شکی نیست که هر شرکت سازنده آلات موسیقی، تاریخچهای جالب و منحصربهفرد دارد؛ اما کمتر شرکتی، سابقهای به تأثیرگذاری و درخشانی Martin دارد. در واقع مارتین بهقدری بر صنعت گیتار آکوستیک تأثیر گذاشته است که اگر بخواهید تصویر یک گیتار آکوستیک را نقاشی کنید، مطمئناً شباهت بسیاری به یکی از محصولات این شرکت خواهد داشت.
اما نکته جالبتر در مورد مارتین این است که با وجود سابقه حدوداً دویست ساله خود، هنوز یک شرکت خانوادگی باقی مانده و بدون شکست، از پیچوخمهای بیشمار صنعت موسیقی در دو قرن گذشته با موفقیت عبور کرده است. در تمامی این دوران، نام Martin بهعنوان یکی از مشهورترین سازندگان گیتار آکوستیک بر سر زبان نوازندگان باقی مانده است.
میراث پربار مارتین بر دو پایه استوار است: استادکاران خبره و خلاق و کیفیت بسیار بالا. این شرکت با تکیه بر همین موارد، تأثیری شگرف بر صنعت موسیقی گذاشته است. در طی دو قرن گذشته، این شرکت و استادکاران زبردست آن همواره به دنبال راهحلهایی خلاقانه و منحصربهفرد برای بهینهسازی طراحی ساده گیتار آکوستیک و بهبود تن آن بودهاند. همین امر، یکی از دلایلی است که محصولات مارتین در میان موزیسینهای تمامی سبکها و نسلها محبوبیتی ویژه داشتهاند و دارند. از هنک ویلیامز گرفته تا الویس پرسلی، باب دیلن، جان لنون، جان میر و حتی شان مندز از طرفداران و صاحبان مشهور گیتارهای مارتین بودهاند. در واقع محبوبیت این برند بهحدی است که شاید گردآوری یک فهرست از نوازندگانی که از گیتارهای مارتین استفاده نکردهاند بسیار آسانتر باشد تا نام بردن از دوستداران مشهور آن.
این شرکت افسانهای در سال ۱۸۳۳ به طور رسمی تأسیس شد؛ اما داستان حقیقی آن از اواخر قرن هجدهم میلادی و در کشور آلمان شروع میشود.
کریستین فردریک مارتین
کریستین فردریک مارتین (Christian Frederick Martin) یا به اختصار C.F. Martin، در سال ۱۷۹۶، در شهر Markneukirchen آلمان و در خانوادهای با شغل اجدادی نجاری چشم به جهان گشود.
او بعدها به وین سفر کرد و در آنجا، با شاگردی یکی از بزرگترین استادکاران سازهای زهی در وین با نام Johann Stauffer، این حرفه را آموخت و با کولهباری از تجربه به آلمان بازگشت.
اما در آن زمان، قوانین صنفی سختگیرانهای بر صنعت آلات موسیقی اروپا حکمفرما بود و این امر زمینهساز جدالی میان مارتین و سازندگان قدیمی آلات موسیقی بر سر حق ساخت ساز نسبتاً نوظهور گیتار شد. این جدالهای خستهکننده، در کنار مرگ پدر، کریستین را به فکر مهاجرت به کشور آمریکا انداخت. او به آمریکا مهاجرت کرد و در سال ۱۸۳۳، کارگاهی در جنوب شرقی نیویورک سیتی بازگشایی کرد و به ساخت آلات موسیقی مشغول شد؛ اما طولی نکشید که به اصرار همسرش به ایالت پنسیلوانیا نقل مکان کرد. نکته جالب اینجاست که دفتر مرکزی شرکت مارتین هنوز در آن مکان مشغول به فعالیت است.
شروع فعالیت مارتین
در زمان تأسیس کارگاه مارتین در پنسیلوانیا، کریستین گیتارهای خود را با سبک استاد مشهور خود یعنی Johann Stauffer میساخت. همین سبک خاص ساخت گیتار، بهسرعت شرکت وی را به شهرت و موفقیت تجاری رساند. مارتین اولین شرکتی بود که در مقیاس انبوه، در ساختار گیتارهای خود از X-bracing یا تیغههای تقویتکننده X-شکل بهره میگرفت. همچنین اتصال دسته به بدنه با روش دمچلچلهای (Dovetail) نیز از ابداعات این دوره شرکت مارتین بود که انتقال لرزش سیم از دسته به بدنه را تسهیل میکرد و در نتیجه باعث طنین صدای بالاتر و تن گرمتر گیتار میشد.
در آن زمان، گیتارسازان اروپایی، تیغههای تقویتکننده X-شکل را زمخت و بیظرافت میدانستند و در عوض روش موسوم به fan bracing را ترجیح میدادند که شامل بهکارگیری تیغههای ظریفتر و بیشتر با چینشی شبیه به یک بادبزن میشد؛ اما مارتین به بهرهگیری از روش مورد علاقه خود برای تقویت بدنه گیتار ادامه داد و بهمرور، اثربخشی فوقالعاده آن را نسبت به دیگر روشهای مرسوم ثابت کرد.
با افزایش محبوبیت گیتار در قرن بیستم، تقاضای بازار برای این ساز نیز بهشدت بالا رفت. در همین راستا، نوعی جدید از سیم گیتار که همان سیم فلزی متداول در گیتارهای امروزی است، پا به عرصه ظهور گذاشت. پیش از این، سیم گیتار از امعاء و احشاء گوسفند و بز ساخته میشد و اصطلاحاً به آن catgut میگفتند.
سیمهای فلزی تِنشِن بالاتری از سیمهای catgut داشتند و فشار بسیار بیشتری به قسمت رویی بدنه و دسته گیتار وارد میکردند. در این زمان بود که برتری تیغههای X-شکل و ضخیم گیتارهای مارتین به همگان ثابت شد. این تیغهها باعث میشدند که استحکام بدنه گیتارهای مارتین بسیار بالاتر از رقبای اروپایی آنها باشد.
بهعلاوه، بهرهگیری از تیغههای تقویتکننده X-شکل، به مارتین امکان داد که گیتارهای خود را در اندازهای بزرگتر تولید کند تا حجم صدای بالاتری از نواختن آن حاصل شود. همین امر باعث شد تا گیتار در اجراهای گروهی بزرگ نیز مورد استفاده قرار گیرد.
ظهور گیتار Dreadnought
مطمئناً یکی از مهمترین میراثهای مارتین در صنعت گیتار، شکل بدنه دردنات (dreadnought) است که نخستین بار در سال ۱۹۱۶ به بازار عرضه شد و امروزه از محبوبیت زیادی برخوردار است؛ اما این سری گیتار نیز در اوایل معرفی خود با ایراداتی غیرقابل چشمپوشی همراه بود. در حالی که Dreadnought از بدنهای عمیقتر و بزرگتر از گیتارهای آکوستیک متداول آن زمان برخوردار بود، اما از تیغههای تقویتکننده X-شکل بهرهمند نبود و همین امر، ساختار آن را به شدت سست ساخته بود. عدم وجود استحکام لازم در بدنه Dreadnought، آن را به گیتاری ناموفق تبدیل کرد و تولید آن نیز پس از مدتی کوتاه متوقف شد.
در دهه بیست میلادی و با ظهور شرکتهایی مانند گیبسون، مارتین وارد شرایط دشواری شد و به دلیل شکست تجاری Dreadnought، برای بقا بر تولید یوکللیهایش تکیه کرد. پس از آن، در دهه سی میلادی و با ورود دنیا به رکود بزرگ، مارتین نیز وارد شرایط مالی بغرنجی شد. اما این شرکت باز هم با نوآوری خود را از مخمصه نجات داد. این نوآوریها چیزی نبودند جز دستههای چهارده فرت و بدنههای مدل Orchestra.
در سال ۱۹۳۱، مارتین با تصحیح ساختار Dreadnought و تجهیز آن به تیغههای تقویتکننده X-شکل، شانسی دوباره به این گیتار داد. عرضه دوباره دردنات به بازار مصادف شد با ظهور جنبش بلوگرس (Bluegrass) و این گیتار با سوار شدن بر موج این سبک نوظهور، به محبوبیتی باورنکردنی رسید.
به لطف بریسینگ مناسب، نسخه بهینهسازیشده Dreadnought از استحکام لازم برخوردار بود و به دلیل اندازه بزرگ بدنه و طراحی هوشمندانهاش، صدایی طنینانداز، گیرا و غنی داشت که فضایی مختص به خود را در اجرا اشغال میکرد. عرضه موفق نسخه جدید Dreadnought را میتوان تولد گیتار آکوستیک فلت-تاپ مدرن دانست و حضور این ساز در موسیقی امروزی را مدیون شرکت مارتین هستیم.
Orchestra و Dreadnought کمک شایانی به رشد شرکت مارتین کردند؛ اما جنگ جهانی دوم اوضاع را برای تمامی تولیدکنندگان آمریکایی بغرنج ساخت و مارتین نیز از این قاعده مستثنا نبود.
بسیاری از افراد، گیتارهای دردنات مربوط به سالهای قبل از جنگ جهانی دوم را نقطه اوج صنعت گیتار آکوستیک در تاریخ میدانند. این امر دو دلیل دارد: نخست اینکه تیغههای تقویتکننده در نمونههای پیش از جنگ جهانی دوم، اسکالوپ شده و به حفره صدا نزدیکتر بودند. دوم اینکه استفاده از چوب اسپروس ادیراندک (Adirondack spruce) در ساخت بخش رویی بدنه و رُزوود برزیلی در ساخت پشت و کنارههای آن، تنی غنی و خاص به این گیتارها بخشیده بود.
چالشهای دهه شصت میلادی
مارتین بعدها و در دهه شصت میلادی سعی داشت تا با تولید گیتارهای آرچ-تاپ و گیتارهای الکتریک هالو-بادی، با تحولات روز بازار همگام شود. گیتارهای هالو-بادی این شرکت شباهت زیادی به محصولات گرچ زمان داشتند؛ اما هرگز به محبوبیت و موفقیت تجاری نرسیدند و از هر مدل آنها تنها در حدود هفتصد نمونه ساخته شد.
اما این چالشها مانعی بر سر راه مارتین برای تبدیل شدن به ساز منتخب جنبش فرهنگی نوظهور آن دوران نبود. تمامی موزیسینهای سبک فولک که در آن زمان مشمول محبوبیتی ناگهانی و شدید شده بود، از گیتارهای آکوستیک مارتین استفاده میکردند. از این افراد میتوان به باب دیلن، دیوی گراهام (Davey Graham) و جون بایز (Joan Baez) اشاره کرد.
با رسیدن دهه هفتاد میلادی، سبک راک دستخوش تغییرات بسیاری شد و دیگر آن سبک ملایم سالهای گذشته نبود. اما گیتارهای آکوستیک مارتین در آن زمان و در اوج محبوبیت گیتار الکتریک نیز توسط نوازندگان افسانهای این سبک موسیقی استفاده میشدند. نوازندگان بسیار مشهوری چون جیمی پیج و دیوید گیلمور در اغلب اجراهای خود از گیتار آکوستیک مورد علاقهشان که گیتارهای فلت-تاپ مارتین بود، استفاده میکردند.
گیتار D-35 دیوید گیلمور که ساخت سال ۱۹۶۹ بود، بهقدری شهرت داشت که در سال ۲۰۱۹ و طی یک مزایده، با قیمت یک میلیون دلار توسط یکی از طرفداران گیلمور خریداری شد.
دهه هشتاد میلادی برای بسیاری از سازندگان آلات موسیقی دورهای عجیب بود و مارتین نیز از این قاعده مستثنی نبود.
این شرکت در سال ۱۹۸۵ یک سری گیتار الکتریک سالید-بادی به نام Stinger را به بازار عرضه کرد. شکل بدنه این گیتارها شبیه به گیتارهای فندر استرتوکستر بود و در کره جنوبی ساخته میشدند. همانطور که قابل حدس است، این سازها هیچیک از شاخصههای تعیینکننده یک ساز ساخت شرکت مارتین را نداشتند. در واقع میتوان گیتارهای Stinger را جزو محصولاتی دانست که حتی خود شرکت مارتین نیز ترجیح میدهد آنها را به دست فراموشی بسپارد!
اما در همین حین، Martin به ساخت گیتارهای آکوستیک مشهور خود ادامه میداد و در سال ۱۹۹۰، پانصد هزارمین گیتار خود را تولید کرد. دهه نود را میتوان دورهای دانست که این شرکت در آن به رشد و ترقی بسیار خوبی دست پیدا کرد. مارتین در سال ۱۹۹۳، اولین گیتار آکوستیک ساختهشده از لمینت خود با نام D-1 را به بازار عرضه کرد. پس از آن نیز این شرکت در راستای عرضه محصولاتی مقرونبهصرفه و ساختهشده از منابع تجدیدپذیر، گیتارهای آکوستیک سری DX را معرفی کرد که بدنه آنها از لمینت فشرده ساخته شده بود.
در این دوره، مارتین تمرکز بالا و بیسابقهای بر روی موسیقی مردمپسند داشت؛ بهطوری که گیتار مورد استفاده در برنامه MTV Unplugged در آن زمان، یک گیتار آکوستیک مارتین بود. این گیتار در دست اسطورههای محبوب آن روزگار چون اریک کلپتون، کرت کوبین (Kurt Cobain) و بسیاری دیگر قرار گرفت.
تنها پس از گذشت چهارده سال از ساخت پانصد هزارمین گیتار توسط مارتین و در سال ۲۰۰۴، این شرکت به رکورد یک میلیون گیتار دست یافت. به همین مناسبت نیز این شرکت یک گیتار ویژه، مزین به بیش از چهل عدد سنگ گرانبها تولید کرد که قیمت آن، در حدود یک میلیون دلار بود.
نکته جالب توجه اینکه در نمایشگاه NAMM سال ۲۰۲۲ که حدود یک ماه پیش برگزار شد، Martin از فروش ۲.۵ میلیون گیتار در طول تاریخ خود خبر داد و مجدداً یک گیتار استثنایی و بسیار گرانقیمت را بهعنوان یادبود تولید کرد. این امر را میتوان گواهی بر رشد بینظیر این شرکت در دهههای اخیر دانست.
حفظ یک حرفه اجدادی
از زمان تأسیس کمپانی مارتین در سال ۱۸۳۳، این شرکت چالشهای بسیاری را از سر گذرانده است؛ اما هنوز بهصورت خانوادگی اداره میشود. تا به حال شش نسل مختلف از خانواده مارتین سابقه اداره این شرکت را داشته است و اکنون، این شرکت تحت مدیریت کریس مارتین چهارم، به ساخت محبوبترین و مشهورترین گیتارهای آکوستیک دنیا ادامه میدهد.
خانواده مارتین و شرکتشان راه طولانی را طی کردهاند و با چالشهای بسیاری روبرو شدند؛ اما رویکرد خلاقانه آنها و تعهد همیشگیشان به ساخت محصولات باکیفیت، آنها را از تمامی چالشها سربلند بیرون آورده است.
خلاقیت و نوآوری شرکت Martin، اخیراً و بار دیگر، با معرفی گیتار SC 13-E به همگان ثابت شد؛ گیتاری که با طراحی و بدنه منحصربهفرد خود، مرز بین بدنه گیتارهای آکوستیک و الکتریک را بسیار کمرنگ میسازد.
در صنعت پُرچالش ساخت آلات موسیقی، شرکت مارتین همواره به سیاستهای اولیه خود پایبند بوده است و در کنار آن، خلاقیتها و روشهایی بیسابقه را در ساخت محصولات خود به کار گرفته است.
منبع: Guitar.com
مترجم: امیر تولی