۴ گیتاریست بزرگ که دیرهنگام به دنیای موسیقی قدم گذاشتند

۴ گیتاریست بزرگ که دیرهنگام به دنیای موسیقی قدم گذاشتند

امروزه یادگیری گیتار فقط برای کودکان نیست و اصلاً دلیلی ندارد که چنین باشد! سازهای موسیقی هرگز نباید به گروه سنی خاصی محدود شوند؛ زیرا هیچ سقف سنی برای شروع یادگیری مطرح نشده است و همه می‌توانند قدم در این راه بگذارند.

ما در این مطلب نوازندگان درخشانی را خواهیم شناخت که یادگیری نوازندگی گیتار را در سنین بالا آغاز کرده‌اند و دیرهنگام به دنیای موسیقی وارد شده‌اند. احتمالاً نام بعضی از این افراد به گوشتان خورده است؛ اما اگر این‌طور نبوده، قرار است چند نام جدید برای افزودن به پلی‌لیست اسپاتیفای خود داشته باشید!

مقدمه

یک باور غلط درباره گیتار وجود دارد و آن هم این است که یادگیری این ساز در بزرگسالی دشوار است.

بله! این موضوع تا حدی قابل پذیرش است. یادگیری موسیقی در سنین بزرگسالی از این بابت دشوارتر است که زندگی شلوغ‌تر شده و فرد مسئولیت‌های بیشتری دارد؛ پس برای اختصاص دادن زمان به یادگیری، نیازمند هدفمندی و اراده بیشتری خواهیم بود. با این حال، سن شما به‌تنهایی موجب این نمی‌شود که توانایی شما در یادگیری و نوازندگی محدود شود.

بسیاری از بزرگسالان بر این باورند که یادگیری نواختن گیتار همانند آموختن یک زبان جدید در بزرگسالی است. اما به عقیده ما، تفاوت زیادی میان این دو کار وجود دارد؛ چون برخلاف زبان، هیچ بخش مرکزی برای موسیقی در مغز وجود ندارد.

بزرگسالان حتی مزیتی نسبت به کودکان نیز دارند و آن هم این است که چون مغز پیشرفته‌تری دارند، می‌توانند در موسیقی چیزهایی را بشنوند که کودکان قادر به درک و دریافت آنها نیستند.

حال با ذکر این مقدمه کوتاه، بیایید به سراغ چهار نوازنده بزرگی برویم که دیرهنگام به جهان موسیقی حرفه‌ای وارد شدند و به همگان اثبات کردند که یادگیری موسیقی و پیشرفت در این عرصه، هیچ ارتباطی با سن ندارد!

۱. وس مانتگامری: ۲۰ سالگی

وس مانتگامری (Wes Montgomery) در سال ۱۹۲۳ در شهر ایندیاناپولیس به دنیا آمد و بعدها به همراه پدر و برادرانش به شهر کلمبوس در ایالت اوهایو نقل مکان کرد. در ۱۹ سالگی با دختری به نام سرین ازدواج کرد. وس در یک بعد‌ازظهر، زمانی که وی با همسرش به‌عنوان یک تازه‌عروس‌وداماد در حال رقصیدن بودند، صدای نوازندگی چارلی کریستین (Charlie Christian) را برای اولین بار شنید.

فردای آن روز، یک گیتار برای خود خرید و تمام سال بعد را صرف تلاش برای تقلید سبک نوازندگی چارلی کرد. او به‌صورت خودآموز و با کوشش فراوان نواختن گیتار را یاد گرفت و خیلی زود به‌عنوان یک نوازنده تازه‌کار ۲۰ ساله در کلاب‌ها شروع به اجرا کرد.

البته وس مانتگامری شغل دیگری نیز داشت و روزها در یک شرکت لبنیات به‌عنوان جوشکار کار می‌کرد؛ اما شب‌ها به اجرای موسیقی می‌پرداخت و سولوی گیتارهای چارلی کریستین را تقلید می‌کرد.

چند سال بعد، در سال ۱۹۴۸، موزیسین سرشناس سبک جز، لیونل همپتون (Lionel Hampton)، در جریان یک تور موسیقی به ایندیاناپولیس رسید؛ جایی که برای اولین بار وس را در حال نواختن گیتار دید. در آن روزها، همپتون به دنبال گیتاریست ماهری برای گروه خود بود و درست در همان لحظه، صدای نواختن مردی را شنید که شباهت زیادی به چارلی کریستین داشت.

وس روش خاصی برای نوازندگی داشت و با گوشه انگشت شست خود گیتار می‌نواخت. با اینکه ضربات انگشت او به سیم نرم و ملایم بودند، اما به‌خوبی ریتم و انرژی نوازندگی خود را حفظ می‌کرد و استفاده منحصربه‌فردی از اکتاوها داشت. در نهایت او در گروه لئو همپتون استخدام شد و دو سال بعد را در این گروه گذراند.

در این سال‌ها، به او پیشنهاداتی برای نواختن در کنار بزرگانی چون چارلز مینگوس (Charles Mingus)، میلت باکنر (Milt Buckner) و فتس ناوارو (Fats Navarro) ارائه شد؛ اما او این پیشنهادات را رد کرد.

مانتگامری زمانی در دنیای جز شناخته شد و مورد توجه قرار گرفت که در دهه‌ سوم زندگی‌اش بود. البته در همین دوران نیز او در کنار نوازندگی در کلاب‌های زادگاهش، یک شغل تمام‌وقت و ثابت داشت و مخارج زندگی همسر و شش فرزندش را تأمین می‌کرد.

در سال ۱۹۵۹، اورین کیپ‌نیوز (Orrin Keepnews) که تازه شرکت نشر موسیقی خود را راه‌اندازی کرده بود، به اصرارِ کنن‌بال ادرلی (Cannonball Adderley)، ساکسوفون‌نواز برجسته سبک جز، به تماشای اجرای یک ستاره محلی به نام وس مانتگامری در ایندیاناپولیس رفت. کنن‌بال آن‌قدر درباره این ستاره نوظهور هیجان‌زده بود که کیپ‌نیوز نمی‌توانست پیشنهاد او را رد کند. او همان شب اجرای مانتگامری را دید و تا طلوع آفتاب با مانتگامری قرارداد بست.

وس به مدت پنج سال به همکاری با تهیه‌کننده خود، یعنی اورین کیپ‌نیوز ادامه داد و به چهره‌ای مشهور‌تر بدل شد. در طی این سال‌ها، او به‌صورت منظم به ساخت موسیقی و انتشار آلبوم می‌پرداخت؛ اما متأسفانه زندگی و مسیر شغلی‌اش به دلیل یک حمله قلبی مرگبار در سن ۴۵ سالگی در ژوئن ۱۹۶۸ به پایان رسید.

وس مانتگامری در طول حرفه هنری خود جوایز بسیاری کسب کرد؛ از جمله جایزه بهترین نوازنده جز سال ۱۹۶۷ و همچنین چند جایزه گرمی. امروزه او یکی از بهترین گیتاریست‌های سبک جز در تاریخ به شمار می‌رود.

۲. جانی رامون: ۲۴ سالگی

جانی رامون

نام واقعی او جان ویلیام کامینگز (John William Cummings) بود؛ اما احتمالاً شما او را به‌عنوان جانی رامون (Johnny Ramone) از گروه رامونز (Ramones) می‌شناسید.

جانی در سال ۱۹۴۸ در کویینز نیویورک به دنیا آمد و در نوجوانی طرفدار پروپاقرص تیم بیسبال یانکیز (تیم بزرگ شهر نیویورک) و عاشق جمع‌آوری کارت‌های مربوط به بازی بیسبال بود.

او کمی در نوجوانی گیتار می‌زد؛ اما هرگز نوازندگی را به‌صورت جدی و مستمر دنبال نکرد.

سال‌ها بعد، در اوایل دهه هفتاد، او و داگلاس کالوین (Douglas Colvin) که بعدها با نام دی دی رامون شناخته شد (Dee Dee Ramone)، به یک فروشگاه آلات موسیقی رفتند. زمانی که جانی در حال خرید گیتار الکتریک بود، دی دی هم یک گیتار بیس خریداری کرد و کمی بعد، با همکاری جفری هایمن (جویی رامون) و توماس اردلی (تامی رامون)، گروه موسیقی رامونز را شکل دادند.

تکنیک جانی عمدتاً شبیه تکنیک گیتاریست‌های ریتم بود. او فقط از داون‌استروک (ضربه‌های رو به پایین پیک) و آکوردهای باره‌ای کامل استفاده می‌کرد و ضربه‌های بسیار قوی و ریتمیکی داشت. شاید امروزه این موارد چندان بدیع به نظر نرسند؛ اما در آن روزگار، کمتر گیتاریستی به این سبک‌وسیاق نوازندگی می‌کرد.

او گاهی اوقات نوازندگی ملودی و لید را نیز با استفاده از ایده‌های ساده پنتاتونیک انجام می‌داد؛ با این حال، بیشتر سولوهای گیتار در آثار گروه رامونز توسط نوازندگان مهمان اجرا شده‌اند که متأسفانه نام‌شان جایی ذکر نشده است.

جانی شدیداً از جیمی پیج (Jimmy Page) الهام می‌گرفت و احتمالاً ضربات سریع رو به پایین پیک را از نوازندگی پیج برگرفته است. او همچنین به گِین و دیستورشن شدید علاقه داشت که در آن زمان ایده نسبتاً منحصربه‌فردی بود. تکنیک‌های او بعدها الهام‌بخش گیتاریست‌ها در موج نوی هوی متال، آلترنتیو راک و ترَش متال شدند.

گرچه نوازندگی جانی ممکن است ساده به نظر برسد، اما اگر با یک گیتاریست باتجربه صحبت کنید، به شما خواهد گفت کاری که جانی با گیتار انجام می‌داد، پیچیده و دشوارتر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. در واقع، در سادگی نوازندگی او زیبایی شگفت‌انگیزی نهفته است!

جانی در سال ۲۰۰۴ پس از مبارزه‌ با سرطان پروستات، در سن ۵۵ سالگی درگذشت. هر سال مراسم یادبودی در گورستان Hollywood Forever برای این هنرمند بزرگ برگزار می‌شود.

۳. چاک بری: ۲۹ سالگی

چاک بری

چاک بری یک اسم آشنا در دنیای راک است و به‌عنوان پدر موسیقی راک شناخته می‌شود. او در سال ۱۹۲۶ به دنیا آمد و به دلیل علاقه شدید به موسیقی، از دوران جوانی شروع به نواختن ساز کرد.

چاک در ۱۵ سالگی اولین اجرای عمومی‌اش را انجام داد؛ اما بعد از آن اجرا، مسیر نوازندگی‌اش دچار وقفه شد. دلیل این امر چیزی نبود جز دستگیر شدن به دلیل سرقت مسلحانه!

او در سال ۱۹۴۴، یعنی زمانی که تنها ۱۸ سال داشت، به مدت سه سال به مرکز اصلاح جوانان فرستاده شد؛ زیرا به جرم دزدی از سه فروشگاه و سرقت ماشین با تهدید اسلحه محکوم شده بود. بری بعدها در زندگی‌نامه‌اش تعریف کرد که تپانچه‌اش خراب بوده است!

در همین دوران، او به همراه سه زندانی دیگر، یک گروه آواز چهارنفره تشکیل دادند. آنها آن‌قدر در کار خود ماهر بودند که اجازه اجرا بیرون از زندان را نیز از مقامات دریافت کردند.

چاک کمی بعد از اینکه در روز تولد ۲۱ سالگی‌اش از زندان آزاد شد، ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. در این مدت، او شغل‌های مختلفی را آزمود؛ از جمله کارگر کارخانه، نظافتچی و آرایشگر.

در اوایل دهه ۱۹۵۰، بری نواختن گیتار را دوباره از سر گرفت و شروع به اجرا در کلاب‌های محلی کرد. خوشبختانه به لطف علاقه زیاد وی به موسیقی و استعداد ذاتی‌اش، بازگشت به جهان موسیقی، چندان سخت نبود.

چند سال بعد، یعنی در سال ۱۹۵۵، او با مادی واترز (Muddy Waters) ملاقات کرد. مادی به او پیشنهاد کرد که با لئونارد چس (Leonard Chess)، صاحب شرکت ضبط Chess Records ملاقاتی داشته باشد.

با اینکه بری بیشتر علاقه‌مند به ضبط آثار بلوز خودش بود، اما چِس اجرای او از آهنگ مشهور Ida Red را بیشتر پسندید و در ماه مه سال ۱۹۵۵ از او خواست که آن را ضبط کند. چاک و چِس این آهنگ را تحت عنوان Maybellene منتشر کردند. این ترانه پیش از یک میلیون نسخه فروش داشت، در جدول آهنگ‌های پرفروش سبک ریتم‌اندبلوز رتبه اول را به‌دست آورد و در جدول پرفروش‌ترین آهنگ‌های مجله Billboard نیز به رتبه پنجم دست یافت.

بدین نحو، چاک در حالی که حدود ۳۰ سال داشت، توانست یک شغل تمام‌وقت در عرصه موسیقی داشته باشد. او در سال‌های بعد، به‌مرور به یکی از چهره‌های تأثیرگذار در شکل‌گیری ژانر راک اند رول تبدیل شد و به عقیده بسیاری از کارشناسان، به‌نوعی یک جنبش نو را پدید آورد.

اما تأثیر بری صرفاً به موسیقی او محدود نمی‌شد؛ بلکه نمایشگری و شیوه اجراهایش نیز نقشی تعیین‌کننده در این موفقیت و اثرگذاری عظیم داشت. او حتی چیزی را به وجود آورد که امروزه به‌عنوان «rock stance» یا همان حالت ایستادن ویژه راک استارها روی صحنه شناخته می‌شود؛ حرکتی که برای سال‌ها نمادی از این سبک موسیقی باقی ماند.

در واقع ترکیب مهارت موسیقایی، خلاقیت و نگرش خاص چاک بری، همان چیزی را به وجود آورد که امروز آن را موسیقی راک می‌نامیم. شگفت‌آور است وقتی تصور کنیم کسی که در ابتدا تنها یک فرد عادی با شغلی معمولی بود، ظرف کمتر از ده سال به یک نماد فرهنگی و موسیقایی تبدیل شده است.

از بری به‌عنوان یکی از مهم‌ترین الگوهای هنرمندان و گروه‌هایی چون الویس پرسلی (Elvis Presley)، جیمی هندریکس (Jimi Hendrix)، بیتلز (Beatles)، رولینگ استونز (The Rolling Stones)، الکتریک لایت ارکسترا (Electric Light Orchestra)، ای‌سی/دی‌سی (AC/DC)، یاردبردز (The Yardbirds)، گرِیتفول دد (The Grateful Dead)، دیوید بویی (David Bowie) و بادی هالی (Buddy Holly) یاد شده است.

جان لنون (John Lennon)، یکی از چهره‌های افسانه‌ای موسیقی جمله‌ای دارد که جایگاه بری را به‌خوبی نشان می‌دهد: «اگر بخواهید برای موسیقی راک اند رول نام دیگری انتخاب کنید، می‌توانید آن را چاک بری بنامید.»

من به‌شخصه بعد از گذراندن درس تاریخ موسیقی راک در دانشگاه روچستر فهمیدم چرا چاک بری این‌قدر تأثیرگذار بود. دلیل این تأثیرگذاری نه شروع دیرهنگام او بود و نه استعداد و ظاهر استثنایی‌اش؛ بلکه درک صحیح از شرایط زمانه بود. او و بسیاری از موسیقی‌دانان موفق دیگر، نیازی نداشتند از کودکی شروع کنند یا استعداد خارق‌العاده‌ای داشته باشند؛ آنها شرایط فرهنگی زمان خود را به‌خوبی می‌شناختند و آن را در آثار خود منعکس می‌کردند.

در دوره‌ای که بری وارد صحنه موسیقی شد، جامعه آمریکا به‌شدت دچار تفکیک نژادی بود. موسیقی سفیدپوستان از یک سو و موسیقی سیاه‌پوستان از سوی دیگر وجود داشت و این دو جهان فرهنگی، فاصله‌ای بسیار داشتند. نبوغ افرادی چون چاک بری در این بود که توانستند این فاصله و مرزها را کم کنند و فرهنگ‌ها را به هم پیوند دهند.

یکی از کارهای مهم بری در آغاز فعالیتش این بود که عناصری از موسیقی کانتری و وسترن را به آثاری که در کلاب‌ها اجرا می‌کرد، افزود. این تلفیق هوشمندانه و غیرمعمول در دهه پنجاه آمریکا، باعث شد او سبک و صدای ویژه‌ و منحصربه‌فردی بسازد و به مخاطبانی وسیع‌تر دست یابد. به این ترتیب، فرهنگ‌ها به هم نزدیک شدند، سبک‌ها در هم آمیختند و یک تغییر فرهنگی بزرگ رخ داد.

اگر به دنبال منبع الهام واقعی هستید، توصیه می‌کنم زندگی‌نامه او را که در سال ۱۹۸۷ منتشر شده است، بخوانید. با خواندن آن، دیگر هرگز نخواهید گفت برای یاد گرفتن گیتار خیلی دیر است و سن یا شرایط زندگی را بهانه‌ای برای کنار گذاشتن رؤیاهایتان قرار نخواهید داد.

چاک بری در ۱۸ مارس ۲۰۱۷ در سن ۹۰ سالگی درگذشت؛ اما میراث او همچنان زنده است و هر بار که صدای موسیقی راک در یک نقطه از جهان به گوش می‌رسد، نام وی دوباره در ذهن موسیقی‌دوستان تداعی می‌شود.

۴. جیمز کارتر فورد: حدود ۷۰ سالگی

وقتی صحبت از سن‌وسال به میان می‌آید، نمونه‌ای شگفت‌انگیز در تاریخ موسیقی وجود دارد: جیمز لوئیس کارتر فورد (James Lewis Carter Ford) که با نام هنری تی-مُدل فورد (T-Model Ford) شناخته می‌شود. برخلاف بسیاری از هنرمندان که در جوانی وارد موسیقی می‌شوند، او نه در اواخر بیست‌سالگی و نه حتی در اوایل سی‌سالگی، بلکه در دهه هفتاد زندگی‌اش گیتار به دست گرفت و وارد دنیای موسیقی شد.

تاریخ دقیق تولد فورد چندان روشن و مشخص نیست؛ اما او احتمالاً در ۲۴ ژوئن ۱۹۲۳ به دنیا آمده است. زندگی فورد پر از ماجراهای تلخ بود. او دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشت و پدری خشن و محیطی پر از خشونت، مسیر زندگی‌اش را از همان ابتدا تحت تأثیر قرار داد. بعدها نیز زندگی‌اش با دردسرها و مشکلات زیادی همراه شد. او به جرم قتل به ده سال زندان محکوم شد. افزون بر آن، چندین بار ازدواج کرد و فرزندانی داشت که شمار دقیق‌شان روشن نیست؛ خودش گفته بود تعدادشان احتمالاً ۲۶ نفر است!

فورد بی‌سواد بود و بیشتر عمرش را در مشاغل سخت و کارگری گذراند؛ از شخم‌زنی زمین‌های کشاورزی گرفته تا کار در کارخانه چوب‌بری به‌عنوان سرکارگر و راننده کامیون. لقب (T-Model) نیز از همین دوران برآمده است. با وجود همه سختی‌ها، پس از آزادی زودهنگام از زندان (او تنها دو سال از حکم ده‌ساله‌اش را در زندان سپری کرد)، همچنان درگیر مشکل با قانون بود و زندگی آرامی نداشت.

نقطه عطف زندگی فورد زمانی بود که همسر پنجمش او را ترک کرد و یک گیتار برایش گذاشت! همان گیتار ساده بود که مسیر زندگی فورد را تغییر داد. منابع مختلف درباره سن او در آن زمان اختلاف دارند؛ برخی می‌گویند ۵۸ ساله بود و برخی دیگر معتقدند که در ۷۵ سالگی نواختن را آغاز کرد. در هر صورت، او دیگر جوان نبود؛ اما پشتکار وی باعث شکوفا شدنش شد!

از سوی دیگر، اهل ایالت می‌سی‌سی‌پی بودن هم باعث شد به سراغ سبکی برود که در آن منطقه ریشه داشت: دلتا بلوز.

در سال ۱۹۹۵، متیو جانسون از شرکت Fat Possum Records او را کشف کرد. حاصل این کشف، انتشار پنج آلبوم بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۸ بود؛ کاری که برای هنرمندی با سن بالا یک موفقیت چشمگیر محسوب می‌شد. در سال ۲۰۰۸، او همکاری با گروه (GravelRoad) را آغاز کرد و همراه آنها تا سال ۲۰۱۰ به اجرا و تور پرداخت. حتی در سال ۲۰۱۰، وقتی سکته کرد، باز هم توانست تور را به پایان برساند.

سرانجام در سال ۲۰۱۳، تی-مُدل فورد بر اثر نارسایی تنفسی درگذشت. با این حال، زندگی او به نمونه‌ای الهام‌بخش بدل شد؛ گواهی بر اینکه هیچ‌وقت برای شروع دیر نیست و حتی در سنین بالا نیز می‌توان میراثی ماندگار در جهان موسیقی بر جای گذاشت!

هیچ‌وقت دیر نیست!

این مثال‌ها به ما ثابت می‌کنند که هر کسی می‌تواند در هر سنی چگونگی نواختن گیتار را یاد بگیرد و قدم به جهان موسیقی حرفه‌ای بگذارد. این افراد صرفاً چند شخص معروف از میان بی‌شمار نوازنده‌ای بودند که در بزرگسالی به سراغ گیتار رفته‌اند. تعداد بسیار زیادی از این افراد وجود دارند که شاید هرگز داستان آنها را نشنوید. اما در نهایت یک امر قطعی است و آن هم اینکه هیچ‌وقت برای شروع دیر نیست!

منبع: Midlife Guitar
نویسنده: Luke Winter
مترجم: ستایش اختصاصی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *