چوب میشود. دوم اینکه احتمال شکسته شدن این هداستاک بالا است. در یک دستهی ساخته شده از یک قطعه چوب، چوب طوری بریده میشود که رگههای آن در امتداد طول دسته قرار بگیرند. این رگهها تا نقطهی اتصال هداستاک به دسته، بدون مزاحمت به مسیر خود ادامه میدهند؛ ولی در محل اتصال دسته و هداستاک، رگهها در عرض بریده میشوند (شکل روبهرو). هرچه زاویهی هداستاک بیشتر باشد، رگههای چوب با زاویه بیشتری شکسته میشوند و این امر باعث ضعف در اتصال میشود. سازندگان لوت، مدتها پیش، با بریدن یک قطعهی جداگانه برای هداستاک، این مشکل را حل کردهاند؛ بهطوریکه رگههای چوب تشکیلدهنده هداستاک نیز در راستای زاویهی آن قرار بگیرد. خیلی از سازندگان گیتارهای امروزی هم همین کار را میکنند.

نک هیل یا پاشنه دسته : زمانی که یک دستهی یکتکه در حال تراشیده شدن است، پاشنهی دسته نیز مانند هداستاک، باید از دلِ یک قطعهی بزرگ چوب تراشیده و ساخته شود. این به معنای دور ریخته شدن مقدار زیادی چوب ارزشمند است. به همین دلیل، پاشنه، معمولاً بهعنوان یک قطعه جداگانه ساخته و به دسته افزوده میشود. در بهترین حالت، پاشنه از همان قطعه چوب تشکیلدهندهی دسته ساخته میشود تا اختلاف ظاهری و اختلاف رنگ به وجود نیاید.
تراس راد: برای اینکه یک گیتار درست تنظیم شود، دستهی آن باید یک حالت کمانی نامحسوس داشته باشد؛ یعنی وسط فینگربورد کمی گود باشد. از این گودی با اصطلاح “relief” یاد میشود. relief به سیمها امکان میدهد که بدون برخورد با فرتها، آزادانه مرتعش شوند.
قبل از دههی سی میلادی، برای اینکه دستهی گیتارها گود نشود، تنها راه چاره ساخت دستهای بسیار محکم و مقاوم در مقابل کشش سیمها بود. مقاومسازی دسته، از طریق قرار دادن یک میلهی چوبی یا فولادی در داخل دسته انجام میشد. ولی بعدها تراس راد قابل تنظیم به بازار آمد و همهچیز تغییر کرد. تراس راد، میلهای فلزی است که در داخل دسته قرار میگیرد و در طول کل دسته امتداد مییابد. پیچی در یکطرف این میله قرار دارد و میزان خمیدگی دسته را تنظیم میکند.

مقدار relief دسته، تا حدی به سلیقه شخصی نوازنده بستگی دارد. این مقدار گودی در فرت هفتم و بهوسیله فیلر گِیج اندازهگیری میشود. برای انجام این اندازهگیری، یک کاپو در فرت اول بسته میشود. سپس با انگشت، سیم ۶ را روی فرت ۱۴ گرفته و فاصلهی آن تا ابتدای فرت ۷ را اندازه میگیرند. همین کار را روی سیم ۱ نیز انجام میدهند و از این طریق، یک برداشت کلی از مقدار relief دسته حاصل میشود.
اتصال دسته به بدنه : بهصورت کلی، دو روش برای اتصال دسته به بدنه وجود دارد؛ یکی روش اتصال دمچلچلهای (dovetail) و دیگری روشی است به نام کام و زبانه (mortise and tenon).

اتصال دمچلچلهای (بالا) و اتصال کام و زبانه (پایین)
بهصورت سنتی، این دو نوع اتصال که هر دو اتصالاتی قوی هستند، با چسبی که از بافتهای چسبناک بدن حیوانات تهیه شده و بهصورت داغ روی چوب اعمال میگردد، به هم چسبانده میشوند و به اتصالی محکم و تقریباً همیشگی تبدیل میشوند. در یک آگهی تبلیغاتی، کمپانی گیبسون اتصال دمچلچلهای خود را غیرقابل جدا شدن اعلام میکند. (شکل زیر)

با تمام استحکام و دوامی که این دو روش ارائه میکنند، یک ایراد مهم نیز وجود دارد و آن دشواری تعمیر یا تعویض دسته است.
در سال ۱۹۵۱، لئو فندر برای رفع این مشکل، برای اتصال دسته به بدنه از روش پیچ و مهره کردن استفاده کرد که ابتدا مورد استقبال قرار نگرفت. البته این روش باعث شد که ساخت گیتارهای فندر، هم به لحاظ کار انسانی و هم از نظر متریال نسبتاً ارزان تمام شود و این موضوع، سمت موفق داستان را برای فندر رقم زد.
پایان سخن
در این مقاله، نگاهی کلی داشتیم به جهتگیریها و تصمیمگیریهای بزرگ و کوچکی که در طراحی و ساخت دستهی گیتار شما دخیل بودهاند. شکی نیست که درباره هر یک از موارد ذکرشده، میتوان ساعتها و صفحهها گفت و نوشت. در واقع، ما حتی هنوز درباره تیونرها که از اجزاء مهم دسته گیتار هستند هم سخنی به میان نیاوردهایم. اما حتماً در آینده نزدیک، یک مقاله جداگانه و مفصل به آنها اختصاص خواهیم داد. در مرحلهی فعلی، اگر توانسته باشیم به دلایل علاقه شما به نوع دسته ساز خود اشارهای کرده باشیم، مأموریتمان را با موفقیت انجام دادهایم. شاید هنگام خرید گیتار بعدی، این مطلب نگاهی تازه و عمیقتر برای انتخاب به شما بدهد.
نوشته : Dan Formosa
ترجمه : بابک آخوندی
درود.با خوندن پاراگراف نخست مقدمه ی نوشته با کمال مسرت و هیجان دریافتم که مقاله مستقیما به فارسی نوشته شده و این نوید رو گرفتم که متخصص عزیز و بزرگواری هست که پاسخ پرسشهام نزدشه،که شانه هام خم شدن از سنگینی کوله بار پرسش های بی پاسخ مانده ی بسیار.امید که شکرگزار بخت مدد کرده ی خود باشم از غنیمت شمردن آن فرصت و مجال اگر که دست دهد.
احسنت
ببخشید فرت های اخری که به بادی ساز جویین شده بالاتر هستن مثلا فرت ۲۴ بالاتر از ۱۲ هست برای این که ۲۴ قسمتی هست که به بادی ساز جویین شده ؟
وقت بخیر،
لطفاً برای دریافت مشاوره دقیق، از طریق شماره تلفن ۸۶۰۸۴۰۸۶ با کارشناسان ما تماس بگیرید.
موفق باشید.
خیلی خیلی ممنونم از راهنمایی تون. فقط دسته ی من از فرت ۱۲ تا ۲۴ یکم گوده. این مشکل حساب میشه یا نه؟ اکشنم بالاست ولی نه صدا فالش هست نه گز میزنه. میشه راهنمایی کنید
وقت بخیر،
اگر گودی دسته گیتار شما مشکلی در نوازندگی ایجاد نمیکند، اهمیت چندانی ندارد.
موفق باشید.
با سلام و درود
من یک گیتار C40M دارم و به نظر می رسه که فرت بورد در نزدیکی شیطونک یا فرت های اول و دوم و سوم گیتار کمی سفت هستند. و باید انرژی زیادی برای گرفتن باره به انگشت اشاره وارد کرد تا سیم ها را چسباند و موجب می شه تعادل سایر انگشتان به هم بخورره (مثلا در گرفتن آکورد باره ی F). و مشکل دوم این هست که فکر می کنم کلا دسته ی گیتار پهن است و در فرت های انتهایی هر چند سیم ها مثل فرت های اولیه سفت نیستند ولی به علت پهن بودن دسته باز هم انگشت اشاره دچار مشکل برای باره گیری می شه!
خواستم بدونم آیا این ناراحتی در انگشت اشاره ی من است یا این که واقعا به این مدل گیتار یعنی C40M یاماها این دو مشکل که گفتم وارد است؟! و اگر وارد است به نظر شما چه گیتاری بخرم که دسته های آن مناسب با انگشت باره گیری اشاره ی که از نظر اندازه کودکانه هم هست و خیلی بزرگ نیست باشه و این که سیم های فرت اول اینقدر سفت و انرژی بر نباشه و راحت تر کنترل بشه ؟!!
پیشاپیش از بذل توجه تون کمال تشکر رو دارم
وقت بخیر،
بهطور کلی، نواختن گیتارهای کلاسیک و تسلط روی دسته پهن آنها، نیاز به قدرت و تمرین زیادی دارد و این مشکلات به تدریج حل میشوند. برخی از مدلها مانند Fender CN60 نیز در بازار وجود دارند که دسته آنها باریکتر و شبیه گیتارهای آکوستیک است و نوازندگی با آنها سادهتر است.
موفق باشید.
با سلام من یه دوسه ماهیه یه گیتار گرفتم الحمبرا مدل ۱C و جدیداً میل فرت هاشو نگاه میکنم احساس میکنم بلند شدگی دارن البته نه همشون انگار که خوب کوبیده نشده باشن ولی هیچکدوم از نت هایی که میزنم گز ندارن و صدای نت طبیعی خودشونو دارن از چی میتونه باشه؟
وقت بخیر،
مشخص کردن دلیل این امر نیازمند بررسی دقیق است؛ اما معمولاً تا زمانی که مشکلی در صدا و نوازندگی ایجاد نکند، اهمیت چندانی ندارد.
موفق باشید.
مشکل فرت اول با رگلاژ، یعنی تنظیم اکشن گیتار (فاصله سیم تا فینگربورد) حل میشه، گیتار c40m معمولن این مشکل رو دارە، اگه دسته تاب بر نداشته باشه با تنظیم ارتفاع نات (تیغه سردسته) و سدل (تیغه خرک) درست میشه، پیش یک تعمیرکار ببرید
بیخشید من سازمو رگلاژ کردم ولی یکم دستش گوده وسطش. تقریبا اوجشم فرت ۱۲ هست. میخوام بدونم این طبیعیه؟ از یکیم پرسیدم گفت فرت آخر و اولو بگیر اگه یه کارت ویزیت از فرت ۸ سیم ۶ رد بشه تراس راد اوکیه .. من همین کارو کردم اوکی بود … یعنی مشکلی نداره؟
وقت بخیر،
بله، میتوان به کمک ترفند اشارهشده تا حدی از وضعیت دسته مطلع شد. اما اگر کماکان با وضعیت دسته مشکل دارید یا با گزگز سیمها روی فرتها مواجه میشوید، میتوانید به کارشناسان گیتار ایران یا یک فرد متخصص دیگر مراجعه کنید.
موفق باشید.
مقاله و مطلب بسیار آموزنده و جامع ای بود. از خوندنش لذت بردم. ممنون ادمین
سلام
طول دسته گیتار کلاسیک برای مبتدی چقدر باید باشه ۳۳ – ۵۱ – ۶۶
وقت بخیر،
معمولاً در گیتار کلاسیک، فاصلهی خرک تا بریج ۶۴ سانتیمتر است. برای دریافت مشاوره دقیقتر و کاملتر میتوانید از طریق شماره تلفن ۸۶۰۸۴۰۸۶ با کارشناسان ما تماس بگیرید.
موفق باشید.
درود.دسته گیتار من وقتی از کنار خرک نگاه میکنم ب نظر میرسه به سمت پشت مایل هست آیا این طبیعیه؟دقیقا از محل اتصال دسته و بدنه اینطوری هست.با خرک اورجینالش هم صدای گز نمیده وقتی خرک کوتاه تر میندازم سیمای باس در سر دسته گز میزنن..ایا دسته نیاز ب تنظیم داره؟لطفا راهنمایی کنین
وقت بخیر،
اگه از اکشن ساز خود راضی هستید، نیازی به تنظیم نیست. در غیر اینصورت، ساز را به یک فرد متخصص بسپارید.
موفق باشید.
سلام ارادت آیا من درست متوجه شدم ؟دسته گیتاری که قابل تنظیم باشه اگر تاب برداره قابل اصلاح هست و اگر دسته قابل تنظیم نباشه قابلیت اصلاح نداره
با سلام یه سوال داشتم جنس صفحه مشکی رنگه جلوی دسته که سیم ها بهش میچسبند از چیه و این که اگه اون صفحه به دلیل استفاده زیاد از گیتار پاک شه بر روی نواختن اثر داره با تشکر