تاریخچه گیتار کلاسیک و ریشه‌های آن (بخش دوم)

تاریخچه گیتار کلاسیک و ریشه‌های آن (بخش دوم)

در بخش نخست این مقاله، داستان شکل‌گیری گیتار کلاسیک از ابتدا تا قرن نوزدهم را شرح دادیم. اکنون، در دومین بخش از این مقاله، سیر تحولات این ساز جذاب را پیگیری خواهیم کرد.

تحول به سمت گیتار مدرن

از اواخر قرن نوزدهم تا قرن بیستم میلادی، اسپانیا رفته‌رفته به فعال‌ترین کشور در زمینه گیتار و آثار مربوط به آن تبدیل شد و چندی از مهمترین نوازندگان، سازندگان و آهنگسازان گیتار، در این کشور به شهرت رسیدند. نوآوری‌های لوتیر مشهور آنتونیو د تورس خورادو (Antonio de Torres Jurado) سرعتی دوچندان به تحول گیتار به شکل مدرن آن داد و استانداردهایی را برای این ساز تعیین کرد که امروزه نیز چندی از آنها هنوز در ساخت گیتار مورد استفاده قرار می‌گیرند. فعالیت تورس به دو دوران تقسیم می‌شود: دوران اول تولید گیتار توسط تورس در سال ۱۸۵۲ با اصرار خولیان آرکاس (Julian Arcas) آغاز شد و تا ۱۸۶۹ ادامه داشت؛ اما در این دوران، او نتوانست به درآمدی قابل عرض از این راه دست یابد و به همین دلیل، تولید گیتار در شهر سویل (Seville) را ترک کرد و در شهر آلمریا (Almería) یک مغازه ظروف چینی و کریستال تأسیس کرد. با این وجود، خوشبختانه پس از مدتی و در سال ۱۸۷۵، تورس مجدداً تولید گیتار را از سر گرفت و این حرفه را تا زمان مرگ خود در سال ۱۸۹۲ ادامه داد.

آنتونیو د تورس خورادو با به‌کارگیری فنون اثبات‌شده لوتیرهای نسل‌های پیش از خود و افزودن ایده‌های نوآورانه خود به آنها، بنیانی مستحکم را برای تولید گیتار به شکل مدرن در اسپانیا بنا نهاد. بدنه گیتارهای تولیدشده توسط تورس، حدود بیست درصد نسبت به سازهای تولید‌شده توسط لوتیرهایی همچون پاخز، پانورمو و لاکوت بزرگتر بود. همچنین گفته می‌شود که شکل ساعت شنی بدنه این سازها که فضایی بیشتر را در بخش پایینی و بالایی آنها حاصل می‌کرد، با الهام از شکل بدن زنی طراحی شده بود که آنتونیو در شهر سویل دلباخته او شده بود!

تورس بخش رویی بدنه گیتار یا همان ساندبورد را مهمترین بخش در صدای آن می‌دانست؛ به همین دلیل، او این بخش را از تخته‌هایی نازک‌تر می‌ساخت تا طنینی بیشتر را به صدای سازهای خود ببخشد. همچنین وی برای تقویت این بخش از گیتارهای خود که ضخامتی کمتر از معمول داشتند، هفت تیغه تقویتی را به کار می‌گرفت که با الگویی بادبزنی، در محدوده زیر ساندهول نصب شده بودند و استحکام ساختاری ساز را افزایش می‌دادند. تورس تمامی گیتارهای کنسرت خود را با طول اسکیلی معادل با ۶۵۰ میلی‌متر تولید می‌کرد که بعدها، توسط لوتیرهای بسیاری به کار گرفته شد و امروزه نیز یک طول استاندارد در گیتار کلاسیک به شمار می‌رود. یکی دیگر از نوآوری‌های بسیار مهم این لوتیر برجسته، افزودن یک سدل به بریج گیتار بود تا تنظیم ارتفاع سیم‌های آن تسهیل شود. با این اوصاف، می‌توان گفت که بدون نوآوری‌های تورس، احتمالاً امروز گیتار شکلی به‌کلی متفاوت داشت.

تاریخچه گیتار کلاسیک و ریشه‌های آن (بخش دوم)
آنتونیو د تورس خورادو

از سال ۱۶۰۰ میلادی تا کنون، مادرید یکی از مهمترین شهرها در زمینه تولید گیتار به سبک اسپانیایی به شمار می‌رفته است. سلسله گیتارهای رامیرز (Ramírez) که اوج شهرت خود را در قرن بیستم میلادی تجربه کرده است نیز در همین شهر بنیان‌گذاری شده است. در سال ۱۸۹۰، خوزه رامیرز اول (José Ramírez)، کارگاهی را در شهر مادرید برای تولید گیتار تأسیس کرد و امروز نیز کمپانی خانوادگی او در همان مکان به دست نوادگان او اداره می‌شود. رامیرز در ساخت گیتار اکثر فنون آنتونیو تورس را به کار می‌گرفت؛ اما او ایده‌هایی نوین را نیز به این فنون می‌افزود که یکی از این ایده‌ها، منتهی به ساخت گیتاری موسوم به tablao شد. tablao یک ساز فلامنکو بود که بدنه‌ای بزرگتر از سازهای تولیدشده توسط تورس داشت، اما در بخش‌های جانبی خود، باریکتر از گیتارهای رایج آن زمان بود. یکی از چندین فردی که ساخت گیتار را از رامیرز آموختند، برادر او یعنی مانوئل رامیرز (Manuel Ramírez) بود که بیش از هر چیز، به روبرویی جالب خود با آندرس سگوویا (Andres Segovia) در سال ۱۹۱۲ مشهور است. سگوویا که در آن زمان نوازنده‌ای ناشناس بوده است، روزی با قصد اجاره یک گیتار کنسرت وارد فروشگاه رامیرز می‌شود؛ مانوئل اما پس از این که مهارت خارق‌العاده آندرس در نوازندگی را می‌بیند، با دست‌ودلبازی تمام یک گیتار کنسرت به او می‌دهد و چنین می‌گوید: «این گیتار را با خود به سراسر دنیا ببر تا با نوازندگی خود، آن و کسب‌و‌کار ما را متبرک کنی. اینگونه، لطف مرا بدون پرداخت پول جبران کرده‌ای!»

از مشهورترین مشتریان مانوئل رامیرز می‌توان به سانتوس هرناندز (Santos Hernandez)، دومینگو استسو (Domingo Esteso)، انریکه گارسیا (Enrique Garcia) و مودستو بورگوئرو (Modesto Borreguero) اشاره کرد. کسب‌وکار خانوادگی رامیرزها در خطی مستقیم از خوزه رامیرز اول به خوزه رامیرز دوم و سوم و سپس به خوزه رامیرز چهارم به ارث رسیده است و امروز، آمالیا رامیرز (Amalia Ramírez)، خواهر خوزه رامیرز چهارم که خود نیز یک لوتیر بسیار ماهر است، مدیریت این شرکت را بر عهده دارد.

هر یک از اعضای خانواده رامیرز، نقشی اساسی در شهرت کنونی و تمایز این کمپانی از سایر شرکت‌های گیتارسازی داشته است. خوزه سوم اندازه بدنه گیتار را نسبت به نمونه‌های پیشین آن افزایش داد، انواعی جدید از فینیش و پوشش لاکی را برای چوب بدنه معرفی کرد و همچنین اولین فردی بود که از چوب سدر قرمز (red cedar) در ساخت ساندبورد گیتار کلاسیک استفاده کرد. از سال ۱۹۳۷، آندرس سگوویا از گیتارهایی استفاده می‌کرد که توسط لوتیر آلمانی هرمن هاوزر (Hermann Hauser) ساخته شده بودند؛ اما او در سال ۱۹۶۳ به سراغ شرکت گیتارسازی رامیرز رفت و شروع به استفاده از سازهایی کرد که توسط خوزه رامیرز سوم ساخته می‌شدند. در کنار این سازها، آندرس یک گیتار دیگر را نیز در اجراهای زنده خود به کار می‌گرفت که توسط لوتیری با نام ایگناسیو فلتا (Ignacio Fleta) از بارسلونا ساخته شده بود. در سال ۱۹۷۹ نیز این نوازنده افسانه‌ای شروع به استفاده از گیتاری کرد که توسط خوزه رامیرز چهارم ساخته شده بود. از دیگر نوازندگان مهمی که همواره از گیتارهای شرکت رامیرز استفاده کرده‌اند، می‌توان به کریستوفر پارکنینگ (Christopher Parkening)، کازوهیتو یاماشیتا (Kazuhito Yamashita) و نارسیسو یپز (Narciso Yepes) اشاره کرد. به‌علاوه، جورج هریسون (George Harrison)، یکی از اعضای گروه موسیقی بیتلز (The Beatles) نیز جزو طرفداران گیتارهای رامیرز به شمار می‌رود و در قطعه And I Love Her از یکی از گیتارهای همین شرکت خانوادگی استفاده کرده است.

همچنین از برجسته‌ترین لوتیرهای فعال در شهر مادرید کشور اسپانیا که حرفه آنها به‌گونه‌ای با میراث غنی خانواده رامیرز گره خورده است نیز می‌توان مارسلو باربرو (Marcelo Barbero)، مانوئل کنترراس (Manuel Contreras)، پائولینو برنابه (Paulino Bernabé) و خانواده رودریگز (Rodríguez) متشکل از مانوئل رودریگز پرز سنیور (Manuel Rodríguez Perez Sr.)، منوئل رودریگز دوم (Manuel Rodríguez II) و نورمن رودریگز (Norman Rodríguez) را نام برد.

به سوی دوران مدرن گیتار

گیتاریست و آهنگساز مشهور فرانسیسکو تارگا (Francisco Tárrega) با به‌کارگیری سازهای باکیفیت تولیدشده توسط تورس که هم از لحاظ ساختاری و هم از نظر صوتی نسبت به نمونه‌های قبلی خود ارتقاء یافته بودند، دوران مدرن تولید و نوازندگی گیتار را آغاز کرد. در حالی که تارگا از کودکی تقریباً نابینا بود، اما او توانست اندوخته مهارت‌های نوازندگی خود را با کمک مکتوباتی از آثار هنرمندانی افسانه‌ای همچون بتهوون (Beethoven)، باخ (Bach)، شوپن (Chopin)، شومان (Schumann)، هایدن (Haydn) و موزیسین اسپانیایی هم‌دوره‌اش ایزاک آلبنیز (Isaac Albéniz)، به شکلی بی‌رقیب گسترش دهد. او از زمان شروع فعالیت خود به‌عنوان یک موزیسین تا زمان مرگ، موفق به ساخت حدود ۸۰ اثر موسیقی شد که برخی از آنها همچون قطعات Recuerdos de la Alhambra و Capricho Arabé، امروزه به قطعاتی کلاسیک و بسیار ماندگار تبدیل شده‌اند. چندی دیگر از این آثار نیز اتودها، پرلودها و قطعاتی کوتاه در ریتم‌های رقص بوده‌اند.

تارگا با رواج بخشیدن به قراردهی گیتار بر روی پای چپ و قراردهی پای چب بر روی زیرپایی و منسوخ ساختن تکنیک‌هایی همچون نگه داشتن انگشت کوچک دست راست بر روی ساندبورد ساز، نقشی برجسته در شکل‌گیری تکنیک‌های نوازندگی گیتار کلاسیک به شکل مدرن داشت. همچنین او را می‌توان یکی از طرفداران استفاده از تکنیک‌های free stroke و rest stroke در دست راست به‌صورت همزمان دانست؛ تکنیک‌هایی که امروزه به‌وفور استفاده می‌شوند. در قرن نوزدهم میلادی، نوازندگی گیتار با ناخن‌های بلند یا کوتاه، مورد بحث بسیاری از نوازندگان بود. افرادی همچون سور به نوازندگی با ناخن بلند اعتقاد نداشتند و با انگشتان خود به سیم‌های گیتار زخمه می‌زدند؛ اما در مقابل، افرادی همچون آگوادو طرفدار به‌کارگیری ناخن‌هایی بلند در نوازندگی گیتار کلاسیک بودند. در سال ۱۹۰۴، تارگا ناخن‌های خود را به شکل کامل گرفت و گیتاریست‌های دیگر در آن دوران را نیز تشویق به نوازندگی بدون ناخن کرد. دو تن از شاگردان مشهور وی، امیلیو پویول (Emilio Pujol) و میگوئل یوبت (Miguel Llobet) هر یک در سمتی مخالف از این مبحث قرار گرفتند و با این که پویول با تارگا در نوازندگی بدون ناخن موافق بود، یوبت اما همواره مایل بود که با ناخن‌هایی بلند به نوازندگی بپردازد.

در نهایت، این بحث با حضور سگوویا در صحنه موسیقی جهانی و نوازندگی بسیار زیبا و خوش‌صدایش با ناخن‌های بلند تقریباً اتمام یافت!

تاریخچه گیتار کلاسیک
فرانسیسکو تارگا

یوبت که یکی از مریدان فرانسیسکو تارگا به شمار می‌رفت، به‌عنوان یک نوازنده کنسرت در اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی به سفر و اجرا پرداخت و شهرتی قابل توجه را کسب کرد. از مهمترین شاگردان یوبت می‌توان به موزیسین خلاق کوبایی ری د لا توره (Rey de la Torre) و ماریا لویزا آنیدو (Maria Luisa Anido) آرژانتینی اشاره کرد. در حالی که سگوویا همواره خود را یک موزیسین خودآموخته می‌دانست، اما او در سالهای آغازین فعالیت موسیقی خود، نزد یوبت به یادگیری نوازندگی پرداخته بود تا از میراث تعلیمی غنی تارگا بهره ببرد. مشهورترین اثر یوبت را می‌توان Canciones Populares Catalanes دانست که مجموعه‌ای از آثار فولکلور کاتالان است و یکی از قطعات آن یعنی El Noi de la Mare، توسط سگوویا به شهرت رسیده است.

در دهه‌های آغازین قرن بیستم میلادی، برخی از برگزارکنندگان کنسرت در دنیا، از یوبت به‌عنوان برترین گیتاریست جهان یاد کردند؛ لقبی که بعدها به سگوویا نسبت داده شد.

سگوویا: پدر گیتار مدرن

جورج هریسون در بسیاری از مصاحبه‌های خود گفته است: «سگوویا پدر همه ماست!» به‌واقع نیز بخشی چشمگیر از رشد محبوبیت گیتار اسپانیایی و در کل گیتار در دنیا در دهه‌های آغازین قرن بیستم، به لطف فعالیت هنری و نوازندگی آندرس سگوویا حاصل شده است. چنین جمله‌ای از شخصی چون هریسون نیز به نوع خود جالب است؛ زیرا در دهه شصت میلادی، گروه بیتلز با شهرت استثنایی خود، رشدی بی‌سابقه را در فروش گیتارهای آکوستیک و الکتریک رقم زد و الهام‌بخش میلیون‌ها نفر در دنیا برای یادگیری نوازندگی این سازها شد.

بسیاری از افراد نسل موسوم به baby boomer که توسط بیتلز یا سایر هنرمندان سبک پاپ در آن دوره با گیتار آشنا شده بودند، بعدها به سراغ یادگیری گیتار کلاسیک رفتند. در نهایت نیز اکثر این افراد، سگوویا و آثار او را به واسطه شاگردان وی همچون جان ویلیامز (John Williams)، کریستوفر پارکنینگ (Christopher Parkening)، اسکار گیگلیا (Oscar Gighlia)، الیریو دیاز (Alirio Diaz) و بعدها الیوت فیسک (Eliot Fisk)، شارون ایزبین (Sharon Isbin) و ویرجینیا لوک (Virginia Luque) و همچنین دنبال‌کنندگان او همچون جولین بریم (Julian Bream) و رومروها (Los Romeros) کشف کردند. می‌توان به‌جرأت گفت که سگوویا جنبشی را به راه انداخت که الهام‌بخش چهار نسل از گیتاریست‌های کلاسیک در سراسر دنیا بود.

دستاوردها و جوایز آندرس سگوویا در طول فعالیت حرفه‌ای‌اش به اندازه‌ای است که ذکر همگی آنها، خارج از حوصله این مطلب است. مجله نیویورک تایمز در اعلامیه فوت سگوویا گفت که او قصد داشته است تا گیتار کلاسیک را از سبک فلامنکو خارج کند و آن را به‌عنوان یک ساز قابل احترام و قابل استفاده در موسیقی کلاسیک به جهان معرفی کند. او قصد داشت تا همگان را به سمت گیتار کلاسیک جذب کند، مجموعه‌ای نفیس و فاخر از آثار را برای آن تولید کند و گیتار را به سازی تبدیل کند که در سراسر دنیا در کنسرواتوارها و مؤسسات موسیقی در کنار سازهایی همچون ویولن و پیانو قرار داده می‌شود. امروز، می‌توان گفت که آندرس به تمامی این اهداف به نحو احسن دست یافته است. سگوویا در طول حرفه طولانی‌مدت و درخشان خود، موفق به فروش صدها هزار بلیت کنسرت و میلیون‌ها نسخه آلبوم در سراسر دنیا شد. زمانی که او در سال ۱۹۸۷ درگذشت، بلیت‌های چندی از کنسرت‌های آینده او تماماً به فروش رسیده بودند. همچنین امروزه با نگاهی به بخش سازهای مشهورترین کنسرواتوارها و دانشگاه‌های موسیقی دنیا، می‌توان شاهد استقبال از ساز گیتار حتی در عالی‌ترین سطح از تحصیلات موسیقی نیز بود.

سگوویا
آندرس سگوویا

البته بدون شک دیگر آهنگسازان، نوازندگان و تولیدکنندگان گیتار کلاسیک نیز نقشی مهم را در برآورده شدن اهداف سگوویا ایفا کرده‌اند. اگر یک گیتاریست کلاسیک باشید و نسخه تنظیم‌شده و نواخته‌شده توسط آندرس سگوویا از آثاری همچون Spanish Dance No. 5 از گرانادوس، دو اثر Sevilla و Asturias از آلبنیز، آثار Chaconne و Fugue in A Minor از باخ و Sonata in E Minor K. 11 از دومنیکو اسکارلاتی را بشنوید، مشتاق می‌شوید که به هر قیمتی نواختن آنها را بیاموزید! روایت سگوویا از آثاری همچون Variations on a Theme by Mozart از سور و Recuerdos de la Alhambra و Capricho Arabé از تارگا و البته بسیاری دیگر از آثار این نوازنده افسانه‌ای نیز باعث چنین واکنشی در گیتاریست‌های چند نسل گذشته شده‌اند. این وسعت پویا در مجموعه آثاری که از سگوویا به ارث رسیده است، مورد استفاده چند نسل اخیر گیتاریست‌ها قرار گرفته و امروزه نیز توسط نوازندگانی بی‌شمار در حال توسعه است.

آهنگسازانی همچون مانوئل پونسه (Manuel Ponce) مکزیکی، رابطه دوستانه و همکاری طولانی را با سگوویا داشته‌اند که نتیجه آن، ساخت پنج سونات چندبخشی فاخر، چندین تم و واریاسیون، Concierto del Sur برای گیتار و ارکستر و چندین اثر مهم دیگر بوده است. آهنگساز برزیلی هیتور ویا-لوبوس (Heitor Villa-Lobos) نیز دو اثر خود به نام‌های Douze Etudes و Guitar Concerto را به سگوویا تقدیم کرده است. با اینکه سگوویا هیچ ارتباطی با خواکین رودریگو (Juaquín Rodrigo) نداشته است، اما این آهنگساز نیز کنسرت Fantasía para un Gentilhombre و تک‌نوازی Piezas Españolas خود را به این گیتاریست افسانه‌ای تقدیم کرده است. از دیگر آهنگسازان برجسته تاریخ که چندی از آثار خود را به آندرس سگوویا تقدیم کرده‌اند، می‌توان به فدریکو مورنو توروبا (Federico Moreno Torroba)، الکساندر تنسمن (Alexandre Tansman)، خواکین تورینا (Joaquín Turina)، ماریو کاستلنوو-تدسکو (Mario Castelnuovo-Tedesco)، فرانسیس پولانک (Francis Poulenc) و بسیاری دیگر از نام‌های آشنا در موسیقی اشاره کرد.

سگوویا به‌عنوان مهمترین گیتاریست کلاسیک معاصر در کشور اسپانیا، نوازندگی گیتار به سبک اسپانیایی را تا هفت دهه به بهترین شکل ممکن حفظ کرد و این سبک دیرینه و زیبا از موسیقی را به دستان نسل جدید موزیسین‌های این سبک سپرد. امروز، گیتاریست‌هایی در دنیا متولد شده‌اند که می‌توانند میراث غنی سگوویا و نوازندگان پیشرو در نسل‌های پیش از او را به بهترین نحو نگهداری کنند و آن را به جایگاهی والاتر ارتقاء دهند.

منبع: Classical Guitar Magazine
نویسنده: Mark Small

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *