گیتاریستهای افسانهای و تاریخساز هم در ابتدا یک نوازنده مبتدی بودهاند و با از سر گذراندن ماجراهای بسیار، به مهارت خارقالعاده خود دست یافتهاند. در این مقاله، داستان یادگیری گیتار توسط پنج نوازنده برجسته را بازگو میکنیم. اگر در حال مطالعه این مطلب هستید، به احتمال زیاد به یادگیری نواختن گیتار علاقه دارید یا از مدتها پیش در این مسیر قدم گذاشتهاید. برای روشن شدن مسیرتان بیایید ببینیم که این پنج موسیقیدان و گیتاریست برجسته چگونه از یک نوازنده مبتدی به یک نوازنده افسانهای تبدیل شدند.
جیمی هندریکس: پشتکار میتواند مسیر تاریخ را عوض کند
جیمی هندریکس (Jimi Hendrix) یکی از خدایان گیتار الکتریک به شمار میآید. با وجود گذشت بیش از پنج دهه از مرگ هندریکس، او همچنان بر نسلهای مختلف نوازندگان گیتار تأثیر میگذارد و پیر و جوان در تلاش هستند که سبک پیشگامانه وی را تقلید کنند.
جیمی نوازندگی را در ۱۵ سالگی آغاز کرد و علیرغم عمر کوتاه ۲۷ سالهاش، در طی ۱۲ سال، به یکی از بزرگترین گیتاریستهای تمام دوران تبدیل شد. داستان او با یک یوکللی تکسیم آغاز شد. وی برای اجرای ملودیهای مختلف، از این ساز استفاده میکرد و آهنگهای الویس را با آن مینواخت. با همین یوکللی بود که هندریکس نوجوان زمانبندی و ریتم را یاد گرفت. چندی بعد، پدر جیمی اولین گیتار او که یک گیتار آکوستیک ارزان قیمت ۵ دلاری بود را به وی هدیه داد. اما چیزی نگذشت که او یک گیتار الکتریک سوپرو را خریداری کرد؛ سازی که بعدها به سرقت رفت. گیتار بعدی هندریکس نیز یک Danelectro Shorthorn بود که به نام دوست دخترش در آن زمان، یعنی بتی جین، نامگذاری شد. جیمی در آغاز فعالیت حرفهایش نیز از همین گیتار Danelectro استفاده میکرد.
هندریکس نواختن لیکها و آکوردهای بسیاری را از گیتاریستهای سیاتل یاد گرفت؛ اما او عمدتاً بخش گیتار آهنگهای مورد علاقهاش را با گوش دادن دقیق و موشکافانه به آنها از طریق رادیو یاد میگرفت. وی در این دوران، تمام اوقات فراغت خود را به یادگیری و نواختن گیتار اختصاص میداد و روزانه ۸-۱۲ ساعت تمرین میکرد.
همانطور که اجتمالاً میدانید، جیمی هندریکس چپدست بود؛ اما پدرش اصرار داشت که با دست راست نوازندگی کند. راهحل جیمی این بود که یک گیتار مناسب برای افراد راستدست خریداری کند و سیمهای آن را برعکس نصب کند؛ امری که نهایتاً باعث شد نوازندگی و صدای ساز او وجهی بیهمتا به خود بگیرد.
رفتهرفته مهارت جیمی در نوازندگی بهتر و بهتر میشد و همه چیز برای اجرای زنده بر روی صحنههای بزرگ مهیا میشد؛ اما هندریکس جوان شخصیتی خجالتی داشت و بعد از نوازندگی با اولین گروه موسیقی خود در ۱۷ سالگی، کمی دلسرد شد. گیتاریستهای اطراف او، بهتر و با اعتمادبهنفس بیشتر به نظر میرسیدند و همین امر نیز در سرخورده شدن او تأثیر زیادی داشت.
با اینکه در این دوران فکر رها کردن گیتار به ذهن جیمی رسید، اما خوشبختانه تصمیم گرفت که به هر قیمتی ادامه دهد. در همین روزها بود که با Little Richard شروع به نواختن کرد و از او یاد گرفت چگونه تماشاگران را سرگرم کند و آنها را تحت تأثیر قرار دهد. در واقع، شاید بدون کمکهای لیتل ریچارد، جیمی هندریکس به جایگاه والای خود در جهان موسیقی نمیرسید.
تنها ۹ سال پس از اولین برخورد هندریکس با ساز گیتار، او توانست آلبوم افسانهای Are You Experienced را خلق و منتشر کند. این مسئله نشان میدهد که اشتیاق، علاقه و تعهد به تمرین، از اجزای کلیدی برای پیشرفت در گیتار هستند.
هندریکس در مصاحبهای با مجله گیتار پلیر به افراد مبتدی پیشنهاد میکند: «باید دودستی به هدف خود بچسبید. گاهی اوقات ناامید میشوید؛ تا حدی که میخواهید گیتار را رها کنید و از گیتار متنفر میشوید. اما تمام اینها تنها بخشی از روند یادگیری است. اگر به هدف خود پایبند باشید، مزد زحمات خود را دریافت خواهید کرد.»
الیزابت کاتن: سبکی منحصربهفرد در خودآموزی
الیزابت کاتن (Elizabeth Cotten) در ۷ سالگی عاشق شد؛ عاشق یک بانجوی دستساز که متعلق به برادر بزرگترش بود. وقتی برادرش سر کار بود، الیزابت یواشکی به اتاق او میرفت تا بانجو بنوازد. خیلی طول نکشید که سیمهای پارهشده بانجو، راز او را آشکار کرد. طبیعی بود که برادرش غرغر کند؛ اما او هیچگاه مانع نواختن الیزابت نشد.
الیزابت کوچک در حین تلاش برای درک کردن سیمهای بانجو و صداهایشان، راه خود در جهان موسیقی را پیدا کرد. کاتن نیز مانند هندریکس چپدست بود و نسبت به چینش سیمها ناآگاه. به همین دلیل، به جای آنکه از یک ساز مناسب استفاده کند یا حداقل چینش سیمها را به شکل اصولی تغییر دهد، یاد گرفت که بانجو را برعکس بنوازد. او سیمهای تربل را با استفاده از انگشت شست و سیمهای بیس را با انگشت اشارهاش مینواخت! کاتن بعدها تلاش کرد که چینش استاندارد سیمها را یاد بگیرد و با یک ساز معمولی نوازندگی کند؛ اما فهمید که روش خودش بهتر است و به راهش ادامه داد.
هنگامی که برادرش به همراه بانجو خانه را ترک کرد، اشتیاق شدید الیزابت کاتن برای ساخت موسیقی، باعث شد که او در به در به دنبال کار برود و خیلی سریع توانست اولین گیتارش که یک گیتار آکوستیک Stella بود را بخرد. الیزابت از گیتاریستهای مشهور زمان خود و نوازندگان دورهگرد الهام گرفت و رفتهرفته به گیتار مسلط شد. در حالی که تنها ۱۲ سال داشت، مشهورترین آهنگش به نام Freight Train را نوشت. با این حال، استعداد موسیقی او بسیار دیر کشف شد. کاتن در ۶۸ سالگی، بهعنوان یکی از چهرههای اصلی جریان احیای موسیقی فولک دهه ۶۰، به جهانیان معرفی کرد. این اتفاق، مخاطبان بسیار بیشتری را جذب آثار کاتن کرد و جایزه گرمی را برای او به ارمغان آورد.
الیزابت کاتن که همواره به پروسه یادگیری خودآموختهاش افتخار میکرد، همیشه این موضوع را با مخاطبانش در میان میگذاشت: «هیچکس به من درس نداد، هر چیزی را که بلدم، خودم یاد گرفتهام؛ پس اعتبار زیادی برای خودم قائل هستم.»
جونی میچل: گاهی اوقات باید یک چیز را دو بار یاد بگیرید
جونی میچل (Joni Mitchell) صدایی است که هنوز هم در میان نسلهای مختلف طرفدار دارد. آلبوم او به نام Blue در سال ۲۰۲۱ و ۵۰ سال پس از اولین انتشار، رتبه یک را در آیتونز به دست آورد. نکتهای که شاید شما در مورد این نوازنده کانادایی ندانید، این است که او مجبور شد دو بار نوازندگی گیتار را یاد بگیرد.
جونی پس از آغاز تحصیل در کالج هنر آلبرتا در کلگری، برای اولین بار به موسیقی علاقهمند شد. در آن زمان میچل با یوکللی آشنا شد. طولی نکشید که از طریق فیلم آموزشی چگونه به سبک فولکلور گیتار بزنیم از پیت سیگر، گیتار به زندگی او راه یافت. بعد از چند جلسه تمرین و ضبط او تصمیم گرفت که در این زمینه به تجربهگرایی بپردازد. میچل در یک مصاحبه با مجله رولینگ استون در سال ۱۹۶۹ این را عنوان کرد که «آنقدر صبر و حوصله نداشتم که یک سبک قبلاً شناختهشده را کپی کنم».
جونی در جستجوی صدای خود، تحت تأثیر یک منبع الهام دیگر نیز قرار گرفت: «من مستقیماً به سراغ تکنیک مضرابزنی الیزابت کاتن رفتم و او بیشک تأثیر عمیقی بر من گذاشته است. من نمیتوانستم مثل او بنوازم و اگر میتوانستم، مینواختم. اما در نهایت به نظرم خوب شد که نتوانستم؛ چون موفق شدم به سبک شخصی خود برسم». از آن پس، میچل جوان، کوک و هارمونیهای مختلف گیتار را با آواز خود امتحان کرد و آنقدر این کار را ادامه داد تا سبک ایدهآل شخصی خودش را پیدا کرد.
وی هنوز هم بهخوبی یکی از اولین گیتارهای خود را به یاد میآورد؛ یک گیتار آکوستیک Martin D-28 ساخت سال ۱۹۵۶. این گیتار آکوستیک در حدود سال ۱۹۶۶ از یک کاپیتان نیروی دریایی مستقر در فورت براگ در کارولینای شمالی به او رسید. این ساز جالب توجه، کاپیتان را در جنگ ویتنام همراهی کرده بود و هنگامی که وی با گلوله توپ مورد اصابت قرار گرفت، در چادر او بود. به گفته میچل، «وقتی آواربرداری کردند، تنها چیزی که نجات یافت، همین گیتار بود. نمیدانم که تأثیر آن انفجار بود یا خیر؛ اما هر چه بود، آن گیتار روح یک سرباز واقعی را در خود داشت». این Martin D-28 دلیر، یار اصلی جونی در آلبومهای اولیهاش بود؛ اما متأسفانه در یک پرواز آسیب دید و بعدها طی یک سفر و در فرودگاه مائویی به سرقت رفت.
در سال ۲۰۱۵، یک آنوریسم مغزی باعث شد که میچل توانایی صحبت کردن و راه رفتن را از دست بدهد؛ بنابراین او مجبور شد تا همه چیز را دوباره یاد بگیرد! در دوران نقاهت، میچل با تماشای فیلمهای اجراهای خود دوباره یاد گرفت که چگونه بنوازد. او جای انگشتانش و نحوه نواختن سیمها را مشاهده میکرد و همه چیز را از ابتدا یاد میگرفت. در واقع جونی جوان، معلم جونی سالخورده شده بود! میچل امسال توانست دوباره در فستیوال نیوپورت اجرا کند. وقتی در ۷۸ سالگی و طی یک مصاحبه از او در مورد احساسش درباره بازگشت به صحنه پرسیدند، گفت: «من هیچوقت برای اجرا نگران نیستم. فقط میخواهم اجرای خوبی داشته باشم. مطمئن نبودم که چطور پیش خواهد رفت؛ اما فکر میکنم امشب خیلی هم اجرای بدی نداشتم.»
سنت وینسنت (آن کلارک): یادگیری در جاده
آن کلارک (Anne Clark)، خواننده، آهنگساز، نوازنده و تهیهکننده و برنده دو جایزه گرمی، در ابتدا و پس از تماشای فیلم سینمایی لا بامبا (La Bamba)، با یک گیتار پلاستیکی نوازندگی را یاد گرفت. بعداً در سن ۱۲ سالگی به کلاس گیتار رفت. طبق آنچه دایی او، تاک اندرس (Tuck Andress) در مصاحبه با نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۹ گفته است، آن کلارک در حدود ۱۴ سالگی به گروه گیتار استاد خود پیوست و برای اولین بار روی صحنه اجرا کرد. تاک اندرس که خودش نیز در گروه جز Tuck & Patti نوازندگی میکند، استعداد خواهرزادهاش را تشخیص داد و کلارک را دعوت کرد تا گروه وی را بهعنوان مدیر تور همراهی کند.
پس از این نیز آن کلارک به تمرین خود ادامه داد و خیلی زود به نوازندهای برجسته تبدیل شد. وی تحت هدایت تاک اندرس و با شنیدن و آزمودن سبکهای مختلف، توانست سبک تجربی خود را با پدالهای افکت متفاوت پدید آورد. کلارک در مصاحبه با NPR در سال ۲۰۱۴ گفت: «از برخی جهات برای گیتار احترام زیادی قائلم و خیلی آن را دوست دارم؛ اما اینکه حتماً صدای ساز من شبیه به گیتار باشد، برایم بیاهمیت است.»
جو ستریانی: شاگرد، استاد میشود!
اگر قرار است این مقاله، شیوه یادگیری گیتار توسط نوازندگان برتر این ساز را پوشش دهد، پاسخ نامهایی مانند استیو وای (Steve Vai)، کرک همت (Kirk Hammett)، الکس اسکولنیک (Alex Skolnick) و دیوید برایسون (David Bryson) یکسان است: مراجعه به جو ستریانی!
ستریانی (Joe Satriani) یکی از بزرگترین گیتاریستهای تاریخ است و در میان علاقهمندان به این ساز، یک شخص افسانهای به حساب میآید؛ اما تمام استادان نیز روزی شاگرد بودهاند. جو در ۱۴ سالگی آموختن گیتار را شروع کرد و مستقیماً زیر نظر دو نام بزرگ در عرصه موسیقی بیپاپ آموزش دید: یکی نوازنده گیتار، بیلی بائر (Billy Bauer) که قبلاً به همراه چارلی پارکر (Charlie Parker) مینواخت و دیگری نوازنده پیانو، لنی تریستانو (Lennie Tristano).
جو ستریانی در ابتدا سخت تلاش کرد تا یک نوازنده خودآموز باشد؛ اما در نهایت به والدینش اعلام کرد که تمایل به یافتن یک استاد خبره و یادگیری برخی از اسرار موسیقی دارد. او در مصاحبه با مجله جز ویکلی خاطرنشان کرد که «مادرم معلم بود و یک نفر به او گفت که شخصی (بائر) در آن حوالی، موسیقی تدریس میکند. مادرم از من پرسید که آیا تا کنون نام او را شنیدهام؟ من نشنیده بودم؛ اما بالاخره او ترتیب برگزاری چند جلسه کلاس با بائر را داد.» کلاسهای بائر متحولکننده بود و به ستریانی اهمیت درک تئوری موسیقی را گوشزد میکرد: «بیلی جزوههایی را تهیه کرده بود و در اختیار من میگذاشت. با مطالعه این جزوهها، دیدگاه من به گیتار بهکلی متحول شد؛ زیرا از طریق آنها توانستم گامهای موسیقی در سه اکتاو، گامها بر روی سیمهای جدا و آرپژها در سراسر دسته گیتار را فرا بگیرم. تا قبل از آن من فقط به یادگیری موسیقی راک میپرداختم و درک درستی از تئوری موسیقی و فرتبورد نداشتم. بیلی اولین کسی بود که به من گفت تو باید همه این چیزها را در هر کلید یاد بگیری.»
دو سال بعد، ستریانی ۱۸ ساله دوباره در جستجوی یک استاد موسیقی بود تا به او بینش بیشتری در مورد نوازندگی دهد. یکی از دوستانش به او توصیه کرد به دنبال لنی تریستانو باشد. او نمیدانست که قرار است توسط یکی از چهرههای کلیدی سبک کول جز راهنمایی شود. ستریانی بعداً از آن تجربهها بهعنوان «دروس ذن» یاد کرد. زیر نظر تریستانو، جو اهمیت شور و احساس در حین نوازندگی را درک کرد: «هیچ نقطه تاریک و ناشناختهای نباید در نوازندگی شما وجود داشته باشد. شما باید سازتان، نتها، آکوردها، ملودیها، هارمونیها، همه سیمها و تمام کلیدها را یاد بگیرید و پس از آن فقط نتهایی که میخواهید را بنوازید. هیچگاه چیزی را که نمیخواهید ننوازید و زمانی که در حال بداههنوازی هستید، خود را قضاوت نکنید.»
به گفته ستریانی، این درسی بود که او را متوجه کرد که نوازندگی، واقعاً راه او در زندگی بوده است: «من تا روزی که بمیرم، روی همین مسئله کار خواهم کرد و این مسیر را ادامه خواهم داد.»
شما چگونه میخواهید گیتار یاد بگیرید؟
این داستانهای الهامبخش، بازتابی از زمانه خود هستند. امروزه ساخت موسیقی آسانتر از همیشه شده است؛ زیرا ما به تکنولوژی دسترسی داریم و میتوانیم کارهایی بکنیم که در گذشته غیرممکن و حتی جادو تلقی میشدند. دیگر برای پیدا کردن یک استاد باتجربه نیازی نیست روابط قدرتمندی داشته باشید یا پول زیادی خرج کنید. در واقع امروزه منابع آموزش گیتار بسیار خوبی بهصورت رایگان در دسترس شما هستند که میتوانند مسیر یادگیری را بهشدت برای شما تسهیل کنند. از جمله این منابع میتوان به مجموعه مقالات و ویدیوهای آموزشی گیتار ایران اشاره کرد که گسترهای از مباحث، از موارد ابتدایی تا پیشرفته را در اختیار شما میگذارند. برای دسترسی به این ویدیوها، میتوانید به بخش «آکادمی» در وبسایت ما مراجعه کنید.
منبع: Fretello
من در کودکی بصورت اتفاقی و به گیتار علاقه مند شدم و بدلیل شرایط بد اقتصادی خانواده امکان تهیه گیتار میسر نبود تا در تابستان سال ١٣٨٠ در کارگاه چاپ لباس کودک ٣ ماه تعطیلی رو کارگری کردم و با حقوق ٣ ماه حدود ٧۵ هزار تومان شد و یک گیتار یاماها سی ٧٠ خریدم و با پول تو جیبی خودم حدود ماهی ١٠/٠٠٠ ت کلاس و شروع کردم و تا ۶ ماه کلاس رفتم و بعدش از سال ٨١ تا الان مشغول تدریس هستم البته که هنوزم جای یادگیری دارم
مسیر پیشرفت من در تابستان ٨٢ بود که ٩٣ روز خودمو در خونه حبس کردم و روزی ١٧ ساعت تمرین از ساعت ٨ صبح تا ٢ صبح حداقل ١٢ ساعت مفید
حاصل این ریاضتم همکاری با هنرمندان پاپ و رپ بود