۶ کارت صدا که جهان را تغییر دادند

۶ کارت صدا که جهان را تغییر دادند

با وجود اینکه عنوان این مقاله بسیار هیجان‌انگیز است، اما در واقع هیچ کارت صدایی نمی‌تواند جهان را تغییر دهد! من قصد دارم در این مطلب به کارت صداهایی بپردازم که در زمان خود تغییر محسوسی بر نحوه کار کاربران با فایل‌های آدیو ایجاد کردند. بسیاری از دستگاه‌ها، فارغ از کیفیت، قیمت و امکاناتشان، چیزی جز رویکردی جدید به ایده‌های قدیمی نیستند. این امر هیچ ایرادی ندارد؛ اما نمی‌توان آن دستگاه‌ها را انقلابی دانست. در این مقاله فقط به مدل‌هایی می‌پردازم که سرمنزل‌های مهمی در مسیر تکامل کارت صداهای امروزی به شمار می‌روند.

Creative Labs Soundblaster Live (سال عرضه: ۱۹۹۸)

کارت صدا Creative Labs Soundblaster Live

شرکت Creative Labs، نقشی حیاتی در به میدان آوردن نسل جدیدی از مهندسین جوان به عرصه تولید موسیقی با کامپیوتر ایفا کرد. حتی خود من هم یکی از این تولیدکنندگان موسیقی نسل جدید بودم. در آن زمان که قابلیت ضبط و پخش صدا در آن واحد از امکانات معروف و محبوب بود، Soundblaster Live امکانات جذابی چون استفاده از افکت‌های DSP، ورودی و خروجی دیجیتال و قابلیت‌هایی دیگر را به کامپیوترهای خانگی آورد. در روزگاری که سیستم میکس Pro Tools حدود ۸ هزار دلار قیمت داشت و خرید آن برای اکثر افراد مقدور نبود، امکانات ایجادشده توسط Soundblaster بر روی کامپیوتر شخصی بسیار چشمگیر بودند؛ خصوصاً اگر کامپیوتر شخصی خود را از پیش تهیه کرده بودید.

Digidesign 001 (سال عرضه: ۱۹۹۹)

Digidesign 001

بسیاری از کسانی که امروز در دهه سوم استفاده از Pro Tools هستند، راه خود را با Digi 001 آغاز کردند. این محصول یک کارت صدای داخلی PCI با جعبه خارجی بود و ۱۸ خروجی و ۱۸ ورودی از نوع آنالوگ، ADAT و SPDIF را در اختیار کاربر می‌گذاشت. به‌علاوه، Digidesign 001 دو پری‌امپ نیز داشت و افراد خلاق می‌توانستند با استفاده از آن، صدای یک گروه موسیقی را به‌طور کامل ضبط کنند.

من با استفاده از یک میکسر جانبی مثل Allen and Heath Mixwizard 16:2 و ورودی‌های ADAT کارت صدا می‌توانستم صدای سینتی‌سایزر Alesis QS7 را به کامپیوتر منتقل کنم و از آنجا که QS7 نیز خروجی ADAT داشت، می‌توانستم از ورودی‌های همزمان پُرتعدادی بهره‌مند شوم.

به غیر از Digidesign 001، کارت صداهای PCI دیگری چون M-AUDIO Delta 1010 نیز وجود داشتند که دارای محفظه خارجی بودند؛ اما در آن روزگار، اگر می‌خواستیم نرم‌افزار پرو تولز را بدون هزینه هنگفت در اختیار داشته باشیم، باید از Digidesign 001 استفاده می‌کردیم.

Digidesign mBox (سال عرضه: ۲۰۰۲)

کارت صدا Digidesign mBox

امروزه فرض را بر این می‌گذاریم که سیستم ضبط و تولید موسیقی دیجیتال می‌تواند کاملاً قابل حمل باشد؛ اما در سال ۲۰۰۲ قضیه از این قرار نبود. در آن زمان، اینکه لپ‌تاپی آنقدر قدرت داشته باشد که برای ضبط صدا از آن استفاده شود، پیشرفتی جدید به حساب می‌آمد. نمونه ایده‌آل تازگی و ذوق و شوق ناشی از این پدیده را می‌توان در پروژه ۱ Giant Leap به چشم دید؛ یک آلبوم و دی‌وی‌دی که با استفاده از لپ‌تاپ و در نقاط مختلف جهان با کمک و همکاری هنرمندان متعدد ضبط شده است.

اتصال USB برای کارت صدا یک پدیده نسبتاً جدید بود. مثلاً در پروژه‌ای که از آن یاد کردیم، از کارت صدای USB استفاده نمی‌شد؛ بلکه از کارت تبدیل اتصال Digigram Pocket VX PCMCIA بهره گرفته می‌‌شد.

mBox با موفقیتی چشمگیر مواجه شد. البته این موفقیت لزوماً به خاطر استفاده از USB نبود؛ بلکه بیشتر به این دلیل بود که mBox ارزان‌ترین راه دسترسی به نرم‌افزار پرو تولز محسوب می‌شد. به‌علاوه، موارد دیگری چون ۲۴ ترک مونو در نسخه مخصوص پرو تولز، دو پری‌امپ طراحی‌شده توسط Focusrite، امکان مانیتورینگ بدون تأخیر با استفاده از پیچ کنترل میکس، طراحی جذاب و حتی ورودی TRS، دیجی‌دیزاین mBox را به کارت صدایی تبدیل کردند که استاندارد بازار را برای مدتی طولانی تعیین کرده و افراد بسیاری را به استفاده از پروتولز مجاب کرد.

Universal Audio Apollo (سال عرضه: ۲۰۱۲)

کارت صدا Universal Audio Apollo

وقتی برای اولین بار اعلان رسانه‌ای Universal Audio Apollo را دیدم، با اطمینان کامل به دوستان خود گفتم که کارت صدای بعدی خود را پیدا کرده‌ام. جالب اینجاست که هرگز این کارت صدا را نخریدم؛ زیرا پس از آن مدل Twin به بازار آمد که در آن زمان و تا به امروز برای نیازهای من مناسب‌تر است.

ارائه پلاگین‌های DSP و قابلیت ضبط با تأخیر پایین، حرکتی هوشمندانه و تأثیرگذار از جانب یونیورسال آدیو بود. از سوی دیگر، معرفی تکنولوژی شبیه‌ساز پری‌امپ Unison و امکان دسترسی به این فناوری با کارت صداهای قدیمی‌تر شرکت، به آن معنا بود که محیط لازم برای ایجاد استودیوهایی بر مبنای تکنولوژی یونیورسال آدیو به همراه وسوسه‌انگیزترین پلاگین‌های موجود در بازار برای عده کثیری فراهم شده بود. همچنین، مشکلاتی که اجرای برنامه‌های کنسول در کنار نرم‌افزار آهنگسازی برای کاربر ایجاد می‌کرد نیز در آینده با معرفی نرم‌افزار Luna حل شدند؛ نرم‌افزاری که تجربه استفاده از محصولات UA را تا سر حد ممکن ساده می‌کند.

Focusrite Scarlett (سال عرضه: ۲۰۱۱)

کارت صدا Focusrite Scarlett

گاهی لازم نیست یک محصول برگ جدیدی به تاریخ اضافه کند و تنها کافی است که کارهای معمول را بهتر از سایر رقبای خود انجام دهد. شاید به همین خاطر است که Scarlett 2i2 اینقدر محبوب است. این کارت صدا ارزان‌قیمت است، طراحی خوبی دارد، کار با آن ساده است، کار راه‌انداز است و صدای خوبی دارد. مگر نیاز کاربر چه چیزی غیر از این‌هاست؟ به همین دلایل، این جعبه کوچک قرمز تبدیل به سنگ محکی شده که سایر کارت صداهای USB با آن سنجیده می‌شوند. Scarlett هنوز در خط تولید قرار دارد و مدل‌های امروزی آن بسیار شبیه به نسل اول خود هستند. شاید نرم‌افزار کنترل آن تغییر کرده باشد و از نظر فنی بهبود یافته باشد؛ اما فلسفه آن تغییری نکرده است. این آدیو اینترفیس مقرون‌به‌صرفه و قابل اعتماد، نیازهای اغلب موزیسین‌ها را پوشش می‌دهد و بدون هیچ حرف اضافه‌ای کار خود را انجام می‌دهد.

RME Babyface (سال عرضه: ۲۰۱۱)

کارت صدا RME Babyface

در حقیقت می‌توانستیم هر یک از مدل‌های RME را در این جایگاه قرار دهیم؛ بخشی به این خاطر که کیفیت بی‌نقص آنها زبانزد است و بخشی به این خاطر که وجه مشخصه آنها نسبت به سایر دستگاه‌های مشابه، کیفیت درایورهای آنهاست. همانطور که می‌دانید، کارت صدا بدون درایور خوب، هیچ است!

برخلاف آپولو که از فناوری DSP برای اجرای پلاگین‌ها استفاده می‌کند، RME از این فناوری برای اجرای Totalmix بهره می‌گیرد. Totalmix یک نرم‌افزار میکس بسیار انعطاف‌پذیر است که به کاربر اجازه می‌دهد تقریباً هر ورودی یا خروجی را به هر چیزی که می‌خواهد متصل کرده و همچنین پردازش‌هایی از جمله اکولایزر و ریورب را نیز اعمال کند. کارت صدای امروزی UCX II نشان می‌دهد که این ترکیب سخت‌افزار و نرم‌افزار حتی در دنیای امروزی چه توانایی‌هایی دارد. در این فهرست، Babyface را جای دادیم؛ زیرا به عقیده من، این محصول همان نقشی را برای کارت صداهای USB 2 ایفا کرد که mBox ده سال قبل برای کارت صداهای USB 1.1 ایفا کرده بود.

Blue Yeti USB (سال عرضه: ۲۰۰۹)

کارت صدا Blue Yeti USB

این مورد بسیار جالب توجه است. در اختیار داشتن ورودی آدیو به لطف یک میکروفون و خروجی از طریق هدفون به این معناست که می‌توان Blue Yeti USB را یک کارت صدا دانست؛ البته باید اقرار کرد که این دستگاه نسبت به کارت صداهای معمول، محدودیت‌های زیادی نیز دارد.

Yeti در زمره نسل اول میکروفون‌های USB بود و توجه بسیار زیادی را از سمت جامعه یوتیوبرها و پادکسترها دریافت کرد. اگر از میکروفون‌های تعبیه‌شده در دستگاه یا سخت‌افزارهای کامپیوتری بی‌کیفیت برای ضبط صدای خود استفاده می‌کردید، استفاده از میکروفونی جداگانه مانند Blue Yeti پیشرفت شگرفی در کیفیت صدای شما ایجاد می‌کرد. این نکته که Yeti از نظر بصری شاخص بود و شبیه به میکروفون‌های قدیمی طراحی شده بود نیز به محبوبیت آن کمک کرد و به‌خوبی با سنت فرهنگ آمریکایی همخوان بود؛ زیرا مردم آمریکا عادت داشتند که در برنامه‌های تلویزیونی شبانه، میکروفونی بر روی یک پایه کوچک رومیزی مقابل مجری برنامه قرار داشته باشد.

به‌طور خلاصه، در سال ۲۰۰۹، عرصه نوظهور یوتیوب نیاز به یک ارتقاء در زمینه کیفیت صدا داشت و بلو Yeti محصولی مناسب برای این امر بود. به لطف ماهیت تصویری و تبلیغاتی یوتیوب، در واقع این محصول خود مبلغی برای خود بود؛ زیرا در ویدیوهای یوتیوب خودنمایی می‌کرد.

از سال ۲۰۰۹ زمان زیادی گذشته است و امروزه میکروفون‌های بهتری برای این کاربرد وجود دارند. در مقالات گیتار ایران نیز به نمونه‌هایی برای این کار اشاره کرده‌ایم (به‌طور مثال می‌توانید مقاله «راهنمای خرید تجهیزات مورد نیاز برای پادکست» را مطالعه کنید). مثلاً اگر قصد دارید از میکروفونی که همه استفاده می‌کنند بهره ببرید تا شبیه به سایر یوتیوبرها دیده شوید، می‌توانید به سراغ Shure SM7B بروید؛ اما فراموش نکنید که برای استفاده از SM7B به دستگاهی مانند Cloudlifter یا کارت صدا نیز نیاز خواهید داشت.

Audient EVO16 (سال عرضه: ۲۰۲۲)

کارت صدا Audient EVO16

در جایگاه هفتم به کارت صدایی می‌رسیم که ممکن است در آینده جهان را تغییر دهد، اما فعلاً نمی‌توانیم آن را در این فهرست شش‌گانه جای دهیم؛ زیرا هنوز برای قضاوت در مورد آن زود است. این بخش از مقاله تنها پیش‌بینی است؛ اما به نظر من، امکان SmartGain یا تنظیم گین خودکار در EVO16، قابلیتی است که می‌تواند آن را به یک محصول متمایز و تأثیرگذار بدل کند.

اگرچه این امکان به‌خودی‌خود چندان عجیب و ویژه نیست، اما شاید نشانی از تغییری در رویکرد طراحان دستگاه‌ها در زمینه خودکارسازی امکانات اولیه باشد. بدین نحو کاربر می‌تواند به‌جای درگیر شدن با جزئیات فنی، روی انتخاب‌های خلاقانه خود تمرکز کند. می‌توانیم با چرخاندن یک پیچ، سطح صحیح گین را تعیین کنیم؛ اما اگر دستگاه می‌تواند خودش این کار را انجام دهد، چرا ما زحمتش را بکشیم؟ ضمناً کاربران تازه‌کار اصلاً سطح گین صحیح را نمی‌شناسند و اهمیتی هم به آن نمی‌دهند و این امر می‌تواند موجب افت کیفیت کار آنها شود.

البته قابلیت تنظیم گین خودکار برای برخی از افراد هنجارشکنانه است؛ اما چرا باید اینطور باشد؟ اگر بتوانیم گین، اکولایزر یا کمپرسور را اتوماتیک کنیم، چرا میکس کردن به‌طور کلی اتوماتیک نشود؟ تا زمانی که قادر باشیم پس از انجام روند خودکار، به پروژه رجوع کرده و تغییرات مورد نظر خود را اعمال کنیم، این امر چه ضرری خواهد داشت؟

از نظر شما کدام کارت صدا بیشترین تأثیر را در ضبط و تولید موسیقی داشته است؟ نظرات خود را در کامنت‌ها با ما و مخاطبان گیتارایران در میان بگذارید.

منبع: Pro Tools Expert
نویسنده: Julian Rodgers
مترجم: کیان ایرجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *