تاریخچه گیتار کلاسیک و ریشه‌های آن (بخش اول)

تاریخچه گیتار کلاسیک

علاقه‌مندان به گیتار کلاسیک مطمئناً می‌دانند که ساز محبوبشان، راهی بسیار طولانی و پیچیده را به سوی اسپانیا، یعنی زادگاه نمونه مدرن خود طی کرده است. بسیاری از تحولات مهم در طراحی گیتار کلاسیک و تکنیک نوازندگی آن، در چند قرن گذشته در کشور اسپانیا رخ داده است و به دنبال همین امر، بخشی بسیار مهم از نوازندگان و آهنگسازان این ساز نیز اهل همین کشور هستند. اما داستان این ساز، سالها و شاید یک هزاره پیش از آن، در کشوری دیگر شروع شده است.

البته محققین موسیقی و گیتار، بر سر این که ریشه‌های گیتار کلاسیک پیش از رسیدن به قاره اروپا، در چه کشوری شکل گرفته است، نظراتی متناقض با یکدیگر دارند.

در میان چندین و چند فرضیه مختلف، در دایره‌المعارف جامع موسیقی The New Grove Dictionary of Music & Musicians یک فرضیه ذکر شده است که بر طبق آن، ریشه اولیه ساز گیتار، ساز باستانی یونانی کیتارا (kithara) است. در کتاب تاریخچه مصور گیتار (Illustrated History of the Guitar) اثر الکساندر بلو (Alexander Bellow)، چندین و چند تصویر وجود دارد که گیتار را به چندین ساز باستانی از قاره‌های مختلف نسبت می‌دهند. یکی از این تصاویر، نشان‌دهنده یک تصویر حکاکی‌شده بر روی سنگ از دوران امپراتوری هیتی (ترکیه فعلی) است که در آن، یک نوازنده در حال نواختن یک ساز زهی با دسته‌ای بلند و بدنه‌ای قوس‌دار، یادآور گیتار مدرن است. قدمت این حکاکی در حدود ۱۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تخمین زده شده است و بسیاری با استناد به همین تصویر، ریشه ساز گیتار را کشور ترکیه می‌دانند. بر اساس یک تئوری محبوب دیگر، گیتار خویشاوند دور سازهای زهی لوت است که دسته‌ای بلند داشتند و زادگاه آنها بین‌النهرین بوده است. لوت‌هایی موسوم به لوت قبطی (Coptic Lute) که در مصر کشف شده‌اند و قدمت آنها به سال ۳۰۰ الی ۷۰۰ پس از میلاد مسیح بازمی‌گردد، بدنه‌ای مسطح در بخش‌های پشتی، جلویی و جانبی داشتند و به همین دلیل، ظاهر آنها بسیار یادآور گیتار امروزی بوده است.

برخی دیگر از مورخین، ساز عود با بدنه گلابی‌شکل که در شبه‌جزیره عربستان پیش از اسلام ابداع شده است را یکی از منابع الهام اصلی برای ساخت ساز لوت می‌دانند. این ساز در اواخر قرن پانزدهم میلادی در اروپا نیز رواج پیدا کرده است و از اجداد اصلی ساز گیتار محسوب می‌شود. بسیاری از افراد در طی قرون گذشته در کشورهای دیگر واقع در اروپای غربی، نقشی برجسته را در تکامل گیتار کلاسیک به شکل فعلی آن ایفا کرده‌اند. اما پس از آن و در قرن هجدهم میلادی، شکل فعلی گیتار در کشور اسپانیا ابداع شد و نوازندگان، لوتیرها (سازندگان ساز زهی) و آهنگسازان نابغه بسیاری نیز با به‌کارگیری این ساز، آثاری معجزه‌آسا را خلق کردند.

تاریخچه گیتار کلاسیک
نقاشی «نوازنده گیتار» اثر یوهانس ورمیر متعلق به سال ۱۶۷۲

اضافه و کم شدن سیم‌ها در نمونه‌های مختلف گیتار پیش از شکل فعلی آن

در پی‌گیری ریشه‌های گیتار، علاوه بر مباحثی همچون تاریخ لغوی و ریخت‌شناسی آن، عواملی نظیر تکنیک‌های نوازندگی و الگوهای کوک نیز باید مورد توجه قرار گیرند. ویهوئلا (vihuela) که یک ساز زهی محبوب در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی در کشورهای ایتالیا و اسپانیا بوده است، مستقیماً در خط تکامل گیتار قرار می‌گیرد و خود نیز به سه نوع مختلف تقسیم می‌شود. یکی از این سه نوع، vihuela de penola نام داشته است که با مضراب نواخته می‌شده است. نوع دیگر این ساز، vihuela de arco نامیده می‌شده است که نواختن آن، همانند سازهایی چون ویولن، با آرشه صورت می‌گرفته است. نوع سوم ویهوئلا اما vihuela de mano نام داشته است که به پنج یا شش سری دوتایی از سیم مجهز بوده است و نوازنده، آن را همانند گیتار کلاسیک با انگشتان دست خود می‌نواخته است. یکی از الگوهای کوک در ساز سوم که می‌توان آن را نزدیک‌ترین ساز به گیتار کلاسیک دانست، به‌ترتیب از سیم‌های پایین تا بالا، G C F A D G بوده است. الگوی فواصل در این الگوی کوک با استثنای این که فاصله سوم ماژور در میان سیم‌های چهارم و سوم آن رخ می‌دهد، شبیه به یک گیتار مدرن بوده است و می‌توان با قرار دادن یک کاپو بر روی فرت سوم ساز، نت‌های آن را همانند یک گیتار مدرن تغییر داد. البته در نمونه مدرن گیتار با الگوی کوک E A D G B E، فاصله سوم ماژور در میان سیم‌های سوم و دوم رخ می‌دهد و کل نت‌های آن نیز یک فاصله سوم مینور از ساز ویهوئلا بم‌تر است.

در قرن شانزدهم میلادی، گیتارهایی کوچک با چهار سری سیم که در فرانسه و اسپانیا ساخته می‌شدند، در نواختن موسیقی پلی‌فونیک در الگوهای کوک متفاوت توسط نوازندگان مورد استفاده قرار می‌گرفتند. آهنگسازان اهل فرانسه، ایتالیا و اسپانیا در آن زمان، سیستم‌های نت‌نویسی و تبلچر (tablature) متفاوتی را برای مکتوب کردن قطعات موسیقی خود به کار می‌گرفتند. از مهمترین آهنگسازان این دوره که از این ساز استفاده می‌کرده‌اند، می‌توان به آلونزو مودارا (Alonso Mudarra) اهل کشور اسپانیا و گیوم دو مورلی (Guillaume de Morlaye) اهل کشور فرانسه اشاره کرد. امروزه مجموعه‌هایی از کتب خطی که در آنها آثاری از آهنگسازان ناشناس انگلیسی و ایتالیایی وجود دارد، در کتابخانه‌هایی در اروپا باقی مانده و قابل دسترسی است. شایان ذکر است که با وجود تکامل چشمگیر گیتار در قرون بعد، استفاده وسیع موزیسین‌های اروپایی از سازهای کوچک مذکور تا قرن نوزدهم میلادی ادامه پیدا کرد.

گیتار باروک (Baroque)

در کتاب گیتار از رنسانس تا امروز (The Guitar from the Renaissance to the Present Day)، هاروی ترنبول (Harvey Turnbull) ادعا می‌کند که گیتار باروک با پنج سری سیم در اسپانیا متولد شده است و تا قرن هفدهم میلادی، محبوبیت آن در این کشور از نمونه‌های دارای چهار سری سیم پیشی گرفته است. الگوی کوک این ساز، کاملاً مشابه با الگوی کوک گیتار مدرن بود و پنج سیم آن از پایین به بالا به‌ترتیب در نت‌های A D G B E کوک می‌شدند. آهنگسازان گیتار باروک، حداقل چهار چینش اکتاوی در میان دسته‌های دوگانه سیم این ساز را به کار می‌گرفتند که هر یک، جلوه‌ای متفاوت را به قطعه موسیقی می‌بخشید. از این الگوها می‌توان به الگوهای کوک موسوم به re-entrant اشاره کرد که در آنها، سیم‌ها الزاماً با ترتیب بم به زیر کوک نمی‌شوند. در این حالت، یک یا چند جفت سیم به میزان یک اکتاو بالاتر از سایر سیم‌ها کوک می‌شدند. رد چنین الگوی کوکی را امروزه می‌توان در سازهایی همچون یوکللی مدرن، بانجوی پنج‌سیم و گیتارهای دوازده‌سیم مشاهده کرد.

گیتارهای باروک معمولاً نقش یک همراه را در قطعات موسیقی ایفا می‌کردند و تکنیک نوازندگی آنها، ترکیبی از استرامینگ (ضربه زدن به سیم‌ها به‌صورت همزمان) و نواختن نت به وسیله انگشت شست و دو انگشت اول دست بوده است. چندی از برترین تکنوازی‌های سازهای زهی نیز در دوران همین ساز ساخته شده‌اند. آثار آهنگساز ایتالیایی فرانچسکو کوربتا (Francesco Corbetta) امروزه در میان دوستداران گیتار کلاسیک از محبوبیت کمتری نسبت به آثار هم‌دوره‌های اسپانیایی او همچون گاسپار سانز (Gaspar Sanz) یا سانتیاگو د مورسیا (Santiago de Murcia) برخوردارند؛ اما شخص سانز در آن دوران، کوربتا را با لقب el mejor de todo به معنای «برتر از همه» می‌خواند.

در میان سازهای باقی‌مانده از این دوران، نمونه‌های بسیاری وجود دارند که اطراف ساندهول آنها با رزت‌هایی چندلایه و پیچیده تزئین شده است. همچنین شکل‌هایی تزئینی شبیه به سبیل نیز در سر و ته بریج این سازها به چشم می‌خورد. لوتیر ایتالیایی آنتونیو استرادیواری (Antonio Stradivari)، یکی از شناخته‌شده‌ترین سازندگان سازهای زهی در این دوران است که به ویولن‌ها، ویولا‌ها و چلوهای بسیار زیبا و باکیفیت خود مشهور است؛ اما استرادیواری چند ماندولین و هارپ و تعدادی گیتار باروک نیز تولید کرده است. نکته جالب در مورد گیتارهای او، ظاهر ساده آنهاست که در آنها، تزئینات شلوغ و متعدد موجود در تولیدات سایر لوتیرهای ایتالیایی آن زمان به‌ندرت دیده می‌شود. از میان پنج گیتار باقی‌مانده از تولیدات استرادیواری، تنها یکی از آنها که Sabionari نام دارد و در سال ۱۶۷۹ ساخته شده است، قابل استفاده و نواختن است.

تاریخچه گیتار کلاسیک
پنج گیتار متعلق به عصر باروک تا رمانتیک (ساخته‌شده بین سالهای ۱۸۱۳ تا ۱۸۸۲)

به‌کارگیری استانداردهای ماندگار

تغییر از پنج دسته سیم دوگانه گیتارهای باروک به شش سیم جداگانه در گیتارهای رمانتیک (Romantic) با بدنه کوچک، در پایان قرن هجدهم میلادی، در کشور فرانسه یا ایتالیا رخ داده است.

در این نقطه، اشتراکات گیتار با پدرانش یعنی لوت و سایر سازهای مشابه، کمتر و کمتر شد و ویژگی‌های بارز گیتارهای مدرن رفته‌رفته در آن شکل گرفت. گیتار با شش سیم مجزا و بدنه‌ای کوچک و کمر باریک که بسیار مشابه با شکل امروزی گیتار بود، در اوایل قرن نوزدهم میلادی در اسپانیا به نوع استاندارد گیتار تبدیل شد. اضافه شدن سیم بم E به گیتار، بازه صوتی آن را به شکلی چشمگیر گسترش داد و امکان نوشتن نقش‌هایی جداگانه برای گیتار در موسیقی را برای آهنگسازان فراهم ساخت. این بازه نتی توسعه‌یافته که به لطف سیم E پایین حاصل شده بود، امکان نواختن نت پایه آکوردهای اول، چهارم و پنجم را بر روی سیم‌های بم، تن آکوردها بر روی سیم‌های میانی و پاساژهای ملودیک بر روی سیم‌های زیر را به نوازنده می‌داد.

از دیگر پیشرفت‌های فنی در این شکل از گیتار، می‌توان به جایگزینی کوک‌های چوبی آن با ماشین هدهایی مشابه با کوک‌های امروزی و به‌کارگیری فرت‌هایی از جنس عاج فیل، چوب آبنوس و در نهایت، انواع فلزات اشاره کرد. پیش از این، فرت‌های سازهای زهی از زه‌هایی ضخیم از جنس روده گره‌خورده حیوانات ساخته می‌شد. در همین زمان، بخش پشتی مسطح در بدنه و نقطه اتصال دسته به بدنه در موقعیت فرت دوازدهم، به ویژگی‌هایی استاندارد در گیتار تبدیل شدند و تا به امروز نیز در جدیدترین گیتارها شاهد چنین جزئیاتی هستیم. همچنین ‌فرت‌بورد گیتارها که پیش از این با بدنه آن در یک سطح بود، در همین دوران با ‌فرت‌بوردهایی با ارتفاعی حدوداً دو میلی‌متری نسبت به بدنه ساز جایگزین شدند.

دیگر ارتقای فنی که گیتارها در این دوره شاهد آن بودند، به‌کارگیری تیغه‌های تقویتی یا بریسینگ با الگویی بادبزنی درون بدنه بود. این روش تقویت بدنه، اولین بار توسط یک لوتیر مشهور با نام ژوزف پاخز (Joséf Pagés)، یکی از مهمترین اعضای مدرسه گیتارسازی Cádiz در اسپانیا به کار گرفته شد. پاخز نخست در زیر ساندهول گیتارهای خود سه تیغه تقویتی نصب کرد و سپس، تعداد این تیغه‌ها را به پنج عدد افزایش داد تا استحکام ساختاری بالاتری را برای آنها فراهم کند. گیتارهای پاخز همچنین قوسی متفاوت در بخش رویی بدنه خود داشتند که با تمامی گیتارهای دیگر متفاوت بود. آهنگسازان و گیتاریست‌های مشهور اسپانیایی همچون فرناندو سور (Fernando Sor) و دیونیزیو آگوادو (Dionisio Aguado)، از طرفداران پاخز بودند و جزو کسانی بودند که همواره سازهای او را مورد تمجید قرار می‌دادند.

نوآوری‌های ژوزف الهام‌بخش سایر سازندگان مشهور گیتارهای رمانتیک همچون لوییس پانورمو (Louis Panormo) از لندن نیز بود. بر روی لیبل گیتارهای پانورمو ذکر شده است که این سازها به سبک اسپانیایی ساخته شده‌اند و سبک اسپانیایی در این زمان، به معنای سبک پاخز بوده است. رنه فرانسوا لاکوت (René François Lacôte) فرانسوی را نیز می‌توان یکی دیگر از مهمترین سازندگان گیتار کلاسیک در دوران رمانتیک دانست.

در اواسط قرن هجدهم میلادی، تبلچر در نت‌نویسی گیتار جای خود را به شکلی خاص از نت‌نویسی ویولن داد. محقق ساز گیتار تامس هک (Thomas Heck) در یکی از مقالات خود نوشته است که دور شدن از تبلچر در میان نوازندگان و آهنگسازان گیتار، از کشور ایتالیا شروع شد. از این نقطه زمانی، موسیقی گیتار بر روی یک خط حامل در کلید سل نوشته می‌شد و نت‌های نوشته‌شده، یک اکتاو بالاتر از آنچه در گیتار نواخته می‌شد قرار می‌گرفتند. بعدها اما برخی از آهنگسازان گیتار در قرون بیستم و بیست و یکم میلادی، از دو خط حامل با کلید سل برای نوشتن قطعات موسیقی گیتار استفاده می‌کردند تا قطعات دارای ریتم و بافت‌هایی پیچیده‌تر را بهتر برای نوازنده به نمایش بگذارند.

اساتید گیتار کلاسیک در قرن نوزدهم

انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم میلادی، باعث ورود حمل‌ونقل ریلی به اروپا شد و این موقعیت را به نوازندگان مهم و چیره‌دست آن زمان داد که نوازندگی خود را در تمامی کشورهای قاره اروپا به نمایش بگذارند. این اتفاق، شیب نزولی محبوبیت گیتار که در قرن هجدهم شکل گرفته بود را معکوس ساخت و آن را مجدداً به یکی از مهمترین سازهای دنیا تبدیل کرد. نوازندگان ماهر آلمانی سیمون مولیتور (Simon Molitor) و لئونارد فون کال (Leonhard von Call) و استاد ایتالیایی گیتار مائورو جولیانی (Mauro Giuliani)، با اجراهای پیاپی در شهر وین کشور اتریش، این شهر را به یک مرکز موسیقایی برای ساز گیتار تبدیل کردند. این موج رفته‌رفته به بخش‌های دیگر اروپا نیز رسوخ کرد و وارد پاریس، لندن و بعدها روسیه شد. این پدیده در دهه‌های اولیه و میانی قرن نوزدهم با شهرت نوازندگانی همچون سور (Sor) و آگوادو (Aguado) از اسپانیا، نیکولو پاگانینی (Niccolo Paganini)، فردیناندو کارولی (Ferdinando Carulli)، متئو کارکاسی (Matteo Carcassi) و لوئیجی رینالدو لنیانی (Luigi Rinaldo Legnani) از ایتالیا، نوازنده اتریشی-مجارستانی یوهان کاسپار مرتز (Johann Kaspar Mertz) و گیتاریست سوئیسی جولیو رگوندی (Giulio Regondi) به اوج خود رسید. هر یک از این نوازندگان، آثار و تکنیک‌های خلاقانه جدیدی را به این مجموعه افزودند و افرادی همچون سور، آگوادو، کارولی و کارکاسی نیز چندی از متدهای بسیار مهم آموزش گیتار را تدوین کردند؛ متدهایی که بخش‌هایی از آنها هنوز هم توسط اساتید گیتار به کار گرفته می‌شود.

از چندی دیگر از افرادی که نقشی برجسته را در محبوبیت ساز نوظهور گیتار ایفا کرده‌اند می‌توان به فرانس شوبرت (Franz Schubert)، هکتور برلیوز (Hector Berlioz)، کامیل سن-سائنس (Camille Saint-Saëns)، شارل گونو (Charles Gounod) و نیلس گید (Niels Gade) اشاره کرد که از اولین آهنگسازانی بودند که نوازندگی گیتار را شروع کردند و قطعات موسیقی قابل توجهی را برای این ساز ساختند. دو آهنگساز مشهور اپرا در آن دوران، یعنی جوزپه وردی (Giuseppe Verdi) و ریشار واگنر (Richard Wagner) نیز در آثار خود که به‌ترتیب Il Trovatore و Enzio نام داشت، برای اولین بار نقشی اختصاصی برای ساز گیتار در نظر گرفتند. اما افرادی همچون سور و جولیانی، رویکردی متفاوت از هم‌دوره‌های آهنگساز و نوازنده خود داشتند و امروز، به تک‌نوازی‌های خیره‌کننده و باشکوه خود که برخی از آنها در قالب سونات بودند، مشهور هستند. سور همچنین در سبک‌هایی دیگر همچون موسیقی ارکسترال، اپرا، باله، کوارتت سازهای زهی و چندی دیگر از سبک‌های رایج زمان خود نیز آثاری را ساخته است که امروزه برخی از آنها جزو آثار مهم موسیقی کلاسیک به شما می‌روند. جولیانی نیز سه کنسرت مهم را برای گیتار و ارکستر ساخته است.

در قسمت دوم این مقاله خواندنی، سیر تحولات گیتار کلاسیک از قرن نوزدهم تا روزگار معاصر را شرح خواهیم داد.

منبع: Classical Guitar Magazine
نویسنده: Mark Small

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *