من تاکنون با آهنگسازان و تنظیمکنندههای بسیاری کار کردهام که موسیقیشان را خودشان تولید میکردهاند و هر یک روشهای منحصربهفردی برای ضبط و تولید داشتهاند. از این همکاریها به این نکته رسیدهام که کار کردن با دیگران راه خوبی برای یاد گرفتن تکنیکها و ذهنیتهای مختلفِ تولید موسیقی و اعمال آنها در کار استودیویی است. اما در این حین به تکنیکهای شکبرانگیزی هم برخوردهام که عنوانی جز عادتهای بد، برازنده آنها نیست.
همانطور که همگی میدانیم، ایجاد عادات منفی بسیار راحت است. بعضی عادات منفی، حربههایی هستند که برای کنار آمدن با روزمرگی زندگی مدرن به آنها متوسل میشویم. ولی چرا و چگونه این عادات بد ما را درگیر خود میکنند؟
عموماً این عادتها از سه جزء اصلی تشکیل شدهاند: ماشه، روتین و پاداش. برای درک بهتر مسئله بیایید سیگار کشیدن را در نظر بگیریم:
ماشه در فرد سیگاری، احساس نارضایتی ناگهانیِ است.
روتین، تنها واکنش مناسب از نظر فرد سیگاری به این ماشه است؛ یعنی روشن کردن سیگار.
پاداش وی نیز احساس رضایت از خود است؛ چون هوس سیگار که ماشه آن را برانگیخته بود، اکنون برطرف شده است. از تجربه شخصی عرض میکنم که تنها راه از بین بردن یک عادت بد، پیدا کردن اجزا و شکستن آنها از طریق روبرو شدن با ماشه آن عادت است.
حالا بیایید اجزای یک عادت بد را با مثال میکس صدای خواننده بررسی کنیم:
ماشه، وکالی است که صدای کسلکنندهای دارد. روتین یا همان روشی که عادت داریم همیشه اعمال کنیم، ممکن است اضافه کردن فرکانسهای بسیار بالا با EQ یا اضافه کردن شدید کمپرسور و ریوِرب باشد و پاداش آن نیز وکالی است که به زعم ما خوشصداتر شده است.
ولی اگر بعضی از این روشهای دم دستی، در اصل عادتهای بد باشند چطور؟ اگر روش اضافه کردن فرکانسهای بالا یا حتی نرمافزار اکولایزر مورد اعتماد ما به موسیقی لطمه بزند چه؟
شاید بعضی مطلع نباشند که بسیاری از عاداتشان در استودیو از نظر سایرین غلط هستند. برخی ممکن است یک یا چند اشتباه از موارد ذکرشده در این مقاله را برای راضی کردن خودشان از نتیجه نهایی استفاده کرده باشند؛ غافل از اینکه این اشتباهات میتوانند به نتیجه کار لطمه بزنند. عدهای دیگر از تنظیمکنندهها از این روشها بهعنوان تقلب استفاده میکنند. به هر صورت مهم آن است که در برخورد با پروژههایمان آگاهانه رفتار کنیم تا مطمئن شویم بهترین تصمیمات را برای موسیقیمان میگیریم و نگذاریم عادات بد، ما را اسیر خود کنند.
در این مقاله به بررسی عادات غلطی میپردازیم که تولیدکنندگان به آنها دچار میشوند. توضیح میدهیم که چرا این عادتها اینقدر فراگیرند و چطور میتوان آنها را ترک کرد.
استفاده از ریوِرب برای پوشاندن مشکلات اجرا
هنگام ضبط، بعضی از خوانندهها دوست دارند صدای خود را در هدفون با ریوِرب بشنوند که به آن اصطلاحاً «comfort reverb»(ریوِربِ راحتی) گفته میشود و هیچ اشکالی هم ندارد. برای این کار کافیست سیگنال خام صدای خواننده را به یک خروجی جانبی با یک افکت ریوِرب خفیف بفرستیم. این روش دو مزیت دارد: اول اینکه سیگنال اصلی خام است و میشود بعداً آن را هر طور که میخواهیم پردازش کنیم و دوم آنکه خواننده احساس فضای بیشتری در هنگام خواندن دارد و راحتتر اجرا میکند. اما در مرحله میکس و پس از حذف comfort reverb، اگر شما یا خواننده از کیفیت اجرای خام اطمینان ندارید، نباید ریوِرب زیادی به صدای خواننده (یا هر صدای دیگری) اضافه کنید.
بسیار شنیدهام که میگویند «ریوِرب رو باز کن، اون نُتِ خراب هم میره زیر ریوِرب و درست میشه»؛ اما این حرف بسیار اشتباه است. ریوِرب غالباً مشکلاتی مثل عدم دقت در کوک را بیشتر نمایان میکند. ریوِرب باید بهعنوان ابزاری برای افزودن عمق، حس فضا و واقعیتر نشان دادن صدا به کار رود و نه بهعنوان ابزاری برای تار کردن موزیک و مخفی کردن صداهای ناخوشایندی که خجالت میکشید شنیده شوند. بهعلاوه، هرچه بیشتر ریوِرب به کار ببرید، تمرکز میکس شما کمتر خواهد شد. اگر میخواهید صدای میکس شما کوبنده باشد، ریوِرب دشمن شماست؛ چون صدا را به نوعی سمباده میزند و نرم میکند.
اگر احساس میکنید از ریوِرب برای مخفی کردن ایرادات موزیک استفاده میکنید، این را بهعنوان یک عادت غلط شناسایی کنید و در میکس آهنگ بعدی خود، موزیک را با ریوِرب شستشو ندهید. به جای این کار، زمان بگذارید و برداشتهایی ضبط کنید که مطمئن هستید در موزیک شما درست صدا خواهند داد و ریوِرب را برای منظوری به کار ببرید که برای آن ساخته شده است.
زیاد کردن صدای مانیتورها هنگام میکس
شدت صدای مانیتورهای شما نقش مهمی در خوشصدا شدن میکس در سیستمهای پخش معمولی و غیر استودیویی ایفا خواهد کرد. زیاد کردن صدای مانیتورها هنگام میکس شاید خوشایند باشد، ولی هم به شما و هم به موسیقی آسیب میزند.
استفاده از ولوم زیاد، گوش را به شدت خسته و تمرکز را بر روی موسیقی کم میکند. این امر حتی میتواند موجب کاهش موقت شنوایی و در صورت تکرار، به کاهش دائم شنوایی منجر شود. همچنین صدای بلند با ایجاد مشکلاتی در پاسخ فرکانسی میتواند شنیدن تأثیر EQ، کمپرسور و غیره را برای شما دشوارتر کند. اگر تعیین زمان attack و release در کمپرسور یا تنظیم کردن فرکانسهای بم در میکس برایتان دشوار است، صدای مانیتورها را کم کنید؛ چون شنیدن این جزئیات با صدای پایین راحتتر است.
مزیت دیگر میکس با صدای کم این است که ایجاد حس کوبندگی و شفافیت در میکس را راحتتر میکند. اگر میکس شما با صدای کم، قدرتمند صدا بدهد، با صدای بالاتر نیز همینطور خواهد بود؛ اما عکس این قضیه بهندرت صدق میکند. اگر با صدای بالا میکس کنید، گوشهایتان شما را فریب میدهند که به میکسی کوبنده دست یافتهاید؛ اما به محض اینکه از استودیو بیرون بروید و میکس خود را با صدای کم و در سیستمهای پخش معمولی امتحان کنید، میبینید که آن کوبندگی وجود ندارد.
اضافهکاری در میکس
اگر روزها یا هفتهها برای اصلاحات کوچک در میکس وقت میگذارید، احتمالاً روش کار شما مشمول اضافهکاری است. از بحث ضربالاجل و اهمیت آن شروع کنیم. اگر از ابتدا زمان مشخصی برای پایان پروژه مشخص نکنید، ممکن است دچار اضافهکاری شوید و نتیجه زحماتتان را خراب کنید. صرف زمان زیاد و «بازی کردن با میکس» راحت است؛ اما زمان زیادی که صرف میکس میکنید، ممکن است تصویر کلی نتیجهای که در ابتدا انتظارش را داشتید، مخدوش کند. شاید عبارت ضربالاجل به نظر محدودکننده بیاید؛ ولی در اصل به ما کمک میکند که خلاقیت خود را بر روی هدف متمرکز کنیم. بدون وجود ضربالاجل، سر و کله قانون بازده نزولی پیدا میشود که اگر برای کارتان پول دریافت میکنید، به معنی کاهش درآمد شما خواهد بود.
بهعنوان یک قاعده کلی، اگر بیش از ده نسخه از یک میکس دارید، یعنی دارید اضافهکاری میکنید.
اگر بودجه و مهلت تحویل مشخصی در کار نیست، یک بودجه و مهلت فرضی را در نظر بگیرید. برای حرفهایها، بودجه مشخص میکند که چقدر وقت صرف یک پروژه کنند.
میکس کردن خودکار
اگرچه داشتن نرمافزارها و تنظیمات پیشفرض و تکنیکهایی که به آنها عادت کردهاید و اعتماد دارید بسیار خوب است، اما توجه داشته باشید که این تکنیکها ممکن است برای تمام پروژهها بهترین انتخاب نباشند و انجام آنها از روی عادت و بهصورت «خودکار »، به کار شما لطمه بزند. همانطور که گفتیم، ممکن است از زنجیره افکتهای همیشگی خود برای ضبط و میکس خواننده استفاده کنید؛ ولی شرایط هر آهنگ متفاوت است. ترجیحاً زنجیره همیشگی را تغییر دهید یا یک زنجیره جدید بسازید تا بهترین نتیجه را بگیرید. تکیه بر گزینههای همیشگی شاید موجب تسریع کار شود، ولی لزوماً بهترین نتیجه را نخواهد داد.
تِرَکهای بیشازحد برای رسیدن به تنظیمی شکوهمندتر
هیچ قانونی برای تعداد تِرَکهای آهنگ وجود ندارد. هر آهنگی متفاوت است و شرایط خاص خود را دارد؛ اما ضبط برداشتهای بیشازحد برای رسیدن به تنظیمی شکوهمندتر، یک عادت بد است که باید از آن اجتناب کرد. پروژههای شلوغ سردرگمکننده هستند و سرعت کار شما را به شدت کم میکنند. بعضی تنظیمکنندههای تازهکار ممکن است برای رسیدن به صدای پُرحجم برای یک همخوانی گروهی، چهار برابر تعداد لازم، تِرَک ضبط کنند. با اینکه این روش گاهی مؤثر است، اما نباید بهعنوان روش همیشگی ضبط ساز یا آواز به کار رود. در عمل، تِرَکهای اضافی، میکس را کدر و توجه را از اجزای اصلی موسیقی منحرف میکنند. میتوان با یک میکروفون، یک اجرای خوب، میکروفنگذاری هوشمندانه و استفاده درست از EQ و کمپرسور، به صدای حجیمی دست یافت. صدای حجیم اکثراً محصول انرژی موزیسین است و موسیقی که با استعداد و انرژی خود آن را اجرا میکند. اگر بتوانید این اجرا را درست شکار کنید، بیشتر راهِ رسیدن به آهنگی گیرا و تنظیمی که خودبهخود میکس میشود را رفتهاید.
«فتوشاپ کردن» اجرا تا جایی که جانش درآید!
برای اصلاح تِرَک و تصمیمگیری در مورد کوک کردن صدای خواننده، کوانتایز کردن MIDI، تمیز کردن فایلهای صوتی و …، باید به گوشهایتان اعتماد کنید. اگر قسمتی از پروژه نیاز به رسیدگی دارد و مثلاً یک ساز سر ضرب نیست یا یک نُتِ خواننده کوک نیست، کمکم شروع به اصلاح کنید تا جایی که به گوشتان درست بیاید. ممکن است نرمافزار به شما بگوید که تمام نتهای وُکال ناکوک هستند؛ اما گول آن را نخورید و نت به نت صدا را کوک نکنید. چون این کار راحتترین راه برای از بین بردن احساس انسانیِ صداست.
جوری برخورد نکنید که انگار تکتکِ ترَکهای پروژه نیاز به تمیز کردن و اصلاح دارند. اصلاح تمام صداهای موزیک، وقت زیادی از شما میگیرد و نهایتاً به این نتیجه میرسید که موسیقی بیشازحد «شستهورُفته» و ماشینی صدا میدهد. البته ممکن است صدای دلخواه شما همین باشد؛ ولی غالباً تنظیمکنندهها به دنبال حالوهوایی ارگانیک هستند که در آن، تکتک اجراها از نظر موسیقایی درست اما تدویننشده به نظر میآیند. برخورد ملایم با اصلاح کوک و ضرب، بهترین راه برای حفظ حس انسانی و ارگانیک در یک تنظیم است.
منبع: Pro Tools Expert
مترجم: کیان ایرجی